پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٩٥٢)

بازدید
١٧,٥١٠
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: شغل پشت میزنشینی / کار اداری ثابت در زبان محاوره ای: کار دفتری، کار نشسته - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( واقعی – محیط کار ) :** ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

سلول B ( ب - سلول ) یک نوع از سلول های لنفاوی است که در سیستم ایمنی بدن نقش حیاتی دارند. این سلول ها با تولید آنتی بادی ها و مشارکت در پاسخ های ایمنی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بیماری غددی تب دار که به آن مونونوکلئوز عفونی یا بیماری بوسه نیز گفته می شود، یک عفونت ویروسی است که معمولاً توسط ویروس اپشتین - بار ( EBV ) ایجاد می ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

ویروس اپشتین - بار که به اختصار EBV نامیده می شود، یکی از اعضای خانواده ویروس های هرپس است و یکی از شایع ترین ویروس های انسانی به شمار می رود. این وی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

اسم 🔸 معادل فارسی: شتاب بیش ازحد / حالت فوق فعال / فشار مضاعف در زبان محاوره ای: رو دور تند بودن، زیادی فشار آوردن، بیش فعال شدن - - - 🔸 تع ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

گو روگ 🔸 معادل فارسی: از کنترل خارج شدن / سرخود عمل کردن / مسیر خود را رفتن در زبان محاوره ای: خودسری کردن، یاغی شدن، از خط خارج شدن - - - 🔸 ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: از نفس افتادن / انگیزه از دست دادن / انرژی کم شدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( استعاری – عملکرد/انگیزه ) :** وقتی کسی یا چیزی ان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: زره پوش / پوشیده با زره / مقاوم سازی شده در زبان محاوره ای: زرهی، ضدضربه، محکم مثل تانک - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فنی – نظا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: زیاده ازحد مراقبت کردن / بیش ازحد محافظت کردن / در قنداق نگه داشتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( واقعی – تصویری ) :** پوشاندن چیز ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واوزِرز - - - 🔸 معادل فارسی: وای! / اوه! / عجب! / چه باحال! - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – واکنش ) :** ابراز شگفتی، هیجان یا تعجب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: نزدیک ماندن / اطراف چیزی پرسه زدن / در حوالی بودن و ترک نکردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ادبی – توصیفی ) :** اشاره به کسی یا چ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: سندرم لارون / کوتاه قدی ناشی از عدم حساسیت به هورمون رشد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – ژنتیک ) :** اختلال نادر ارثی که د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: زنده کردن موضوع قدیمی / بالا آوردن تاپیک مرده / احیای رشته ی قدیمی 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ) :** وقتی کاربری یک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Original Poster ( OP ) 🔸 معادل فارسی: نویسنده ی اصلی / آغازگر بحث / کسی که اولین پست را گذاشته - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: آغازگر رشته / شروع کننده ی بحث / کسی که موضوع را باز می کند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – انجمن ها ) :** کاربری که اولی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: زیرانجمن / بخش فرعی انجمن / تالار فرعی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – ساختار انجمن ) :** بخشی از یک انجمن اینترنتی که به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: ذهن جمعی / ذهن کندویی / تفکر گروهی یک دست - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجتماعی – گروهی ) :** وضعیتی که افراد یک گروه مثل یک ذهن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: حمله ی انکار سرویس / حمله ی محروم سازی از سرویس در زبان محاوره ای: حمله سایبری که باعث میشه سایت یا سرویس از کار بیفته - - - ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: شرایط استفاده / قوانین استفاده / مقررات خدمات - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیجیتال – رسمی ) :** مخفف *Terms of Service*؛ مجموعه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: انسجام درونی / همبستگی داخلی / وحدت درونی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجتماعی – گروهی ) :** وضعیتی که اعضای یک گروه یا جامعه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

"cloud - seeding" به عنوان یک تکنیک اصلاح آب و هوا است که شامل افزودن مواد خاص به ابرها برای تحریک و افزایش بارش می شود. ### تعریف کلی - بارور کردن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: پرحرفِ بی محتوا / وراجِ بی وقفه / کسی که مدام حرف های بی معنی می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – گفتاری ) :** فردی که ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: ورّاج / پرحرف / کسی که بی وقفه و بی محتوا حرف می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – گفتاری ) :** فردی که مدام و بی وقفه ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: پایان دادن / خداحافظی کردن / تأیید نهایی / قطع ارتباط - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رسانه ای – ارتباطی ) :** پایان دادن به یک برن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

این اَب سِنشیا 🔸 تعریف ها: 1. ( حقوقی – رسمی ) : وقتی حکمی یا تصمیمی درباره ی فردی صادر می شود در حالی که او در جلسه یا دادگاه حضور ندارد. مثال: ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

