farmhand

/ˈfɑːrmˌhænd//ˈfɑːmhænd/

معنی: عمله، کارگر مزرعه، زارع
معانی دیگر: کارگر مزرعه (که در مقابل مزد برای کشاورز کار می کند)، کشتیار، پالیزگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person hired to perform duties on a farm.

جمله های نمونه

1. The landlord made the farmhands work from morning till night.
[ترجمه گوگل]صاحبخانه کشاورزان را از صبح تا شب به کار واداشت
[ترجمه ترگمان]کاروانسرا دار از صبح تا شب کار farmhands را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The farmhands said I could talk to animals.
[ترجمه گوگل]مزرعه داران گفتند می توانم با حیوانات صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]The گفت که می توانم با حیوانات صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Another drunken former farmhand draped himself across the counter of the farm's lone grocery store.
[ترجمه گوگل]مزرعه‌دار سابق مست دیگری خود را روی پیشخوان خواربار فروشی مزرعه آویزان کرد
[ترجمه ترگمان]مزرعه دار مست دیگر خود را روی پیشخوان فروشگاه تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jokes with the younger farm-hands who were wise enough not to go too far with the granddaughter of the boss.
[ترجمه گوگل]شوخی با مزرعه‌داران جوان‌تر که آنقدر عاقل بودند که با نوه‌ی رئیس خیلی دور نشوند
[ترجمه ترگمان]جوک با دسته ای کوچک تر که به اندازه کافی باهوش بودند که با نوه رئیس بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He worked as a farmhand and was involved in a variety of tasks.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کشاورز کار می کرد و در کارهای مختلف مشغول بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان a کار می کرد و در بسیاری از کارها دخالت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sixty percent of the farmhands were women, including nearly all the milkers.
[ترجمه گوگل]شصت درصد مزرعه داران را زنان تشکیل می دادند، از جمله تقریباً همه دوشندگان
[ترجمه ترگمان]شصت درصد از farmhands زن بودند، از جمله تقریبا همه the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He doubles the parts of a farmhand and a miner.
[ترجمه گوگل]او قسمت های یک کشاورز و یک معدنچی را دو برابر می کند
[ترجمه ترگمان]او بخش های یک farmhand و یک معدنچی را دو برابر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every farmhand in the region has enjoyed her for free.
[ترجمه گوگل]همه کشاورزان منطقه به صورت رایگان از او لذت برده اند
[ترجمه ترگمان]هر farmhand در منطقه از او به طور رایگان لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was a farmhand. He could not afford to send his son to school.
[ترجمه گوگل]او کشاورز بود او نمی توانست پسرش را به مدرسه بفرستد
[ترجمه ترگمان]اون یه مزرعه دار بود نمی توانست پسرش را به مدرسه بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are you a good farmhand?
[ترجمه گوگل]آیا شما کشاورز خوبی هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو کارگر خوبی هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I parted some grass and wondered why Cawthorne had bothered to run electric and telephone cables to a disused toilet for farmhands.
[ترجمه گوگل]من مقداری علف را جدا کردم و تعجب کردم که چرا کاثورن زحمت کشیده کابل برق و تلفن را به توالت بلااستفاده کشاورزان کشیده است
[ترجمه ترگمان]چند تا از علف ها را از هم جدا کردم و از خود پرسیدم چرا Cawthorne به زحمت توانسته بود سیم های الکتریکی و سیم های تلفن را به یک توالت متروک برای farmhands بفرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After being fired for giving food to the poor, the one-eyed Notburga was hired as a farmhand.
[ترجمه گوگل]نوتبورگا یک چشم پس از اخراج به دلیل دادن غذا به فقرا، به عنوان یک کشاورز استخدام شد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه برای دادن غذا به فقرا، به عنوان کارگر استخدام شد، اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Though poor, the family found room to take in another farmhand by the name of Alexander Serenelli.
[ترجمه گوگل]اگرچه خانواده فقیر بودند، اما جایی برای گرفتن مزرعه دار دیگری به نام الکساندر سرنلی پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]گرچه این خانواده فقیر بود، اما با نام اسکندر Serenelli در اتاق دیگری جای گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Before liberation, his father worked for a landlord as a farmhand.
[ترجمه گوگل]پدرش قبل از آزادی نزد یک صاحبخانه به عنوان کشاورز کار می کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از آزادی، پدرش برای یک میهمان خانه دار به عنوان a کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمله (اسم)
worker, laborer, farmhand, workman, labourer

کارگر مزرعه (اسم)
farmhand

زارع (اسم)
tiller, planter, nurseryman, farmhand, sharecropper

انگلیسی به انگلیسی

• hired laborer on a farm
hired laborer on a farm, farm worker
a farm hand is a person who is employed to work on a farm.

پیشنهاد کاربران

به نقل از هزاره:
زارع
برزگر
کشتکار
کارگر مزرعه
کارگر کشاورزی

بپرس