آیا زبان عرفان؛ زبان هست؟
واژهای خاص عرفان وبا معانی ومفاهیم خاص غیر قابل لمس ودرک وتوضیح وبیان ...
آیا اسمش میشه گذاشت زبان؟
کلمات عرفانی با کلمات اصیل تفاوتی دارد ونمیشه تفسیر یا معنی کرد.
لذا حداقل به این کتاب رجوع کنید:
زبان عرفان (تحليلي بر كاركرد زبان در بيان دريافتهاي عرفاني)
ناشر: بينادل
نويسنده: دکتر محمدابراهيم ضرابيها
. . . پس رمزگان زبانی قراردادی هستند.
. . .
یااینکه واژه های جدیدی برای خود وضع کنداگه باواژه های موجودبخواهددریافت جدیداشراقی خویش را توضیح دهدبه تناقض گوئی می افتد
. . . باعث بدفهمی وکج اندیشی مردم می شود
. . . چون از یک سنخ نیستند. . .
آن خطاط سه گونه خط نوشتنی
یکی او خواندی، لاغیر
یکی را، هم او خواندی هم غیر،
یکی، نه او خواندی و نه غیر
آن خط سوم منم. که سخن گویم
نه من می دانم نه غیر
. . .
ادامه دارد
٢ پاسخ
زبان عرفان به عنوان یک زبان خاص و منحصر به فرد در نظر گرفته میشود که برای بیان تجربیات و دریافتهای عرفانی استفاده میشود. این زبان شامل واژگان و اصطلاحاتی است که معانی و مفاهیم عمیق و غیرقابل لمس دارند و اغلب به سختی قابل توضیح و تفسیر هستند.
در واقع، زبان عرفان به دلیل ویژگیهای خاص خود، از زبانهای معمولی متفاوت است. این زبان بیشتر به توصیف حالات درونی و تجربیات معنوی میپردازد که با زبان عادی قابل بیان نیستند. به همین دلیل، برخی معتقدند که زبان عرفان یک زبان مستقل و خاص است که برای بیان مفاهیم عرفانی به کار میرود.
کتابی که شما به آن اشاره کردید، “زبان عرفان” نوشته دکتر محمدابراهیم ضرابیها، به تحلیل و بررسی کارکرد زبان در بیان دریافتهای عرفانی میپردازد و میتواند منبع خوبی برای درک بهتر این موضوع باشد.
زبان را یک سیستم ارتباطی میدانند که انسان را قادر میسازد تا گفتارهای کلامی یا نمادین را مبادله کند.در رویکرد سنتی زبان را «ابزاری» برای «ارتباط» میان انسان ها میشناسند و در بهترین حالت آن را ابزاری برای تفاهم میدانند.حتی غالباً در میان اهل علم هم زبان را به معنی ابزار ارتباط، تکلّم، مفاهمه و به مثابه یک رسانه میان فردی میفهمند و آن را به عنوان وسیله تبادل افکار، احساسات و واسطه تفهیم و تفهّم میان چند نفر میشناسند.
در حالیکه ارتباط، حداکثر نقش ثانوي زبان است.حال اگر بصورت جامع نگرتر به قضیه نگاه کنیم بله زبان نماینده یک «نظم جمعی» و به ویژه یک «نظم معنایی» است و یک جهان بینالاذهانی و تاریخی است، و دنیایی از آگاهی، شناخت، فرهنگ، تعلقات، عواطف، کنش، تجربه، برساخت، ساختار و قدرت را نمایندگی میکند. با این دید زبان عرفان نیز چیزیست که با کمک آن می اوان حقایق را تعریف کرد و زبان عرفانی شامل زبان عبارت و زبان اشارت می شود:زبان عبارت, زبانی است که می کوشد اندیشه های درونی را به بیرون منتقل کند. این زبان برای تعلیم و تفهیم مفاهیم صوفیانه و برخی از تجارب و دریافتهای عرفانی به کار می رود. در مثنویهای عارفانه بیشتراز زبان عبارت استفاده می شود.در واقع محملی است برای حمل آنچه که نیست و در واقع هست، بسته به دید ما و منظر ما.زبان هم انباشتگاه آگاهی و ارزش های یگ گروه یا یک ملت است، هم روش موجهسازی و شیوه استدلالآوری آنها است.
گروه های انسانی در زبان و با زبان، حقیقت و «رژیمهای حقیقت» را تعریف و تعیین میکنند و به جهان، زندگی و روابط خود معنا میبخشند، یا برعکس جهان و زندگی و حقیقتها را دگرگون و وازسازی میکنند و جهان خود را با گسست و پیوست هایی تداوم میبخشند.
از اینرو، زبان «ذخیره گاه ساختارمندی» است که آگاهی، فکر، احساسات، عمل جمعی، تجارب و اتفاقات یک گروه یا یک ملت در آن انباشته شده است.
سلام
دیدگاه شمارا بادقّت دارم مطالعه میکنم
ودرفرصت مناسب نظرم را اعلام میکنم
سپاس
قبل ازرسیدن به نتیجه مطلوب؛لازم می دانم ازمتن کتاب مطالب ذکرکنم:
دریافت های اشراقی عارف چون منحصراً برای خوداوپیش آمده لاجرم وضع قراردادلفظ بادیگران راندارد.
این دریافت یک دریافت شخصی است وفقط به حال آن عارف بستگی دارد. . .