به گونه ای از حیوانات وحشی گفته می شود که برای شکار، معمولاً به منظور استفاده از گوشت، پوست، پر یا به عنوان تفریح و ورزش شکارچیان، شکار می شوند. این ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

همه چیزخوار یا omnivore به موجوداتی گفته می شود که قادر به استفاده از منابع غذایی گیاهی و حیوانی هستند. این موجودات برخلاف گوشت خواران ( که تنها گ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کلمه "slinker" به معنای کسی است که به آرامی و به طور مخفیانه حرکت می کند یا می خزد. این واژه از فعل "slink" گرفته شده است که به معنی راه رفتن یا حرکت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

pouncer یعنی فرد یا حیوانی که با سرعت و غافلگیری به چیزی حمله می کند یا غرش می زند. این واژه می تواند به معنی شکارچی یا کسی که خیلی سریع فرصتی را ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: پرسه زن مشکوک / مزاحم / دزد شبانه / کسی که بی اجازه پرسه می زند - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( امنیتی – پلیسی ) :** فردی که بی اجا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: سرگردان / پرسه زن / آواره - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – حیوانات/انسان ها ) :** کسی یا موجودی که آزادانه و بدون مقصد مش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

صفت 🔸 معادل فارسی: کند و سنگین / آهسته و خسته کننده / بی روح و یکنواخت - - - 🔸 تعریف ها: ( رفتاری – حرکت ) :** حرکت آهسته، سنگین و بدون ان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: خیلی کُند / لاک پشتی / آهسته و بی حرکت - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – سرعت ) :** توصیف چیزی یا کسی که با سرعت بسیار پایین ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

🔸 معادل فارسی: آدم کُند / تنبل / کُندکار / بی حال - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رفتاری – کاری ) :** لقبی برای کسی که کند، بی انرژی یا تنبل است و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

### 🔸 معادل فارسی دریایی از احساسات / غرق در احساسات / موجی از عواطف - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( ادبی – استعاری ) :** اشاره به وضعیتی که ف ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٥

🔸 معادل فارسی: غیررسمی / راحت / ساده / بی تکلف - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( لباس – سبک پوشش ) :** اشاره به پوششی ساده، غیررسمی و راحت، در مقاب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت اصلی بین Banker و Bank teller در نقش و مسئولیت های آن ها است: - Banker معمولاً به افرادی اطلاق می شود که در بانک نقش کلی تر و مدیریتی یا مشاو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: ای وای! / آخ! / اه! / لعنتی! ( اما با بار ملایم تر و غیر توهین آمیز ) - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – جانشین ناسزا ) :* ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

صفت 🔸 معادل فارسی: داغون / ویران / خراب و فرسوده / از کار افتاده - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اشیاء ) :** چیزی که ظاهرش فرسوده، آس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: تمرکز افراطی / غرق شدگی ذهنی / اشتغال ذهنی شدید - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( روان شناختی – عمومی ) :** وضعیتی که فرد به طور افر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: حمله ی روان پریشی / رویداد روان پریشی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( پزشکی – بالینی ) :** یک دوره ی مشخص و محدود از روان پریشی که ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

### 🔸 معادل فارسی هم تجربه / همیار بهبودی - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( اجتماعی – حمایتی ) :** فردی که تجربه ی شخصی از اعتیاد و بهبودی دارد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

### 🔸 معادل فارسی بهبودی نسبی / فروکش کردن علائم / دوره ی خاموشی بیماری - - - ### 🔸 تعریف ها 1. ** ( درمانی – اعتیاد ) :** مرحله ای که فرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دی لَپیدهِیت - - - 🔸 معادل فارسی: ویران کردن / خراب کردن / فرسوده ساختن / از بین بردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ساختمانی – فیزیکی ) :** ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: مربی پرهیز / مربی هوشیاری / راهنمای پرهیز از مصرف ( حرفه ای – تمرکز بر پرهیز ) : فردی که به طور تخصصی افراد را در حفظ پرهیز از مصرف ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: مربی بهبودی / راهنمای بهبودی ( حرفه ای – راهنمایی ) : فردی که با استفاده از مهارت های مربی گری، افراد در حال بهبودی را برای تعیین اه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

( حرفه ای – حمایتی ) : فردی که با استفاده از تجربه ی شخصی خود در مسیر بهبودی از اعتیاد، دیگران را در مسیر مشابه همراهی می کند. مثال: Peer recovery ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: زیاد حرف زدن / پرچانگی کردن / کسی را با حرف خسته کردن در زبان محاوره ای: مغزشو خورد، هی حرف زد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: فوری می رسم / الان میام / در یک لحظه حاضر می شم - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( زمانی – خیلی سریع ) :** قول دادن به حضور یا انجام ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: پرسه زدن / بی هدف گشتن / ول گشتن / این طرف و آن طرف رفتن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حرکتی – بی هدف ) :** وقتی کسی بدون مقصد مش ...