stretched

جمله های نمونه

1. he stretched his hand toward me
دست خودش را به سوی من دراز کرد.

2. he stretched his leg and went to sleep
او لنگ خود را دراز کرد و به خواب رفت.

3. he stretched his legs on the bed
پاهای خود را روی بستر دراز کرد.

4. she stretched on the lounge
او روی کاناپه دراز کشیده.

5. they stretched him in the coffin and pulled a cloth over him
او را در تابوت دراز به دراز خواباندند و یک پارچه رویش کشیدند.

6. the gunshot stretched him dying on the beach
گلوله او را روی ساحل به حال مرگ فرو افکند.

7. a curtain was stretched across the window
پرده ای در راستای پنجره آویخته شده بود.

8. barbed wire was stretched along the borderline
سیم خاردار در راستای مرز کشیده شده بود.

9. kamalli yawned and stretched himself
کمالی دهان دره کرد و بدن خود را کشید.

10. the tree had stretched its branches over the cabin
درخت شاخه های خود را برفراز کلبه گسترده بود.

11. (f. bacon) the understanding must be stretched to take in the image of the universe
برای درک تصویر کائنات لازم است که قدرت تفهیم را گسترش بدهیم.

12. i took my shoes off and stretched on the sofa
کفش های خود را در آوردم و روی کاناپه دراز کشیدم.

13. Lucy stretched up to kiss his cheek.
[ترجمه شهرزاد مرادی فرد] لوسی خودش را بالا کشید تا لپ او را ببوسد
|
[ترجمه گوگل]لوسی دراز شد تا گونه اش را ببوسد
[ترجمه ترگمان]لوسی دستش را دراز کرد تا گونه اش را ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The highway stretched out ahead of me until it narrowed to a vanishing point some miles away.
[ترجمه گوگل]بزرگراه جلوتر از من امتداد داشت تا جایی که چند مایل دورتر به نقطه ناپدید شدن باریک شد
[ترجمه ترگمان]جاده از من جلوتر بود، تا اینکه به نقطه ای ناپدید شد که چند مایلی آن دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He stretched and flexed his knees to relax.
[ترجمه گوگل]کشش داد و زانوهایش را خم کرد تا آرام شود
[ترجمه ترگمان]او کش و قوسی به خود داد و زانوهایش را خم کرد تا آرام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He stretched out his hand and caught the falling plate.
[ترجمه فرید رستمی] دستش را دراز کرد و بشقاب در حال افتادن را گرفت.
|
[ترجمه گوگل]دستش را دراز کرد و بشقاب در حال سقوط را گرفت
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد و بشقاب را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We can't take on any more work-we're fully stretched as it is.
[ترجمه فرید رستمی] نمی توانیم کار بیشتری قبول کنیم - همین الان هم بطور کامل کش آمده ایم.
|
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم بیشتر از این کار را انجام دهیم - ما کاملاً در حالت کشش هستیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم بیشتر کار کنیم - ما کاملا کش و قوسی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نخ کشیده شده

انگلیسی به انگلیسی

• extended to its full length; spread out

پیشنهاد کاربران

i'm stretched a little bit today
امروز ممکنه وقت نکنم
کششی
گذشته stretch هست و به معنی امتداد هم میشه گفت
Built an empire that stretched across a continent.
یک امپراتوری ساخت که در سراسر یک قاره امتداد داشت
فشرده، محدود
تحت فشار قرار گرفتن
به نقل از Collins dictionary :
under pressure and doing as much as is feasible
مثال ها:
. The system is very stretched
. The deal will also help the company's stretched finances
. Family finances were already very stretched
...
[مشاهده متن کامل]

. The staff are fully stretched as it is
. The Navy is stretched to the limit these days
. The economy was already fully stretched
. There are times when resources are stretched to the limit
تحت فشار

گسترده شده اند
The ore layers are stretched for great distances
لایه های کانسنگی تا فواصل زیادی گسترده شده اند
کش و قوسی به بدنش داد
کشیده

بپرس