پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی)
بدان آمد که صد بار افتد از پای به صنعت خویشتن میداشت بر جای ✏ «نظامی»
در آن اندوه میپیچید چون مار فشاند از جزعها لولوی شهوار ✏ «نظامی»
دل سرگشته را دنبال برداشت به پای خود شد آن تمثال برداشت در آن آیینه دید از خود نشانی چو خود را یافت بیخود شد زمانی ✏ «نظامی»
با سلام برای ترجمه عبارت انگلیسی Speculative Loading عبارت بارگذاری گمانه زنی توسط مترجم ها پیشنهاد شده بدنبال عبارتی هستم که معادل فارسی روان تر و بهتری داشته باشه که برای عوام قابل فهم تر باشه
مرا تو مردم چشمی، مرو مرو ز سرم مرا تو عمر عزیزی، بیا بیا بنشین سلمان ساوجی ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردمِ چشم خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت حافظ
سلام،کسی می تونه این دوسطر رومعنی کنه Ud samda her acı ağır sözlerini Yan baxsa bir kes o yaram gözlerini
گَسار تو لغتنامه قدیمیم به معنای نماد عبور از دوگانگی و برگرفته از فعل گسستن قید شده و گُسار تو آبادیس به معنی خوردن اومده میشه دقیقش رو بهم بگین به همراه کاربردی ک داره مثلا تو داس ...
هرکه را می نگری مرکز پرگار غم است کیست در دایره چرخ مسلم باشد؟
کلمه وازده به معنی ناامیدی و متضادش هم امیدواری هستش میتونم توی شعر و داستان از کلمه وازد استفاده کنم؟