پیشنهاد‌های مهدی نمازیان (٣,٦٥٥)

بازدید
٣,٧٧١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گریز از کار، کارگریزی، غیبت از کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رأی گیریِ پیشاپیش ( آمریکا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدمِ از زیرِ کار در رو، آدمِ از کار گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فکر فرو رفته، متفکر absent oneself ( from ) غایب شدن از، غیبت کردن از، از حضورِ در . . . امتناع ورزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرخصی leave of absence حواس پرتی، پریشان خاطری absence of mind در غیابِ in the absence of در غیبتِ من/او، در غیابِ من/او conspicuous by one's absence ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از صخره پایین آمدن، از صخره فرود آمدن، با طناب فرود آمدن ( در کوه نوردی ) ؛ فرود از صخره ( در کوه نوردی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گریختن، در رفتن، فرار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دُمَل، آبسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. شدت 2. خشکی، سردی، خشونت ( رفتار ) The train lurched forward with an abruptness that قطار چنان یک دفعه به حرکت در آمد که . . . ، قطار طوری ناگهان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. بی ادبانه، توهین آمیز، خشک ( گفتار و کردار ) 2. تند ( شیب ) 3. بریده بریده، منقطع ( سَبْک، نوشته و غیره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. سرِ زبان ها، شایع؛ همه جا 2. بیرون، بیرون از خانه ( کهنه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه کردن، تلخیص کردن، مختصر کردن، خلاصه کردن، محدود کردن، کاستن، کاهش دادن، زدن از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پهلو به پهلو، شانه به شانه، همسو، هم طراز، برابر be/keep abreast of something در جریانِ . . . بودن، از . . . عقب نیفتادن ( اطلاعات، اخبار ) keep som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. سُمباده، ماده ساینده 2. سایا، ساینده، صیقل دهنده، پاک کننده؛ خشن، زمخت، زِبر ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. ساییدن؛ به خارش آوردن، به سوزش در آوردن ( پوست ) 2. فرسودن ( زمین شناسی ) 3. بی حوصله کردن ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَجی مَجی لا تَرَجی، وِرد، حرفِ در هم بر هم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با above - named به معنی یاد شده در بالا، مذکور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. روباز، بی شیله پیله، آشکار ( معامله و غیره ) 2. رُک، روراست، پوست کنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حالت قید: 1. بالا My bedroom is just above 2. در بالا، پیشتر، قبلاً as I mentioned above 3. از بالا، از مقاماتِ بالا 4. در عرشِ اعلا، در آسمان ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. عقب گرد ( نظامی ) 2. تغییرِ موضع، چرخش ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. عقب گرد کردن ( نظامی ) 2. عقب گرد ( نظامی ) 3. تغییرِ موضع، چرخش ( مجازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در حالت قید: 1. تقریباً، در حدود It's about six o'clock 2. اینجا و آنجا، به هر سوی، این ور و آن ور، این طرف و آن طرف، به اطراف The children were runn ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقیم، بیهوده، بی نتیجه، بی حاصل، بی ثمر، ناموفق، نافرجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. طرفدارِ سقطِ جنین 2. دکترِ کورتاژ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. عقیم ماندن 2. عقیم گذاردن؛ متوقف کردن، نیمه تمام گذاشتن، لغو کردن 3. قطع کردن، پایان دادن ( برنامه و غیره در کامپیوتر ) 4. شکست ( کامل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. بومی 2. ( با حرفِ بزرگ ) بومیِ استرالیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. بومی ( انسان، حیوان، گیاه ) 2. ( با حرفِ بزرگ ) مربوط به بومیانِ استرالیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. نفرت، انزجار 2. بدی، زشتس، پلیدی 3. مایه نفرت، مایه زشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طرزی شنیع، به نحوی شرم آور، به طرزِ زننده ای، وقیحانه، به طرزِ وحشتناکی، بجوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غولِ برفی، آدمِ برفی ( حیوانی انسان مانند و پوشیده از مو که گویا در هیمالیا زندگی می کند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نفرت انگیز، شنیع، زننده ( رسمی ) ناخوشایند، زشت، بد ( محاوره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بمبِ اتمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

زمان گذشته و اسم مفعول abide

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طرفدارِ الغای برده داری، الغاگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جا، مسکن، منزل، محلِ سکونت، محلِ اقامت of/with no fixed abode : محلِ اقامت نامعلوم ( حقوق )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکنی گزیدن، اقامت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انکارِ نفس ( رسمی ) ، از خود گذشتگی، ایثار، فداکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Anti - Ballistic Missile موشک ضد بالستیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با مهارت، با زبردستی، ماهرانه، استادانه، با زیرکی، با موفقیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. طهارت، غسل، وضو ( مذهب ) 2. شستشو، تطهیر ( رسمی، به شوخی، در جمع ) 3. دستشویی مسجد و غیره ( بریتانیا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با able - bodied seaman به معنی مهناوی دوم ( دریانوردی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوی بنیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غرقِ در، سرشارِ از، آکنده از، پوشیده از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دگرگونی واکه، دگرگونی واکه ای ( زبان شناسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت مفعولٌ عنه، حالت ازی ( دستور زبان ) مفعولٌ عنهی، ازی ( دستور زبان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت کردن به، برگشتن از، کافر شدن به ( عقیده، مذهب و غیره ) ؛ صرفنظر کردن از ( حقوقِ خود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Australian Broadcasting Commission ( استرالیا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

American Broadcasting Company ( آمریکا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Bachelor of Arts ( آمریکا )