پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٩٥٢)
🔸 معادل فارسی: رقصیدن / خوش گذرانی کردن / با موسیقی تکان خوردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( موسیقایی – رقص/پایکوبی ) :** وقتی کسی با موسیقی ( ب ...
🔸 معادل فارسی: راهنمایی کردن / نشان دادن / دور و بر را معرفی کردن در زبان محاوره ای: چرخوندن، دور و بر رو نشون دادن، راه انداختن - - - 🔸 تع ...
🔸 معادل فارسی: ناگهان وارد شدن / سر زدن / سریع وارد شدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – ورود ) :** وقتی کسی یا چیزی ناگهان وارد مکانی می ...
به بازداشت و حبس فرد توسط دولت بدون رسیدگی قضایی، محاکمه یا اعلام اتهام گفته می شود. این نوع بازداشت معمولاً برای دلایل امنیتی، مبارزه با تروریسم، کن ...
🔸 معادل فارسی: مورد بازخواست قرار دادن / سرزنش کردن / مسئول دانستن / به حساب کشیدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – رسمی ) :** وقتی کسی ب ...
🔸 معادل فارسی: سرجایش نشاندن / ادب کردن / محدود کردن / نشان دادن حد و مرز - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – اجتماعی ) :** وقتی کسی با رفتا ...
🔸 معادل فارسی: به شدت سرزنش کردن / دعوا کردن / توبیخ شدید / حسابی پرخاش کردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – شدید ) :** وقتی کسی با کلما ...
🔸 معادل فارسی: سرزنش کردن / دعوا کردن / توبیخ کردن / حسابی گوشمالی دادن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – رسمی ) :** وقتی کسی ( معمولاً مق ...
🔸 معادل فارسی: انتقاد کردن / صریح گفتن / اعتراض کردن / حرف دل را رک گفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( انتقادی – منفی ) :** وقتی کسی با عصبانیت ...
🔸 معادل فارسی: کج و ناپایدار حرکت کردن / با سرعت و بی تعادل رفتن / واژگون شدن ( در مورد کشتی ) در زبان محاوره ای: لنگ لنگان رفت، کج ومعوج حرکت کر ...
🔸 معادل فارسی: یواشکی رفتن / خزیدن / دزدکی حرکت کردن / با خجالت یا ترس عقب کشیدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – پنهانی ) :** حرکت آرام و ...
🔸 معادل فارسی: با سرعت حرکت کردن / شتاب گرفتن / تند گذشتن در زبان محاوره ای: یهو رد شدن، با سرعت گذشتن، تند رفتن، ویراژ دادن - - - 🔸 تعریف ...
🔸 معادل فارسی: فرار کردن / ناگهان دویدن / به سرعت گریختن در زبان محاوره ای: زد به چاک، در رفت، یهو دوید، فرار کرد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ...
🔸 معادل فارسی: انتقال دانش / اشتراک گذاری اطلاعات / افشای نکته ی مهم - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – آموزشی ) :** وقتی کسی یک نکته ی مه ...
دیکوتومیا - - - 🔸 معادل فارسی: دوگانگی / تقسیم به دو بخش / ثنویت در زبان محاوره ای: دو دسته کردن، دوتا کردن، دو بخش دیدن - - - 🔸 تعریف ...
نیوروپور واژه ی neuropore به معنای دهانه های ابتدایی لوله ی عصبی در جنین مهره داران است؛ این دهانه ها در بخش قدامی ( rostral/anterior ) و خلفی ( caud ...
الگوریتمیک بیاس یا سوگیری الگوریتمی به تمایل سیستم های کامپیوتری و الگوریتم های هوش مصنوعی گفته می شود که به صورت سیستماتیک و تکرارشونده خطاهایی ایجا ...
🔸 معادل فارسی: محل دفع / منطقه دفع / ناحیه ی انباشت و دفع در زبان محاوره ای: محل ریختن زباله، جای دورریز، محل جمع آوری آشغال - - - 🔸 تعریف ...
🔸 معادل فارسی: کاهش دادن / کم کردن / محدود کردن مصرف یا استفاده در زبان محاوره ای: کم کن، کمتر مصرف کن، یه کم بساز، کمتر استفاده کن - - - 🔸 ...
🔸 معادل فارسی: به خوبی جلوه دادن / مثبت نشان دادن / تصویر مطلوب ساختن / زیبا جلوه دادن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رسمی – توصیفی ) :** وقتی کس ...
🔸 معادل فارسی: رنجیدن / دلخور شدن / آزرده شدن / احساس توهین کردن در زبان محاوره ای: بهش برخورد، دلخور شد، ناراحت شد، قاطی کرد - - - 🔸 تعریف ...
🔸 معادل فارسی: چشم پوشی کردن / صرف نظر کردن / کنار گذاشتن / گذشتن از حق یا امتیاز در زبان محاوره ای: بی خیال شدن، ول کردن، صرف نظر کردن - - - ...
🔸 معادل فارسی: کناره گیری کردن / خود را کنار کشیدن / بی مسئولیتی نشان دادن / دست شستن از کسی در زبان محاوره ای: دیگه کاری بهش ندارم، ولش کردم، دی ...
🔸 معادل فارسی: عصبانی کردن / کفری کردن / روی اعصاب رفتن / حرص کسی را درآوردن در زبان محاوره ای: رو مخشه، داره حرصمو درمیاره، اعصابمو خرد می کنه ...
🔸 معادل فارسی: گند زدن / خراب کردن / فرصت را از دست دادن / اشتباه بزرگ کردن در زبان محاوره ای: گند زد، همه چیز را خراب کرد، فرصت را سوزوند، قاطی ...
