posh

/ˈpɑːʃ//pɒʃ/

معنی: شیک و مد، مطابق مد روز
معانی دیگر: (عامیانه) مجلل، اعیانی، شیک، elegant : شیک ومد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: posher, poshest
• : تعریف: costly and elegant; luxurious.
مترادف: elegant, fancy, swanky
مشابه: classy, deluxe, grandiose, lavish, luxurious, opulent, sumptuous

- With all their money, they could afford to stay at a posh resort.
[ترجمه گوگل] آنها با تمام پول خود می توانستند در یک استراحتگاه شیک اقامت کنند
[ترجمه ترگمان] با تمام پولشان، آن ها استطاعت ماندن در یک پیست شیک را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a posh hotel
هتل مجلل

2. Now he's got a posh car, he thinks he's arrived.
[ترجمه گوگل]حالا او یک ماشین شیک دارد، فکر می کند که رسیده است
[ترجمه ترگمان]حالا او یک اتومبیل شیک سوار دارد و فکر می کند که او رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You look very posh in your new suit.
[ترجمه گوگل]در کت و شلوار جدیدتان بسیار شیک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با کت و شلوار new خیلی شیک شده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He takes her to some really posh restaurants.
[ترجمه گوگل]او را به چند رستوران بسیار شیک می برد
[ترجمه ترگمان]او را به رستورانی بسیار شیک می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Celebrating a promotion, I took her to a posh hotel for a cocktail.
[ترجمه گوگل]در جشن ترفیع، او را برای یک کوکتل به یک هتل مجلل بردم
[ترجمه ترگمان]به جشن گرفتن ترفیع گرفتم بردمش یه هتل درجه یک برای یه کوکتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I wouldn't have thought she had such posh friends.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کردم او چنین دوستان شیکی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کردم چنین دوستانی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She put on a posh accent when she answered the phone.
[ترجمه گوگل]وقتی تلفن را جواب داد، لهجه‌ای شیک داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی به تلفن جواب داد، با لهجه غلیظی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She always puts on a posh voice to talk to the vicar.
[ترجمه گوگل]او همیشه صدایی شیک به گوش می‌دهد تا با معاون صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با کشیشی صحبت می کند که با کشیش حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First-class travel is for posh people - it's not for the likes of us.
[ترجمه گوگل]سفر درجه یک برای افراد شیک پوش است - برای امثال ما نیست
[ترجمه ترگمان]سفر طبقه اول برای افراد شیک است - این برای امثال ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A woman with a very posh accent telephoned for him earlier.
[ترجمه گوگل]زنی با لهجه بسیار شیک قبلاً برای او تلفن کرد
[ترجمه ترگمان]زنی با لهجه بسیار شیک که قبلا به او تلفن زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She can keep her wild parties and posh friends - I like the quiet life.
[ترجمه گوگل]او می تواند مهمانی های وحشی و دوستان شیک خود را نگه دارد - من زندگی آرام را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]او می تواند مهمانی های وحشی و دوستانش را حفظ کند - من زندگی آرامی را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They live in a posh part of town.
[ترجمه گوگل]آنها در یک منطقه شیک شهر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در شهر شیک زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her posh accent is pure affectation.
[ترجمه گوگل]لهجه شیک او محبت خالص است
[ترجمه ترگمان]لهجه posh ساختگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her parents are very posh.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش خیلی شیک هستند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش بسیار شیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She could put it on, like a posh accent, but it didn't come naturally to her.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست آن را بپوشد، مانند لهجه‌ای شیک، اما این برای او طبیعی نبود
[ترجمه ترگمان]او می توانست آن را مثل یک لهجه شیک پوشه بگذارد، اما طبیعی به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیک و مد (صفت)
elegant, fashionable, posh

مطابق مد روز (صفت)
elegant, stylish, fashionable, posh, new-fashioned

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) luxurious, opulent, elegant; richly furbished, spiffy
posh means smart, fashionable, and expensive; an informal word.
if you describe a person as posh, you mean that they belong to a high social class; an informal word.

پیشنهاد کاربران

1 -
( of places and things ) expensive and of high quality:
صفت، غیر رسمی
( از مکان ها و چیزها ) گران و با کیفیت
He takes her to some really posh restaurants.
a posh hotel/restaurant
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
UK informal
( of people and their voices ) from a high social class:
صفت، انگلیسی بریتانیایی، غیر رسمی
( از مردم و صدای آنها ) از یک طبقه اجتماعی بالا
A woman with a very posh accent phoned for him earlier.
She's from a very posh family.
His girlfriend is really posh.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/posh
It is an informal adjective for 'upper class'
شیک
adjective
[also more posh; most posh] informal
1 : very attractive, expensive, and popular
They live in a posh neighborhood.
I stayed at a posh [=elegant, luxurious] hotel.
2 Brit : typical of people who have high social status
...
[مشاهده متن کامل]

a posh accent
The family is very posh.
◀️
Skylar is more of a harsh name but with a feminine middle name it sounds posh. Obviously if you are a fan of middle names this name is an awesome choice with the obvious nickname of 'Sky'; Also has a nature aspect with an awesome meaning of 'scholar', be prepared for some baby Einsteins!

مجلل ، اعیانی
Posh hotel

بپرس