patina

/pəˈtiːnə//ˈpætɪnə/

معنی: زنگار، قاب، زنگ مفرغ، جرم سبز
معانی دیگر: رجوع شود به: paten، (لایه ی سبز رنگی که روی برنز و مس می نشیند و به آن کهنگی و زیبایی می دهد) زنگار، جلا، درخشندگی، ارزش معنوی، هرپوششی که حاکی از گذشت زمان باشد (با تداعی خوب)، patine زنگ مفره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: patine (n.)
(1) تعریف: a greenish, brownish, or reddish crust or film produced by oxidation on the surface of old metals such as bronze and copper.

- The bronze sculpture developed a green patina over time.
[ترجمه گوگل] مجسمه برنزی با گذشت زمان یک پتینه سبز ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان] مجسمه سازی برنز، زنگ مفرغ سبز را در طول زمان گسترش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a surface gloss or other attractive quality imparted by time and use to a material such as wood or leather.

(3) تعریف: any superficial layer.

- Beneath the civilized patina lurked a mere thug.
[ترجمه گوگل] در زیر پتینه متمدن یک اراذل و اوباش محض پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان] در زیر لایه ای از تمدن، یک آدم کش معمولی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: an appearance or air derived from long habit or an established role.

- They had the patina of old money.
[ترجمه گوگل] آنها پتینه پول قدیمی را داشتند
[ترجمه ترگمان] اونا the پول قدیمی رو داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. patina to a bronze statue is like character to a face
زنگار روی مجسمه ی برنزی همچون شخصیت بر چهره است.

2. the furniture, like their happy marriage, gradually acquired a patina of age
اسباب خانه،مانند ازدواج سعادت آمیز آنان به تدریج از جلای قدمت بهره مند شد.

3. His tomb was covered with a yellow patina of lichen.
[ترجمه گوگل]قبر او با گلسنگ زرد رنگی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]قبر او با یک جلد زرد رنگ گل اندود پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He allowed a fine patina of old coffee to develop around the inside of the mug.
[ترجمه گوگل]او اجازه داد پتینه ای از قهوه قدیمی در اطراف داخل لیوان ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]او اجازه داد که زنگ پر زرق و برق قهوه قدیمی در داخل لیوان ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The furniture was old, with the shiny patina of frequent polishing.
[ترجمه گوگل]مبلمان قدیمی بود، با پتینه براق پولیش مکرر
[ترجمه ترگمان]اثاثیه کهنه و کهنه و براق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Beware their patina of civility, it's only an act.
[ترجمه گوگل]مواظب تمدن آنها باشید، این فقط یک عمل است
[ترجمه ترگمان]بر حذر از patina، این فقط یک نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Again the patina is a deep black and contrasts with brightly polished silver, brass and gold inlay decoration.
[ترجمه گوگل]دوباره پتینه سیاه عمیق است و با تزئینات نقره ای براق، برنجی و طلایی در تضاد است
[ترجمه ترگمان]دوباره زنگ مفرغ یک سیاه عمیق است و با نقره آراسته، نقره و طلا تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Robbie had time to admire the rich patina of lovingly cared-for wood.
[ترجمه گوگل]رابی وقت داشت تا پتینه غنی چوبی که عاشقانه از آن مراقبت شده بود را تحسین کند
[ترجمه ترگمان]رابی وقت آن را داشت که زنگ rich ثروتمند را که به عشق علاقه داشت، مورد تحسین قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The application of the patina produces a thin black film.
[ترجمه گوگل]استفاده از پتینه یک لایه سیاه نازک تولید می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از زنگ مفرغ یک فیلم سیاه نازک را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It also takes on a patina of contrivance, verbal and visual anachronisms, Mara Blumenfeld's quirky costumes aside.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، لباس‌های عجیب و غریب مارا بلومنفلد به کناری از تدبیر، نابهنگاری‌های کلامی و بصری برخوردار است
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین بر روی زنگ مفرغ of، anachronisms کلامی و بصری، مارا blumenfeld را کنار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The table was remarkably clean and had a patina that suggested an acquaintance with money rather than supper-plates.
[ترجمه گوگل]میز به طور قابل ملاحظه ای تمیز بود و پتینه ای داشت که به جای بشقاب شام، آشنایی با پول را پیشنهاد می کرد
[ترجمه ترگمان]میز خیلی تمیز بود و یک زنگ patina داشت که نشان آشنایی با پول را به جای شام دعوت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At least 80% green patina remains with enough traces of gilt to show that the overall effect was golden.
[ترجمه گوگل]حداقل 80٪ پتینه سبز با آثار طلایی کافی برای نشان دادن طلایی بودن اثر کلی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]حداقل ۸۰ درصد زنگ سبز به مقدار کافی از نانوذرات باقی می ماند تا نشان دهد که تاثیر کلی طلایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film of steam combined with the patina of dirt on the glass made them almost opaque.
[ترجمه گوگل]فیلم بخار ترکیب شده با پتینه کثیفی روی شیشه آنها را تقریبا مات می کرد
[ترجمه ترگمان]فیلم بخار همراه با زنگ مفرغ گرد و غبار بر روی شیشه آن ها را کدر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زنگار (اسم)
blight, rust, patina, legging, verdigris, galligaskins, patine

قاب (اسم)
case, frame, plate, pan, patina, patine

زنگ مفرغ (اسم)
patina, patine

جرم سبز (اسم)
patina, patine

انگلیسی به انگلیسی

• green incrustation on bronze (due to age); gloss on object (due to age)
a patina of a particular substance is a fine layer of it that forms or appears on the surface of something; a formal word.
the patina on an antique or other old object is a soft shine that develops on its surface as it grows older; a formal word.

پیشنهاد کاربران

رنگ و لعاب - بزک
جلوه
a modern patina
جلوه ای مدرن
پتینه کاری
به نقل از هزاره:
1. زنگار
2. پوشش، لایه
3. ( روی چوب کهنه ) برق
زرق و برق

بپرس