منظور از surgeon general در ایالات متحده آمریکا، شخصی است که به عنوان مدیر اجرایی و سخنگوی اصلی مسائل بهداشت عمومی در دولت فدرال آمریکا فعالیت می کند ...
تروث سوشال ( Truth Social ) یک شبکهٔ اجتماعی آمریکایی است که توسط شرکت **Trump Media & Technology Group ( TMTG ) ** متعلق به دونالد ترامپ راه اندازی ...
دی لاوس ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: شپش زدایی / پاک سازی از شپش / رفع آلودگی در زبان محاوره ای: شپش هاشو گرفتن، پاک ...
🔸 معادل فارسی: یادداشت / توضیح / حاشیه نویسی / شرح کوتاه / توضیح ضمیمه در زبان محاوره ای: یادداشت گذاشتن، توضیح اضافه کردن، حاشیه نوشتن _______ ...
کلمه mention در زبان فارسی به معنای ذکر کردن، اشاره کردن یا بیان کوتاه چیزی است. در متون علمی و نوشتاری، وقتی که نویسنده یا گوینده درباره موضوعی یا ش ...
واژه Referral در فارسی به معنای ارجاع است. واژه ارجاع در زبان فارسی به مفاهیمی مانند فرستادن، راهنمایی کردن یا بازگرداندن اشاره دارد. این واژه به معن ...
Quotation در نوشته های آکادمیک به معنای بازنویسی دقیق و عین به عین یک عبارت یا جمله از منبعی دیگر است که باید با علامت نقل قول ( " " ) مشخص شود و منب ...
🔸 معادل فارسی: - **Bank ( به عنوان فعل ) :** تکیه کردن / اعتماد کردن / حساب باز کردن روی چیزی یا کسی ________________________________________ 🔸 ...
اَلتیریِر ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: پنهانی / نهفته / مخفی / پشت پرده / آن سویِ آشکار در زبان محاوره ای: انگیزهٔ پ ...
بدل، جایگزین ( اسم ) ( استعاری – علمی/پزشکی ) : چیزی که شبیه عملکرد یا اثر چیز دیگری است، اما جایگزین واقعی آن نیست. مثال: Sleeping pills are not ...
زونا یا هرپس زوستر یک بیماری ویروسی است که توسط ویروس واریسلا - زوستر ایجاد می شود. این همان ویروسی است که باعث آبله مرغان می شود و بعد از ابتلا به آ ...
🔸 معادل فارسی: - **درک کردن / فهمیدن** ( معنای استعاری ) - **گرفتن / چنگ زدن** ( معنای فیزیکی ) در زبان محاوره ای: گرفتن مطلب، فهمیدن، یاد گرف ...
🔸 معادل فارسی: چهره ی برجسته / مرجع مهم / رهبر فکری در زبان محاوره ای: آدم سرشناس، صدا یا نظر مهم، کسی که حرفش حسابه __________________________ ...
نورولوژی یا عصب شناسی نورولوژی شاخه ای از دانش پزشکی است که به بیماری های عصبی و روش درمان دارویی آن ها می پردازد. واژه عصب شناسی در فارسی می تواند ...
🔸 معادل فارسی: برگ برنده داشتن / نقشه ی پنهان داشتن / آماده در آستین داشتن در زبان محاوره ای: یه چیز آماده تو آستین داشتن، یه برگ برنده داشتن، یه ...
نرمی یا انعطاف پذیری ( Suppleness ) به توانایی حرکت آسان و کامل عضلات و مفاصل بدن گفته می شود که یکی از چهار جنبه کلیدی تناسب اندام است. این ویژگی، ...
سستی یا ضعیفی ( Frailty ) یک وضعیت چند بعدی در سالمندان است که با کاهش عملکرد سیستم های فیزیکی و شناختی بدن همراه است و به افزایش آسیب پذیری نسبت به ...
🔸 معادل فارسی: مقاومت کردن / واکنش نشان دادن / مخالفت کردن / ایستادگی کردن در زبان محاوره ای: جواب دادن، ایستادن جلوی چیزی _____________________ ...
غذاهای آماده یا غذاهای فوری ( Convenience food ) به غذاهایی گفته می شود که به صورت تجاری آماده و فرآوری شده اند تا سریع و آسان مصرف شوند. این غذاها م ...
🔸 معادل فارسی: جرم مستوجب اعدام / جرم سنگین منتهی به مجازات مرگ _______________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حقوقی – رسمی ) :** ...
Bashert کلمه ای ییدیش به معنای سرنوشت، تقدیر یا نصیب است که معمولاً برای اشاره به همسر یا شریک روحی از پیش تعیین شده و مقدر به کار می رود. این واژه ب ...
🔸 معادل فارسی: با کسی زندگی کردن / هم خانه شدن / نقل مکان کردن به خانه ی کسی ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( روزمر ...
🔸 معادل فارسی: درست / صحیح / خیلی / واقعاً در زبان محاوره ای: درسته، خیلی خوب، واقعاً، به جا ________________________________________ 🔸 تعریف ...
مطالعه روند ( Trend study ) نوعی از مطالعات تحقیقی است که به شناسایی الگوها و تغییرات تدریجی در رفتارها، نگرش ها یا شرایط در طول زمان می پردازد. این ...
مطالعه روند ( Trend study ) نوعی از مطالعات تحقیقی است که به شناسایی الگوها و تغییرات تدریجی در رفتارها، نگرش ها یا شرایط در طول زمان می پردازد. این ...