پیشنهادهای مهدی نمازیان (٣,٦٥٥)
دیگه اخراجی، دیگه کارت تمومه،
۱. کیسه، گونی ۲. ( در آمریکا ) بسته، پاکت، کیسه ۳. پیراهن راسته گشاد ۴. ( در آمریکا، محاوره ) رختخواب، جا، تخت ۵. ( محاوره، از کار ) اخراج کردن، بیرو ...
۱. ( شکر و غیره ) بسته، کیسه ۲. ( در میان لباس ها ) کیسه معطّر
اعتقاد به قدرت غیبی روحانیان
۱. ( رسمی ) کشیشی، ( مربوط به ) کشیشان، ( مربوط به ) روحانیان ۲. ( مربوط به ) قدرت غیبی روحانیان
۱. ( به طعنه ) خیلی شیرین، زیادی شیرین ۲. ( داستان، فیلم و غیره ) سوزناک، لوس، تصنعی، مصنوعی
ساخارین، قندِ مصنوعی
ساخارین، قندِ مصنوعی
SAC مخفف واژه ی strategic air command به معنی واحد استراتژیک هوایی ( این واژه در ایالات متحده کاربرد دارد )
( کالبدشناسی، گیاه شناسی ) کیسه، محفظه
دندان خنجری
ببرِ دندان خنجری
ارعاب، تهدیدِ تو خالی، قدرت نمایی، شاخ و شانه کشی
۱. ( در سواره نظام ) شمشیر ۲. ( شمشیربازی ) سابر، شمشیر سابر
یهودیِ اسرائیلی
۱. خرابکار ۲. مخالف شکار
خرابکاری، خرابکاری کردن در، خراب کردن، به هم زدن
کفش چوبی، صندل چوبی
۱. سمور سیبری، پوست سمور سیبری ۲. ( ادبی ) سیاه، تیره، گرفته
نوشتار آمریکایی کلمه ی sabre به معنی شمشیر، سابر، شمشیر سابر
۱. ( دانشگاه ) فرصت مطالعاتی ۲. ( مربوط به ) فرصت مطالعاتی، مطالعاتی ۳. ( مذهب ) مربوط به یکشنبه، مربوط به شنبه be on sabbatical: در مرخصی مطالعاتی ...
The Sabbath ۱. ( در مسیحیت ) یکشنبه ۲. ( در یهودیت ) شنبه، سَبَت
۱. ( در مسیحیت ) یکشنبه نگه دار ۲. ( در یهودیت ) شنبه نگه دار ۳. ( اصول، اعتقادات ) مبتنی بر حرمت یکشنبه، مبتنی بر حرمت شنبه شنبه داران یا سبتیون از ...
SA مخفف sex appeal در محاوره به معنای جاذبه ی جنسی یا مخفف South Africa به معنی آفریقای جنوبی یا مخفف Salvation Army به معنی سپاه رستگاری
مخفف واژه ی Salvation Army به معنی سپاهِ رستگاری سپاه رستگاری با هدف ترویج آموزه های مسیحیت و ارائه خدمات بشردوستانه تأسیس شد. این سازمان در بیش از ...
۱. نوزدهمین حرف زبان انگلیسی ۲. مخفف Saint به معنی قدیس{جمع SS} ۳. در مورد لباس ( کوچک ) ، اندازه ی کوچک ۴. مخفف South به معنی جنوب ۵. مخفف Southern ...
اس ( نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی )
نسخه تکرار The title Deuteronomy, derived from Greek, thus means a “copy, ” or a “repetition, ” of the law rather than “second law, ” as the word's ...
نمای نیمه نزدیک
بدبختی، مصیبت، گرفتاری، سختی، فلاکت؛ ناملایمات ( جمع: adversities )
مخالف، مغایر، ناسازگار، ناساز؛ نامساعد، بد، نامطلوب have an adverse effect on تأثیر نامطلوبی داشتن در
دشمن، رقیب، حریف؛ هماورد، مخالف، مدعی ( جمع: adversaries )
خصومت آمیز، آمیخته به دشمنی، ناسازگار، خصمانه ( روابط )
اداتِ قیدی
زمینِ بازی کودکان
به خطر انداختن، در معرضِ خطر قرار دادن؛ خطر . . . را پذیرفتن
1. اتفاقی ( رسمی ) 2. عارضی، الحاقی؛ نابجا ( اندام، ریشه )
Adventist منتظرِ ظهورِ مسیح، منتظرِ رجعتِ مسیح ( مذهب )
Adventism انتظارِ ظهورِ مسیح، انتظارِ رجعتِ مسیح ( مذهب )
1. ظهور، آمدن، پیدایی؛ حلول؛ ورود 2. ظهورِ عیسی مسیح، موسمِ ( چهار یکشنبه ) پیش از عیدِ میلادِ مسیح؛ رجعتِ مسیح، بازگشتِ مسیح ( با حرفِ بزرگ، مذهب )
سودمند، مفید، به صرفه، مقرون به صرفه؛ مساعد، خوب
مرفه، خوشبخت ( شخص ) ؛ برخوردار از امکانات، دارای امتیاز، مرفه ( محل )
1. امتیاز، مزیت، تفوق، برتری 2. سود، صرفه، فایده 3. امتیازِ اول ( تنیس، بعد از تساوی ) 4. سودمند بودن برای، مفید بودن برای، فایده بخشیدن به ( رسمی ) ...
گروهِ پیشتاز، نوکِ حمله، خط شکن ( نظامی )
ارتقا؛ پیشرفت؛ پیشبرد، ترویج
اطلاعِ قبلی
طلایه، جلودار ( نظامی )
واحدهای پذیرفته شده دانشگاه ( آمریکا ) ( مترادف با advanced standing )
پیشرفته ( درس، شاگرد، کشور و غیره ) ؛ جلو افتاده، باهوش، با استعداد، استثنایی ( کودک ) ؛ تازه، نو، مترقی ( افکار، کتاب ) ؛ بالا ( سن ) advanced in y ...
نسخه نمونه، نسخه قبل از انتشار ( کتاب )