پیشنهادهای زینب سرآمد (٢٩٢)
اعانه، خیرات، نوبت بازی something given freely to the poor
علاوه بر معانی ذکر شده: causing harm, shameless behavior عیاش، سرکش، گستاخ، بی قید، لاابالی
being stay away from work especially without a good reason
نوعی سم گیاهی که شکارچیان بومی هنگام شکار برای سر نیزه شان استفاده می کردند.
چیزی را از جایی بیرون کشیدن ( اصطلاح ) نارحتید از اینکه مانند دیگران نیستید He feels like a fish out of water because nobody sees him
It is an informal adjective for 'upper class'
A day that you will always remember because something good happens to you then The day I started my favorite job is a red letter day for me
quickening
یک معامله خیلی خوبی انجام دادن ( هنگام خریدبا تخفیف زیاد ) و در موارد دیگر با منفعت بیشتر
فرد بسیار فعال و پر مشغله
گذشته foul به معنی خطا کردن در یک مسابقه ورزشی One of the defenders fouled Smith.
ضعیف احوال ناخوش احوال ضعیف از لحاظ ذهنی ضعیف در روابط اجتماعی
To quickly involved in something Enter into something happily خود را در گیر مسئله ای کردن با اشتیاق وارد بحث دیگران شدن
همچنین کشف و تعیین محل هدف با رادار
حالتی که با توجه به دیدگاه فرد از نقاط مختلف ممکن است دیده شود ( نیمه پر برای افراد خوش بین و نیمه خالی برای افراد بد بین ) .
عدالت نژادی
men's swimsuit
Boogeyman or boogieman is a fictional and folkloric monster designed to frighten kids
اشاره تصادفی به چیزی یا کسی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم: The speaker alluded to his fame گوینده بطور تلویحی به شهرتش اشاره کرد.
زاییده فکر
Zuciya به زبان هوسه که یک زبان در نیجریه است یعنی" دل" Zuciya = دل
1. A rural and small town in the Launceston region of Tasmania 2. An American swimmer
برانگیخته، تهییج شده، هیجان زده
سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسانس وجود داشت
علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ خوردن کف پا بطرف بیرون نیز هست.
سبک معماری ، ساختار ، مهرازی ، معماری ، هنر معماری ، فن معماری
این را هم بگویم که، این را هم اضافه کنم که They're getting divorced, mind you I'm not surprised. They were always arguing
زیر آبگذر، راه آب زیر گذر A structure that channels water past an obstacle, it may be made from a pipe.
از شخصیت های سریال کودکانه آمریکایی Sesame street
Wind them up آزردن آنها
دست بدست دادن عروس و داماد، بخشیدن، فاش کردن
a source of inspiration منبع الهام the goddess of music الهه موسیقی
acquisition کسب، تحصیل، اکتساب، هدف یابی، فراگیری
ذهن شگفت انگیز
برآورد مجدد، تخمین دوباره
نام مذکر 1. Zachary or zechariah ( ذکریا )
روستایی نادان , آدم بی دست و پا
املای درست کلمه: Strengthen قوی کردن، نیرومند کردن، محکم کردن، تقویت کردن
فرا درمانی Interuniversal mind - psychology
immediately
سالم تر، بهداشتی تر، تندرست تر
Medlar
جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قرار دادن
A bad word ( informal )
tissue دستمال کاغذی
Be patient
dear
به محض اینکه ( short form =asap )
Capital punishment ( death penalty )
با ماشین به پنجره فروشگاهی زدن و داخل آن شدن برای دزدیدن کالا