تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعانه، خیرات، نوبت بازی something given freely to the poor

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی ذکر شده: causing harm, shameless behavior عیاش، سرکش، گستاخ، بی قید، لاابالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

being stay away from work especially without a good reason

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی سم گیاهی که شکارچیان بومی هنگام شکار برای سر نیزه شان استفاده می کردند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را از جایی بیرون کشیدن ( اصطلاح ) نارحتید از اینکه مانند دیگران نیستید He feels like a fish out of water because nobody sees him

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

It is an informal adjective for 'upper class'

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

A day that you will always remember because something good happens to you then The day I started my favorite job is a red letter day for me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

quickening

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک معامله خیلی خوبی انجام دادن ( هنگام خریدبا تخفیف زیاد ) و در موارد دیگر با منفعت بیشتر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرد بسیار فعال و پر مشغله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گذشته foul به معنی خطا کردن در یک مسابقه ورزشی One of the defenders fouled Smith.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف احوال ناخوش احوال ضعیف از لحاظ ذهنی ضعیف در روابط اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

To quickly involved in something Enter into something happily خود را در گیر مسئله ای کردن با اشتیاق وارد بحث دیگران شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همچنین کشف و تعیین محل هدف با رادار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حالتی که با توجه به دیدگاه فرد از نقاط مختلف ممکن است دیده شود ( نیمه پر برای افراد خوش بین و نیمه خالی برای افراد بد بین ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عدالت نژادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

men's swimsuit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Boogeyman or boogieman is a fictional and folkloric monster designed to frighten kids

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشاره تصادفی به چیزی یا کسی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم: The speaker alluded to his fame گوینده بطور تلویحی به شهرتش اشاره کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زاییده فکر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Zuciya به زبان هوسه که یک زبان در نیجریه است یعنی" دل" Zuciya = دل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. A rural and small town in the Launceston region of Tasmania 2. An American swimmer

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

برانگیخته، تهییج شده، هیجان زده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسانس وجود داشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ خوردن کف پا بطرف بیرون نیز هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سبک معماری ، ساختار ، مهرازی ، معماری ، هنر معماری ، فن معماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

این را هم بگویم که، این را هم اضافه کنم که They're getting divorced, mind you I'm not surprised. They were always arguing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیر آبگذر، راه آب زیر گذر A structure that channels water past an obstacle, it may be made from a pipe.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از شخصیت های سریال کودکانه آمریکایی Sesame street

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Wind them up آزردن آنها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست بدست دادن عروس و داماد، بخشیدن، فاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

a source of inspiration منبع الهام the goddess of music الهه موسیقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

acquisition کسب، تحصیل، اکتساب، هدف یابی، فراگیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ذهن شگفت انگیز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برآورد مجدد، تخمین دوباره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

نام مذکر 1. Zachary or zechariah ( ذکریا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

روستایی نادان , آدم بی دست و پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

املای درست کلمه: Strengthen قوی کردن، نیرومند کردن، محکم کردن، تقویت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرا درمانی Interuniversal mind - psychology

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

immediately

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سالم تر، بهداشتی تر، تندرست تر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Medlar

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قرار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

A bad word ( informal )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

tissue دستمال کاغذی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Be patient

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

dear

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

به محض اینکه ( short form =asap )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

Capital punishment ( death penalty )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

با ماشین به پنجره فروشگاهی زدن و داخل آن شدن برای دزدیدن کالا