پیشنهادهای زینب سرآمد (٢٤٦)
۱. مال من This is my pen ۲. عجب! My! How pretty she is.
به هیچ وجه
معرکه، عالی ( بعد از awsome این کلمه بین جوانان و نوجوانان آمریکایی متداول شده ) .
روی هم رفته
درد دل، غم دل
باید برم دیرم شده
Too much compliment
He went deaf.
لباس راحت که معمولا در خانه استفاده می شود ( امروزه افراد مشهور و هنرپیشه های غربی در بیرون از خانه استفاده می کنند ) .
تو ایکی ثانیه in a second
وقتی تحمل چیزی مشکله moving away from family is a bitter pill to swallow
برای جلب توجه مخاطب مورد استفاده قرار می گیرد I work from nine to five, hey hell
علاوه بر معانی ذکر شده به معنای: خفن، باحال و معرکه نیز می آید.
عقده برتربینی
To drive a vehicle into a shop in order to steal goods
مهارت داشتن در فناوری
جلوی جریانی را گرفتن
Public services خدمات عمومی ( آب، برق، گاز، تلفن )
جزیره ای در شیلی در جنوب شرقی اقیانوس آرام که بخاطر صدها مجسمه ی عجیبی که آنجا وجود دارد معروف است.
با ماشین به پنجره فروشگاه زدن و داخل ان شدن برای دزدیدن کالا
پشت و رو بودن لباس The front side of the item of clothing is on your back and backside of it on your front
کلمه فرانسوی به معنای چراغ سقفی اتومبیل
ارجحیت، الویت
When you buy something that you don't really want . خرید بدون برنامه ریزی
یکپارچه کردن، یکدست کردن
تجزیه و تحلیل قدرت
باز کردن بسته بندی
تو نهایت زندگی من هستی. You are the end of my life
منظورت این بود، جدی گفتی
پوچ، بی معنی، مزخرف Your words are nonesense
suddenly feel frightened so that you can not think wisely دستپاچه شدن، هول شدن
باید برم دستشویی
ملکه زیبایی کره
خدا نکنه، حاشا
One who is careful about orhers' feelings با ملاحظه
a person who attacks others to steal their money جیب بر
از آنجائیکه، وقتیکه، زمانیکه، همانند، همانطور که، مانند
easily made to feel sick or disgusting کسی که خیلی زود از چیزی حالش بهم می خورد.
a difficult, boring and unhappy life
بنگاه مشاور املاک
به محض اینکه ( short form =asap )
Capital punishment ( death penalty )
dear
با ماشین به پنجره فروشگاهی زدن و داخل آن شدن برای دزدیدن کالا
Be patient
A bad word ( informal )
جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قرار دادن
پر از غلط و اشتباه Full of mistakes
در آمیختگی، گیج کننده
tissue دستمال کاغذی