تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Scowl at someone ترشرویی کردن، اخم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هواپیمای جت، کهربای سیاه، خروج سریع گاز، سنگ موسی، مهر سیاه، فوران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. تخته موج سواری بادبان دار ۲. موج سوار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To stay until the end

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to notice something : He always wear a hoodie hopping nobody will spot him

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشیت تقدیر مقررات محلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاصی، خطا کار، خاطی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسه دیگه ساکت شو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده مخفف این کلمات است: Anorectal Malformation رشد غیر طبیعی آنال به دلیل نقص مادرزادی www. darmankade. com

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود روی آمریکایی برای مسیرهای سخت. ریشه کلمه: ۱. General Purpose برای اهداف کلی و بزرگ ۲. Eugene Jeep شخصیت داستانی معروف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رحمت الهی، بخشش الهی، رحمت خدایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

have the most important position If something takes pride of place , you put it in the best position A photo of his grandparents took pride of placeo ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودداری و اجتناب از انجام عمل یا چیزی به ظاهر خوشایند که شما فکر می کنید ممکن است بد باشد: They abstained from drinking alcohol

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نان شیرمال شبیه مافین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Circumstances: رویداد، شرایط، کیفیات، تشریفات، مقتضیات، اوضاع

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر چی سرت بیاد حقته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول اضافی که باید برای چیزی پرداخت شود: Some hotels add so many extras to the bill.

پیشنهاد
٠

بد بین بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متداول ترین رایج ترین شایع ترین معمول ترین متعارف ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیا صرفه جو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسانه سرایی کردن ( دروغ بافتن برای توجیه کاری اشتباه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

directed or designed to destroy submarines ضد زیر دریایی، نابود کننده زیر دریایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود فرمانی، خود گردانی، خود هدایتی Making your own decisions rather than being told what to do by other people, independence but not completely

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- داشتن موقعیتی مهم در دولت، سازمان یا شرکت - رده بالا - عالی رتبه - بالا دست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه دار متمول ثروتمند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وزن کانتینر خالی بدون بار که بعد از بار زدن وزن بار از وزن تاره کم می شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

athlete leisure

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used to express disgust at something repellement

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The final part of a speech to 1. remind of the main points 2. influence their emotions

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

renal = کلیوی، مربوط به کلیه colic = قولنج، درد ناگهانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Association of Tennis Professionals

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خویشاوند مذکری که رابطه خونی با شما دارد حتی اگر شما از وجود او بی اطلاع باشید. The king died in October and was succeeded by his kinsman, Fredrick

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To have a romantic relationship with one person for a long time

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل خود را از دست دادن خیلی عصبانی شدن خشن شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا آرام بی قرار عجول نگران عصبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ ساب صیقل دهنده سطوح ( اعم از چوب، سنگ، پلاستیک، . . )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Physical objects used by dancers

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بولدرینگ رایجترین شکل سنگ نوردی در فضاهای بسته است The sport of rock climbing

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درباره آن از آن رو راجع به آن مربوط به آن If you damage the computer or any part thereof, you will be charged for the whole computer اگر به کامپیوتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گور زن غول ( روح خبیثی که اموال مرده را از قبرش می دزدد ) مرده خوار دزد قبر سارق قبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعریق، عرق ریختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرخ و فلک زدن مانند چرخ، چرخیدن روی دستها و پاها کله معلق زدن مانند چرخ گاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منو همینجا پیاده کنید.

پیشنهاد
١

The seeker is the finder

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

زشت بدبو نفرت انگیز حال بهم زن از لحاظ کیفی بسیار پایین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Any form of communication that can injure a third person's reputation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. نوعی شیرینی گرد حاوی عسل و شکر تقریبا شبیه نون خامه ای که بصورت بسته بندی در مغازه هم فروخته می شود. معانی محاوره ای دیگر: ۲. Sweetheart ۳. Darlin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To use trickery actions to hide something or get something حیله، عذر، بهانه، طفره رفتن، گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که برای دفع چشم زخم از آن استفاده می کنند.