sac

/ˈsæk//sæk/

معنی: کیسه، عضو کیسه مانند جانور
معانی دیگر: (گیاه یا جانور) چنته، رجوع شود به: sauk، مخفف: (آمریکا) فرماندهی استراتژیک هوایی

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Strategic Air Command."

جمله های نمونه

1. Young Arrowana should not have a yolk sac - and be seen feeding before purchase.
[ترجمه گوگل]آروانای جوان نباید کیسه زرده داشته باشد - و قبل از خرید در حال تغذیه دیده شود
[ترجمه ترگمان]Arrowana جوان نباید کیسه زرده داشته باشند و قبل از خرید دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even if the yolk sac is not visible, still be sure that is feeding before parting with your money.
[ترجمه گوگل]حتی اگر کیسه زرده قابل مشاهده نیست، قبل از جدا شدن از پول خود مطمئن شوید که در حال تغذیه است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر کیسه زرده قابل رویت نباشد، هنوز مطمئن است که قبل از جدا شدن با پول خود تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be sac and write your story step by step.
[ترجمه گوگل]ساک باشید و داستان خود را قدم به قدم بنویسید
[ترجمه ترگمان]کیسه خود را بردارید و قدم به قدم داستان خود را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sac, where he met the required Olympic standard of 28: 10 or faster.
[ترجمه گوگل]ساک، جایی که او استاندارد مورد نیاز المپیک 28:10 یا سریعتر را برآورده کرد
[ترجمه ترگمان]Sac که در آن با استاندارد المپیک مورد نیاز ۲۸: ۱۰ یا سریع تر آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All three canals and the sac have very sensitive linings and contain small limy particles which move and vibrate.
[ترجمه گوگل]هر سه کانال و کیسه دارای پوشش های بسیار حساس و حاوی ذرات ریز آهکی هستند که حرکت می کنند و می لرزند
[ترجمه ترگمان]هر سه کانال و کیسه linings بسیار حساس دارند و حاوی ذرات ریز limy هستند که حرکت می کنند و می لرزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. SAC is headed by a Premier and is the dominant administrative and executive agency.
[ترجمه گوگل]SAC توسط یک Premier اداره می شود و آژانس اداری و اجرایی غالب است
[ترجمه ترگمان]SAC به رهبری یک نخست وزیر هدایت می شود و رئیس بخش اجرایی و اجرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In third stage, at maturing of the embryo sac, pollen tubes grow directionally toward micropyle into embryo sac.
[ترجمه گوگل]در مرحله سوم، در زمان بلوغ کیسه جنینی، لوله های گرده به سمت میکروپیل به سمت کیسه جنینی رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]در مرحله سوم، در بلوغ کیسه جنین، لوله های pollen به سمت micropyle در کیسه جنینی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maximal thecal sac compression due to hematoma occurred at an adjacent, nondecompressed level in 28% of patients.
[ترجمه گوگل]حداکثر فشرده‌سازی کیسه‌های موضعی ناشی از هماتوم در سطح مجاور و غیر فشرده در 28 درصد بیماران رخ داد
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی کیسه صفرا به علت hematoma در سطح مجاور و nondecompressed در ۲۸ % از بیماران رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective: probe into the treatment method of lacrimal sac and nasal cavity anastomosis surgery failed cases.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی روش درمانی کیسه اشکی و جراحی آناستوموز حفره بینی در موارد ناموفق
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در روش درمان کیسه اشکی و حفره بینی و عمل جراحی ناموفق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lithiasis and hiatal hernia sac formed the sign of "double loop" after taken aerogenic powder.
[ترجمه گوگل]کیسه لیتیازیس و فتق هیاتال پس از مصرف پودر هوازا، علامت "حلقه دوگانه" را تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]کیسه فتق lithiasis و فتق فتق دیافراگم با استفاده از پودر aerogenic، علامت \"حلقه دوگانه\" را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Loss of the air sac by around 500, 000 years ago would have made more complex words containing similar sounds an option. Examples include ‘perpetual’.
[ترجمه گوگل]از دست دادن کیسه هوا در حدود 500000 سال پیش می توانست کلمات پیچیده تری حاوی صداهای مشابه را به یک گزینه تبدیل کند به عنوان مثال می توان به "همیشگی" اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن کیسه هوا تا حدود ۵۰۰ هزار سال پیش کلمات پیچیده تری که حاوی صداهای مشابه یک گزینه هستند را ایجاد کرده است مثال ها شامل \"همیشگی\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Several live worms were found in his conjunctiva sac.
[ترجمه گوگل]چند کرم زنده در کیسه ملتحمه او پیدا شد
[ترجمه ترگمان]چند تا کرم زنده تو کیسه his پیدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cul - de - sac home, and turns the spread arisingas if the rough in his lifetime.
[ترجمه گوگل]محل زندگی خود را، و تبدیل به گسترش arisingas اگر خشن در طول زندگی خود
[ترجمه ترگمان]کوچه بن بست ژانرو، و اگر در زندگی او خشن بود، the را بر می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pericardium -- A double - layered membranous sac surrounding the heart and major blood vessels connected to it.
[ترجمه گوگل]پریکارد -- یک کیسه غشایی دو لایه اطراف قلب و عروق خونی اصلی متصل به آن
[ترجمه ترگمان]کیسه membranous دو لایه اطراف قلب و رگ های خونی اصلی متصل به آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. An air - filled sac found in large numbers in the thalli of certain seaweeds ( e . g . bladderwrack ).
[ترجمه گوگل]کیسه ای پر از هوا که به تعداد زیاد در تالی برخی از جلبک های دریایی یافت می شود (مثلاً مثانه)
[ترجمه ترگمان]کیسه پر شده از هوا در تعداد زیادی از seaweeds های خاص یافت می شود گرم bladderwrack)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیسه (اسم)
bourse, bladder, bag, sac, sack, pouch, cyst, cod, bagging, bung, capsule, theca, sinus, purse

عضو کیسه مانند جانور (اسم)
sac

تخصصی

[زمین شناسی] کیسه - کیسه کوچک درون یک جانور یا گیاه را گویند. مثلاً یک کیسه گرده ای یا کیسه هوا.
[نساجی] کیسه

انگلیسی به انگلیسی

• north american indians who formerly occupied lands in wisconsin illinois and iowa (usa); member of these north american indian people (also sauk)
algonquian language spoken by the sauk indians (also sauk)
pouch or bag-like structure in an animal or plant (often containing liquid)
a sac is a small part of an animal's body, shaped like a little bag. it contains air, liquid or some other substance; a technical term in biology.

پیشنهاد کاربران

Bag part of a plant or animal which is like a bag and often contains liquid
Sac/ sec/ sanct
از نظر ریشه شناسی به معنای تقدس هست.
مثال:
Consecrate
Desecrate
Sacred
Sacred cow
Sacrilege
Sacrilegious
Sanctify
Sanctimonious
Sanction
Sanctity
Sanctuary
Sanctum
Sanctiloquence

بپرس