saccharine

/ˈsækəˌraɪn//ˈsækəriːn/

معنی: شیرین، قندی، ساخاریندار، شکری، محتوی قند
معانی دیگر: بسیار شیرین و چسبان، شیره مانند، زیاده شیرین و غلیظ، (مجازی ) به طور مصنوعی و زننده شیرین، وابسته به یا ناشی از ساکارین، ساکارین دار، ساکارینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: saccharinely (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or having the characteristics of sugar or saccharin; sweet, esp. excessively sweet.

- Many customers were not happy with the saccharine taste of the barbecue sauce.
[ترجمه گوگل] بسیاری از مشتریان از طعم ساخارین سس باربیکیو راضی نبودند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مشتریان از طعم قند کباب راضی نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: excessively or falsely sweet in manner; oversentimental; cloying.
مشابه: sweet

- This birthday card has a beautiful design, but the greeting is too saccharine.
[ترجمه گوگل] این کارت تولد طرح زیبایی دارد اما تبریک بیش از حد ساخاری است
[ترجمه ترگمان] این کارت تولد یک طرح زیبا دارد، اما the خیلی سوزناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I usually like her romance novels, but the last one was so saccharine that I couldn't take it seriously.
[ترجمه گوگل] من معمولاً رمان های عاشقانه او را دوست دارم، اما آخرین آنقدر ساخاری بود که نمی توانستم آن را جدی بگیرم
[ترجمه ترگمان] من معمولا داستان های عاشقانه او را دوست داشتم، اما آخری آنقدر قند بود که نمی توانستم آن را جدی بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her saccharine voice
صدای او که به طور مصنوعی شیرین است

2. I don't trust her, with her saccharine smiles.
[ترجمه گوگل]من با لبخندهای ساخاری اش به او اعتماد ندارم
[ترجمه ترگمان]من به او اعتماد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I found the film far too saccharine.
[ترجمه گوگل]من فیلم را خیلی ساخارین دیدم
[ترجمه ترگمان]من فیلم را خیلی سوزناک پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hated the movie's saccharine ending.
[ترجمه گوگل]از پایان ساخاری فیلم متنفر بودم
[ترجمه ترگمان]از تمام شدن فیلم، متنفر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She smiled with saccharine sweetness.
[ترجمه گوگل]با شیرینی ساخاری لبخند زد
[ترجمه ترگمان]او لبخند شیرینی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The movie's saccharine ending is a disappointment.
[ترجمه گوگل]پایان ساخاری فیلم ناامید کننده است
[ترجمه ترگمان]تمام شدن فیلم، مایه ناامیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The saccharine, confectionary pink objects that fill my images of little girls and their accessories reveal a pervasive and culturally manipulated expression of femininity” and a desire to be seen.
[ترجمه گوگل]اشیای صورتی شیرینی و شیرینی که تصاویر من از دختران کوچک و لوازم جانبی آنها را پر می کند، بیانی فراگیر و دستکاری شده فرهنگی از زنانگی را نشان می دهد» و میل به دیده شدن
[ترجمه ترگمان]قند و objects صورتی که تصاویری از دختران کوچک و لوازم جانبی آن ها را پر می کنند، بیان فراگیر و فرهنگی زنانه \"زنانه\" و تمایل به دیده شدن را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Saccharine lead single Set My World on Fire tries too hard, and is too MOR to stick.
[ترجمه گوگل]تک‌آهنگ ساخارین Set My World on Fire بیش از حد تلاش می‌کند، و آنقدر سخت است که نمی‌توان به آن چسبید
[ترجمه ترگمان] saccharine lead single World World on Fire tries hard، and too too mor is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We used saccharine tablets in lieu of sugar.
[ترجمه گوگل]به جای شکر از قرص ساخارین استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از قند و قند به جای شکر استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Either way, saccharine comes from saccharum, Latin for "sugar. "
[ترجمه گوگل]در هر صورت، ساخارین از saccharum، لاتین به معنای "شکر" می آید
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، قند از saccharum، لاتین برای \"شکر\" می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After that, his movies got more saccharine and predictable.
[ترجمه گوگل]پس از آن، فیلم های او ساخارین و قابل پیش بینی تر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، فیلم های او saccharine و predictable شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Davis, a fastidious master, brought out all its natural sweetness without ever suggesting the saccharine or slipping into the over-sentimental.
[ترجمه گوگل]دیویس، استاد سخت کوش، تمام شیرینی طبیعی خود را بدون اینکه هرگز به ساخارین پیشنهاد کند یا به درون افراد بیش از حد احساساتی لغزش کند، به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]دیویس، یک ارباب سختگیر، همه شیرینی طبیعی اش را بدون این که تعارف کند، از آن بیرون آورد و در قالب احساساتی غوطه ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Make sure the products you buy do not contain aspartame, sucralose, saccharine, cyclamate, acesulfame-k and other sweeteners.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که محصولاتی که خریداری می کنید حاوی آسپارتام، سوکرالوز، ساکارین، سیکلامات، آسه سولفام-ک و سایر شیرین کننده ها نباشند
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید محصولاتی که می خرید شامل aspartame، sucralose، saccharine، cyclamate، acesulfame - k و دیگر sweeteners است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had brought an envelope full of Victory Coffee and some saccharine tablets.
[ترجمه گوگل]یک پاکت پر از قهوه پیروزی و چند عدد قرص ساخارین آورده بود
[ترجمه ترگمان]پاکتی پر از قهوهی پیروزی و چند قرص قند آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرین (صفت)
sweet, fresh, amiable, sugary, luscious, soft, saccharine, tuneful, dulcet, mellifluous, mellifluent, sweetish

قندی (صفت)
sugary, candied, saccharine

ساخارین دار (صفت)
saccharine

شکری (صفت)
sugary, saccharine

محتوی قند (صفت)
saccharine

انگلیسی به انگلیسی

• calorie-free sugar substitute for sufferers of diabetes and for those who are dieting
sweet-tasting; pertaining to sugar; yielding sugar; resembling sugar, similar to sugar; overly sentimental
saccharine is a sweet chemical substance, sometimes used instead of sugar.
if you describe someone or something as saccharine, you mean that they are too sentimental.

پیشنهاد کاربران

بپرس