actuary

/ˈækt͡ʃəˌweri//ˈækt͡ʃuəri/

معنی: دبیر، امارگیر، مامور احصائیه
معانی دیگر: (در شرکت های بیمه) احصاییه نویس، آمارگر، مامور احصاییه، منشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: actuaries
مشتقات: actuarial (adj.), actuarian (adj.), actuarially (adv.)
• : تعریف: a person who calculates insurance rates, risks, and dividends on the basis of statistical probabilities.

جمله های نمونه

1. It's difficult to become an actuary and this is well-known and appreciated outside the profession.
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک آکچوئر دشوار است و این امر در خارج از این حرفه شناخته شده و قدردانی می شود
[ترجمه ترگمان]تبدیل به یک actuary مشکل است و خارج از حرفه به خوبی شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An actuary, assuming no casual connection, might calculate the odds against such a coincidence.
[ترجمه گوگل]یک اکچوئر، با فرض عدم ارتباط اتفاقی، ممکن است شانس چنین اتفاقی را محاسبه کند
[ترجمه ترگمان]یک actuary، با فرض اینکه رابطه معمولی نداشته باشد، ممکن است احتمالات را در برابر چنین تصادفی حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He accepted the arguments of an independent actuary that policyholders' realistic expectation they should benefit from inherited estates was limited.
[ترجمه گوگل]او استدلال های یک اکچوئر مستقل را پذیرفت که انتظار واقع بینانه بیمه گذاران برای بهره مندی از دارایی های موروثی محدود است
[ترجمه ترگمان]او استدلال های یک actuary مستقل را پذیرفت که انتظار واقع گرایانه ای را داشت که آن ها باید از املاک موروثی سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have been an actuary with Nanchang people's Insurance Agency for nearly four years.
[ترجمه گوگل]من نزدیک به چهار سال است که در آژانس بیمه مردم Nanchang کارمند هستم
[ترجمه ترگمان]حدود چهار سال است که یک actuary با آژانس بیمه Nanchang people بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's a purposeful, 29 - year - old actuary who rarely smiles but loves nothing better than a party.
[ترجمه گوگل]او یک کارشناس 29 ساله هدفمند است که به ندرت لبخند می زند اما هیچ چیز را بهتر از یک مهمانی دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]او یک actuary ۲۹ ساله است که به ندرت لبخند می زند اما هیچ چیز را بهتر از یک حزب دوست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Last year, actuary placed second and mathematician first, while lumberjack ranked as the worst job.
[ترجمه گوگل]سال گذشته، آکچوئری دوم شد و ریاضیدان اول شد، در حالی که چوب بری بدترین شغل را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، actuary درجه اول و ریاضیدان را داشت، در حالی که lumberjack بدترین کار را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using insurance actuary pricing, we gain the European option pricing model.
[ترجمه گوگل]با استفاده از قیمت گذاری اکچوئری بیمه، مدل قیمت گذاری گزینه اروپایی را به دست می آوریم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قیمت گذاری actuary بیمه، ما مدل قیمت گذاری گزینه اروپا را به دست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An actuary is a business professional who deals with the financial impact of risk and uncertainty.
[ترجمه گوگل]یک اکچوئر یک حرفه ای تجاری است که با تأثیر مالی ریسک و عدم اطمینان سر و کار دارد
[ترجمه ترگمان]یک actuary حرفه ای تجاری است که با تاثیر مالی ریسک و عدم اطمینان سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Morgan was the appointed Actuary of the Society for Equitable Assurances in 177
[ترجمه گوگل]مورگان در سال 177 به عنوان آکچوئر انجمن تضمین های عادلانه منصوب شد
[ترجمه ترگمان]مورگان در سال ۱۷۷ به عنوان رئیس انجمن for Assurances منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Becoming a fully credentialed actuary requires passing a rigorous series of exams, usually taking several years.
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک آکچوئر کاملاً معتبر مستلزم گذراندن یک سری امتحانات دقیق است که معمولاً چندین سال طول می کشد
[ترجمه ترگمان]یک actuary کاملا credentialed ملزم به گذراندن یک سری امتحان سخت و جدی است که معمولا چند سال طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An actuary provides a forecast in the quantity of sufficient reserves an insurance company should possess.
[ترجمه گوگل]یک اکچوئر میزان ذخایر کافی را که یک شرکت بیمه باید داشته باشد، پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]یک actuary پیش بینی می کند که میزان ذخایر کافی یک شرکت بیمه باید داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is actuary mathematics program in mathematics department.
[ترجمه گوگل]این برنامه ریاضیات آکچوئری در بخش ریاضیات است
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه ریاضی actuary در بخش ریاضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An actuary is a business professional who analyzes the financial consequences of risk.
[ترجمه گوگل]یک اکچوئر یک حرفه ای تجاری است که پیامدهای مالی ریسک را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]یک actuary حرفه ای تجاری است که عواقب مالی ریسک را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. French actuary and close associate of artist Pablo Picasso.
[ترجمه گوگل]آکچوئر فرانسوی و از نزدیکان هنرمند پابلو پیکاسو
[ترجمه ترگمان]actuary فرانسوی و ارتباط نزدیک هنرمند پابلو پیکاسو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nowadays, I'm working hard to become an actuary.
[ترجمه گوگل]این روزها سخت کار می کنم تا آکچوئر شوم
[ترجمه ترگمان]این روزها من سخت کار می کنم که یک actuary شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دبیر (اسم)
actuary, secretary, teacher

امارگیر (اسم)
actuary

مامور احصائیه (اسم)
actuary

تخصصی

[حسابداری] متخصص ریاضیات بیمه ای
[ریاضیات] آمارگیر، کارشناس، کارشناس بیمه، آمارگری، آمارگر
[آمار] 1. بیمه آمار 2. بیمه آمارشناس

انگلیسی به انگلیسی

• one who calculates insurance risks and premiums according to statistical probabilities
an actuary is someone who is employed by a life insurance company to calculate how much the company should charge their clients.

پیشنهاد کاربران

1. آمارگر، محاسب، مأمورِ احصا
2. کارشناس بیمه
( جمع actuaries )
کارشناس ارشد بیمه
مامور مالیاتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : actuary
✅️ صفت ( adjective ) : actuarial
✅️ قید ( adverb ) : _
actuary ( آمار )
واژه مصوب: بیم سنج
تعریف: فردی که در زمینۀ کاربرد شیوه های ریاضی و آماری مطالعۀ علمی مخاطره های بیمه و حق بیمه ها آموزش دیده است
آمارگیر، کارشناس بیمه

بپرس