پیشنهاد‌های مهدی نمازیان (٣,٥٧٧)

بازدید
٢,٨١٥
پیشنهاد
١

به عمل کار برآید به سخندانی نیست؛ دو صد گفته چون نیم کردار نیست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. کار، عمل؛ کنش؛ فعالیت؛ اقدام؛ تأثیر، اثر 2. طرزِ کار، ساز و کار، مکانیسم؛ شیوۀ حرکات، شیوۀ رفتار 3. دعوای حقوقی ( حقوق ) 4. عملیات ( نظامی ) ؛ در ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشعشع شیمیایی ( فیزیک ) ، تشعشعِ آکتینیک ( خاصیتِ تشعشعاتِ پرتوزا که موجب تغییرات شیمیایی می شود )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به تشعشعاتِ شیمیایی ( فیزیک )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متن ( تئاتر ) ؛ بیاض

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

1. موقت، جانشین ( مدیر و غیره ) 2. بازی، اجرای نقش ( تئاتر، سینما ) ؛ بازیگری the acting manager/headmaster سرپرست، کفیل، قائم مقام

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حالت اسم: 1. کار، عمل، فعل؛ امر 2. روندِ کار، جریانِ عمل 3. قانون؛ حکم؛ مصوبه؛ سند ( حقوق ) 4. پرده ( تئاتر ) 5. برنامه ( سیرک، تماشاخانه ) 6. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در حالت فعل: 1. عمل کردن، اقدام کردن، دست به کار شدن 2. رفتار کردن 3. کار کردن ( ماشین، ابزار ) 4. بازی کردن ( تئاتر، سینما ) ؛ فیلم بازی کردن، ادا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. مربوط به اَکریل، آکریلی ( بازرگانی ) 2. در جمع موادِ آکریلیک acrylic fibre الیافِ آکریل

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توشیح، موشّح ( ادبیات )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت قید: 1. از این سر به آن سر، از این سو به آن سو؛ از عرض across from مقابلِ، رو به روی ( در آمریکا ) در حالت حرف اضافه: 1. از وسطِ؛ از این طر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

( در یونان باستان ) دژ، قلعه، اَرگ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه اختصاری، سرْنام ( واژه ای که از ترکیبِ حروفِ اول واژه های یک عبارت ساخته می شود )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. بندباز؛ آکروبات باز 2. سیاست بازِ کهنه کار، سیّاس ( سیاسی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلخی، تندی؛ کج خلقی ( رفتار، خوی، زبان )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تند، گزنده، تلخ ( بحث، سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مساحت ( به آکر )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. تند ( بو ) ؛ تلخ ( مزه ) ؛ تند 2. تند، زننده ( رفتار، خو )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آکر، جریبِ فرنگی ( واحدِ اندازه گیریِ زمین، برابر با 4050 مترِ مربع ) God's Acre صحنِ کلیسا، گورستان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبرئه، برائت؛ برائت ذمه ( حقوق )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تبرئه کردن شخص ( حقوق ) acquit oneself 1. رفتار کردن 2. از عهده بر آمدن acquit oneself in حقِ . . . را ادا کردن، از پسِ . . . بر آمدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزمندی، طمع کاری، حرص، طمع؛ زیاده طلبی، مال اندوزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جویان، خواهان؛ حریص، آزمند، زیاده طلب the acquisitive society جامعۀ آزمند، جامعۀ زیاده طلب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بدست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن ( تجربه، عادت، شهرت، پول ) ؛ فرا گرفتن ( زبان ) ؛ آموختن، اندوختن ( دانش ) acquire a taste for به مزۀ . . . عادت کرد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرا، مطیع، رام؛ راضی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

رضایت، عدمِ مخالفت؛ تسلیم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تن در دادن، تسلیم شدن، رضایت دادن، پذیرفتن، قبول کردن acquiesce in something چیزی را قبول کردن، چیزی را پذیرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشنایی، سلام و علیک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. آشنایی، اطلاع؛ سابقه 2. آشنا 3. آشنایان He has a wide acquaintance have a nodding acquaintance with دورادور آشنا بودن با ( شخص ) ؛ آشناییِ مختصری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

acquaint with آشنا کردن با، آگاه کردن از، در جریانِ . . . گذاشتن، مطلع کردن از ( شخص ) acquaint oneself with آشنا شدن با، آگاهی یافتن از، در جریانِ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. صوت شناسی، آکوستیک، مبحثِ صوت 2. وضعیتِ صوتی، آکوستیک ( تالار، اتاق )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. صوتی، مربوط به صوت ( فیزیک ) 2. صوت شناختی، مربوط به صوت شناسی 3. غیر برقی ( موسیقی ) 4. آکوستیک، وضعیتِ صوتی ( تالار، اتاق و غیره ) acoustic p ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دانه بلوط؛ میوه بلوط

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاه تاج الملوک، اقونیطون؛ ریشه تاج الملوک ( پزشکی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. خادمِ کلیسا، خدمتکارِ کلیسا؛ دستیارِ کشیش 2. مرید، شاگرد، نوچه؛ دستیار، کمک ( رسمی، به شوخی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جوشِ صورت، غرور ( جوانی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوجِ کمال؛ اوج، قله، ذروه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1. اذعان کردن، قبول کردن؛ اقرار کردن به، اعتراف کردن به 2. اعلامِ وصول کردن؛ پاسخ دادن، جواب دادن ( سلام ) 3. قدردانی کردن برای، تشکر کردن برای، سپا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. لب ترش، میخوش، مَلَس ( رسمی ) 2. ترشرو، عبوس، کج خلق ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

acid - proof

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضدِ اسید

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بارانِ اسیدی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

آزمایشِ تعیین کننده، آزمایشِ نهایی ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با طعنه، با لحنِ نیش داری، به طورِ گزنده ای، با تمسخر، با کنایه؛ با دلخوری، با تلخی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترشی، خاصیتِ اسیدی ( شیمی ) ؛ ترشیدگی؛ ترش کردگی ( معده )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسیدی کردن، اسید سازی؛ اسید شدگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. اسید کردن، ترشانیدن ( شیمی ) 2. اسید شدن، ترشیدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسیدراک ( موسیقی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اسیدی، ترش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت صفت: 1. ترش 2. سخن گزنده، نیش دار، شخص ترشرو، بد عُنُق ( مجازی ) 3. اسیدی ( شیمی ) در حالت اسم: 1. اسید، جوهر ( شیمی ) 2. اِل اِس دی ( عا ...