all up

جمله های نمونه

1. Every single moment counts. When you add them all up, they equal your life.
[ترجمه امیررضا] تک تک لحظه ها به حساب می آیند . وقتی آنهارا جمع میزنی، ( جمع آنها ) مساوی است با زندگی ات.
|
[ترجمه گوگل]تک تک لحظه ها مهمه وقتی همه آنها را جمع کنید، با زندگی شما برابری می کنند
[ترجمه ترگمان] هر لحظه به حساب میاد، وقتی همه شون رو جمع و جور کنی زندگی تو یک سان هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They blustered about how they would beat us all up.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اینکه چگونه همه ما را کتک می زنند عصبانی بودند
[ترجمه ترگمان]در این مورد با خشونت روبرو شدند که چگونه همه ما را شکست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All up and down the street the windows bang shut.
[ترجمه گوگل]تمام بالا و پایین خیابان، پنجره‌ها بسته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]همه جا و پایین خیابان، پنجره ها بسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't cork it all up: if you feel angry, show it.
[ترجمه گوگل]همه چیز را مخدوش نکنید: اگر عصبانی هستید، آن را نشان دهید
[ترجمه ترگمان]چوب پنبه را بلند نکن: اگر عصبانی هستی، آن را نشان بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The good news bucked us all up.
[ترجمه گوگل]خبر خوب همه ما را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]خبر خوش ما را به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why does he have to wrap it all up in such complicated language?
[ترجمه گوگل]چرا او باید همه چیز را به این زبان پیچیده بپیچد؟
[ترجمه ترگمان]چرا باید همه چیز را در این زبان پیچیده جمع بندی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If someone tells the police, then it'll be all up with me.
[ترجمه گوگل]اگر کسی به پلیس بگوید، همه چیز با من خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگه کسی به پلیس بگه، همه چیز با من تموم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It looks as though it's all up with us now .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که همه چیز در حال حاضر با ما است
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که انگار همه چیز با ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He lined us all up in the corridor.
[ترجمه گوگل]همه ما را در راهرو به صف کرد
[ترجمه ترگمان]او همه ما را در راهرو ردیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His very presence lifted us all up.
[ترجمه گوگل]حضور او همه ما را سربلند کرد
[ترجمه ترگمان]حضور او همه ما را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's all up to you.
[ترجمه گوگل]همه چیز به تو بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]همه چیز به تو بستگی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've cleaned it all up, or at least most of it.
[ترجمه گوگل]ما همه را تمیز کرده ایم، یا حداقل بیشتر آن را
[ترجمه ترگمان]همه چیز را تمیز کرده ایم، یا حداقل بیشتر آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Show a leg! It's time you were all up and about — breakfast is in five minutes'time.
[ترجمه گوگل]یک پا نشان بده! وقت آن است که بیدار باشید - صبحانه پنج دقیقه دیگر است
[ترجمه ترگمان]! پاهات رو نشون بده وقتش است که شما بیدار شوید و در حدود پنج دقیقه وقت صرف صبحانه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A failure of memory broke the actor all up.
[ترجمه گوگل]نارسایی حافظه این بازیگر را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]شکست در حافظه همه بازیگران را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• break, destroy the completeness of; remove a part from; destroy the arrangement of; shatter to pieces; reduce to pieces (e.g., "she broke the set of dishes all up")

پیشنهاد کاربران

It 's all up from here : از اینجا دیگه تمومه .
All of all
به نقل از هزاره:
به پایان رسیده
به انتها رسیده
در شرف نابودی
روی هم رفته، در مجموع

بپرس