پیشنهاد‌های نسرین رنجبر (٤٦٣)

بازدید
٢١٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آگاه روشن بین مطّلع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوند a state of being joined as one thing, and no longer separate

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مهمترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

با چیزی/ کاری ارتباط داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

همین حالا هم همین الآن هم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جبران مافات جبران صدمات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پذیرش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل جستجو able to be found or discovered. able to be followed on its course or to its origin.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

in control or with overall responsibility. "he was in charge of civil aviation matters ( مسئولیت امور هواپیماهای غیر نظامی بر عهدۀ او بود ) مسئول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٤٧

مشاور مشاور حقوقی a solicitor.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پنهان مستور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاملاً واقعاً دقیقاً in a literal manner or sense; exactly.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

If you divide something up, you separate it into smaller or more useful groups. تجزیه کردن تقسیم کردن The idea is to divide up the country into four ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

( of food ) having had salt, pepper, herbs, or spices added. درمورد مواد غذایی: طعم دار شده چاشنی دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to use ( something, such as a feeling or suggestion ) as a reason or basis for doing something از روی/ بر اساس چیزی عمل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

انکارناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اولیه ابتدایی در ابتدای در آغاز early in the morning: در آغاز صبح/ صبح زود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جادوگری افسونگری سحر، جادو، جادوی سیاه ( توسل به ارواح شیطانی برای دستیابی به اهداف پلید و شیطانی ) magic involving the supposed invocation of evil ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تسلسل زمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دردسر افتادن تو حچل افتادن عاقبت بدی در پی داشتن Very unpleasant consequences; a great deal of trouble. dont mess with him, you will have hellto ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - درگیر شدن 2 - ور رفتن 1 : to cause trouble for ( someone ) : to deal with ( someone ) in a way that may cause anger or violence I wouldn't want t ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بی شک بی تردید مسلّماً without doubt; obviously. "clearly, things have changed in the last six weeks" بی شک درشش هفتۀ اخیر همه چیز تغییر کرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به شدت تأکید کردن/ اهمیت چیزی را خاطر نشان کردن I can't stress enough the importance of the issue بر اهمیت این موضوع به شدت تأکید میکنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیشتر مواقع تقریباً همیشه در اکثر مواقع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اشتباه فهمیدن به درستی درک نکردن fail to interpret or understand ( something ) correctly.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

آدم عجیب و غریب آدمی که طرز فکر و رفتار عجیبی دارد An unusual person, especially an individual with an idiosyncratic personality or peculiar behavio ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پس گرفتن شکایت صرفنظر کردن از شکایت to resolve a legal dispute before a court comes to a final decision

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیروی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بررسی وارسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to have case against someone to have much evidence that can be used against someone in court. بر علیه کسی مدرک داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

انصراف دادن withdraw from a commitment

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تمام!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

آرام آهسته زیر لب in a very quiet voice; almost inaudibly.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پوشاندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برجسته، نافذ having a striking or revealing effect; significant

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مختل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرزوی سلامتی و موفقیت کردن to hope that someone does well or succeeds I wish him well برایش آرزوی موفقیت میکنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مشکل جدی / اساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شوکه شدن If someone is shaken to the core or shocked to the core, they are extremely shaken or shocked.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

طاقت فرسا، مشقت بار the schedule was cruel برنامۀ تعیین شده طاقت فرسا بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

( the ) shit hits the fan offensive ( also the shit flies ) When the shit hits the fan or when the shit flies, a situation suddenly causes a lot o ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

to reprimand severely به شدت توبیخ/سرزنش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

an exciting trip or adventure ماجرا یا سفر هیجان انگیز ماجراجویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به ناگاه ( ناگهان ) حمله/انتقاد کردن to attack or criticize someone suddenly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هویت فردی هویت شخصی شناخت فردی the perception or recognition of one's characteristics as a particular individual, especially in relation to social co ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

“Life sucks” means that life is difficult or repugnant in some way. This catchphrase is often used ironically to express resignation or acceptance of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

محتمل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خیلی کم ندرتاً به ندرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

امر، امر شماست در خدمتم be at ( one's ) command: To be available to help or serve one. As the resident file clerk, I am at your command

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

غم، غصه، ناراحتی، غم دوری، اضطراب a feeling of sadness or distress caused by one's own or another's departure . pain, ache, trauma. . "it will be a ...