پیشنهاد‌های مهدی نمازیان (٣,٥٧٧)

بازدید
٢,٨١٥
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

1. استخراج کردن، جدا کردن ( مواد ) 2. دزدیدن، زدن، کش رفتن 3. انتزاع کردن، تجرید کردن ( مفاهیم ) 4. خلاصه کردن، چکیده نویسی 5. کنار کشیدن از، دوری ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. پرهیزگار، متّقی، باتقوا، پارسا، خویشتن دار، ریاضت پیشه؛ مرتاض 2. مُمسک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرهیز، پرهیزگاری، تقوی، خویشتن داری، امساک، اجتناب، ریاضت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. خودداری، پرهیز، امتناع 2. رأیِ ممتنع

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفه جویی، امساک، اعتدال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقتصدانه، مُمسکانه، با امساک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

صرفه جو، مقتصد، مُمسک، معتدل ( شخص ) ؛ با صرفه، کم خرج ( خوراک، هزینه ) ؛ مقتصدانه، مُمسکانه ( عادات )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. پرهیزگار، اهلِ پرهیز، خویشتن دار، متّقی ( شخص ) 2. رأیِ ممتنع دهنده ( سیاسی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرهیز کردن، خودداری کردن، اجتناب کردن، امتناع کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جذب، کشش؛ مجذوبیت، استغراق؛ شیفتگی، دلبستگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جذاب، گیرا، بسیار جالب، مسحور کننده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. جاذب، جذب کننده؛ نم گیر، خشک کن 2. ماده جذب کننده؛ ماده نم گیر، خشک کن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرتِ جذب، جاذبیت، خاصیتِ جذب کردن، خاصیت نم گیری ( فیزیک، شیمی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مجذوب، مستغرق، غرق، غرقه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. بی گناه دانستن، مبرا دانستن، تبرئه کردن 2. بخشیدن، عفو کردن، در گذشتن از؛ آمرزیدن ( مذهب ) absolve somebody from/of something کسی را از . . . مبر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. مستبد، خودکامه، مطلق گرا؛ مستبدانه، استبدادی، مطلق گرایانه 2. آدمِ مستبد، آدمِ خودکامه، مطلق گرا؛ طرفدارِ حکومتِ استبدادی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سیاسی ) 1. استبداد، خود کامگی 2. مطلق گرایی 3. حکومتِ استبدادی، حکومتِ مطلقه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخشایش، عفو، آمرزش؛ تطهیر؛ تبرئه ( مذهب، رسمی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

1. کامل، تمام عیار 2. نامحدود ( قدرت ) ؛ مستبد، خودرأی، خودکامه ( حاکم ) 3. بدونِ قید و شرط 4. مطلق، محض 5. مسلم، قطعی 6. وجودِ مطلق، ذاتِ مطلق 7. ا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حواس پرتی، با گیجی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی دهندگانِ پیشاپیش ( آمریکا )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مالکِ غایب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریز از کار، کارگریزی، غیبت از کار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی گیریِ پیشاپیش ( آمریکا )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمِ از زیرِ کار در رو، آدمِ از کار گریز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فکر فرو رفته، متفکر absent oneself ( from ) غایب شدن از، غیبت کردن از، از حضورِ در . . . امتناع ورزیدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرخصی leave of absence حواس پرتی، پریشان خاطری absence of mind در غیابِ in the absence of در غیبتِ من/او، در غیابِ من/او conspicuous by one's absence ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از صخره پایین آمدن، از صخره فرود آمدن، با طناب فرود آمدن ( در کوه نوردی ) ؛ فرود از صخره ( در کوه نوردی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گریختن، در رفتن، فرار کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دُمَل، آبسه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. شدت 2. خشکی، سردی، خشونت ( رفتار ) The train lurched forward with an abruptness that قطار چنان یک دفعه به حرکت در آمد که . . . ، قطار طوری ناگهان ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. بی ادبانه، توهین آمیز، خشک ( گفتار و کردار ) 2. تند ( شیب ) 3. بریده بریده، منقطع ( سَبْک، نوشته و غیره )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. سرِ زبان ها، شایع؛ همه جا 2. بیرون، بیرون از خانه ( کهنه )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه کردن، تلخیص کردن، مختصر کردن، خلاصه کردن، محدود کردن، کاستن، کاهش دادن، زدن از

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پهلو به پهلو، شانه به شانه، همسو، هم طراز، برابر be/keep abreast of something در جریانِ . . . بودن، از . . . عقب نیفتادن ( اطلاعات، اخبار ) keep som ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. سُمباده، ماده ساینده 2. سایا، ساینده، صیقل دهنده، پاک کننده؛ خشن، زمخت، زِبر ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. ساییدن؛ به خارش آوردن، به سوزش در آوردن ( پوست ) 2. فرسودن ( زمین شناسی ) 3. بی حوصله کردن ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اَجی مَجی لا تَرَجی، وِرد، حرفِ در هم بر هم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف با above - named به معنی یاد شده در بالا، مذکور

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. روباز، بی شیله پیله، آشکار ( معامله و غیره ) 2. رُک، روراست، پوست کنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در حالت قید: 1. بالا My bedroom is just above 2. در بالا، پیشتر، قبلاً as I mentioned above 3. از بالا، از مقاماتِ بالا 4. در عرشِ اعلا، در آسمان ه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. عقب گرد ( نظامی ) 2. تغییرِ موضع، چرخش ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. عقب گرد کردن ( نظامی ) 2. عقب گرد ( نظامی ) 3. تغییرِ موضع، چرخش ( مجازی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

در حالت قید: 1. تقریباً، در حدود It's about six o'clock 2. اینجا و آنجا، به هر سوی، این ور و آن ور، این طرف و آن طرف، به اطراف The children were runn ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقیم، بیهوده، بی نتیجه، بی حاصل، بی ثمر، ناموفق، نافرجام

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. طرفدارِ سقطِ جنین 2. دکترِ کورتاژ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. عقیم ماندن 2. عقیم گذاردن؛ متوقف کردن، نیمه تمام گذاشتن، لغو کردن 3. قطع کردن، پایان دادن ( برنامه و غیره در کامپیوتر ) 4. شکست ( کامل )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. بومی 2. ( با حرفِ بزرگ ) بومیِ استرالیا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. بومی ( انسان، حیوان، گیاه ) 2. ( با حرفِ بزرگ ) مربوط به بومیانِ استرالیا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. نفرت، انزجار 2. بدی، زشتس، پلیدی 3. مایه نفرت، مایه زشتی