ترجمه‌های حسین کتابدار (١٩٥)

بازدید
١٢٥
تاریخ
٢١ ساعت پیش
متن
It is most urgent that we operate.
دیدگاه
٠

بسیار ضروری است که عملیات را شروع کنیم.

تاریخ
٢١ ساعت پیش
متن
The army is now empowered to operate on a shoot-to-kill basis.
دیدگاه
٠

ارتش اکنون این مجوز را دارد تا به قصد کشتن، شلیک نماید.

تاریخ
٢١ ساعت پیش
متن
The ability to initiate and operate independently.
دیدگاه
٠

توانایی برای این که بطور مستقل کاری را شروع و اقدام نمایید.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Yvonne turned and stalked out of the room in disgust.
دیدگاه
٠

ایوان با انزجار برگشت و با گام های بلند و تند از اتاق خارج شد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
The scandal about his private life stalked the firm soon.
دیدگاه
٠

رسوایی زندگی خصوصی اش بزودی به شرکتش می رسد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
a native-born African
دیدگاه
٣

افریقایی بومی

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Boasting about size may be poor form and the sign of an arriviste.
دیدگاه
١١

لاف زدن درباره مقدار ثروت و دارایی، نامناسب و نماد یک فرد تازه به دوران رسیده است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The colleagues of the young genius regarded him as an arriviste.
دیدگاه
٦

همکاران نابغه جوان، او را یک تازه به دوران رسیده در نظر می گیرند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
دیدگاه
٢٠

تفریگاه های امروزی، هر نوع امکانات رفاهی برای خرید در طول روز و دسترسی به کلاب ها، دسکوها و کازینوها را در طول شب فراهم می کنند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He immediately noticed the amenity of his new surroundings.
دیدگاه
١٤

او خیلی زود متوجه امکانات رفاهی محیط جدید اطرافش شد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
They will provide an amenity for local residents.
دیدگاه
١٩

آنها امکانات رفاهی لازم را برای مردم محلی فراهم خواهند کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Our other white knight was G. William Miller, secretary of the treasury.
دیدگاه
١٧

ناجی دیگر ما، ویلیام میلر وزیر خزانه داری بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Don't dice with death by climbing up the mountain in such bad weather.
دیدگاه
١٨

در این وضعیت جوی نامناسب، با بالا رفتن از کوه، جان خود را به خطر نیندازید.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I don't want to dice with death by pissing off this guy.
دیدگاه
١٢

قصد ندارم با عصبانی کردن این مرد، جانم را به خطر بیندازم.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Towing drivers are dicing with death, too.
دیدگاه
١٤

رانندگان یدک کش با جان خود بازی می کنند/ جان خود را به خطر می اندازند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
When young people experiment with drugs, they're dicing with death.
دیدگاه
١٤

هنگامی که جوانان مواد مخدر مصرف می کنند، جان خود را به خطر می اندازند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He left an enigmatic message on my answering machine.
دیدگاه
١٤

او برای من یک پیام نامفهوم روی دستگاه پیام گیر تلفن گذاشته است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The other children used to taunt him in the playground because he was fat and wore glasses.
دیدگاه
١٥

سابقاً بچه های دیگر ، در زمین بازی، او را که هم چاق بود و هم عینکی، مسخره می کردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The fishing villages come alive in spring.
دیدگاه
١٥

در فصل بهار، روستاهای ماهیگیری بسیار فعال و سرزنده می شوند ( احتمالاً به دلیل ورود بیشتر فعالیت های ماهیگیری، گردشگران یا رویدادهای فصلی ) .

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The city starts to come alive after dark.
دیدگاه
١٢

شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان گرفت.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
She made history come alive with tales from her own memories.
دیدگاه
١١

او تاریخ را با داستان خاطرات خودش زنده کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
He pulverize the opposition with the force of his oratory.
دیدگاه
١٢

او با قدرت سخنوریش، مخالفان را شکست داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Permissiveness is used almost universally as a pejorative term.
دیدگاه
١١

در مجموع، استفاده از کلمه ولنگاری تقریبا یک اصطلاح توهین آمیز است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
' Swot 'is a pejorative term for someone who studies a lot.
دیدگاه
١١

اطلاق اصطلاح"خرخوان" به کسی که زیاد درس می خواند، تعبیر توهین آمیزی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Pete turned out to be a real lowlife.
دیدگاه
١١

مشخصه پیت آدم مجرم و بد نامی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
And then he told a sick joke about two people in a wheelchair.
دیدگاه
١١

و سپس یک جوک بی مزه و توهین آمیز درباره دو نفر که روی ویلچر بودند، گفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The busboy rushes to refill my water glass after every sip.
دیدگاه
١٠

خدمتیار/ کمک پیشخدمت با سرعت لیوان آب مرا پس از هر جرعه نوشیدن، پُر می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The new busboy, Morton, boxed in his spare time.
دیدگاه
١٠

مورتن، خدمتیار/ کمک پیشخدمت جدید، در اوقات فراقتش به ورزش بکس می پردازد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The boss demoted the careless waiter to busboy.
دیدگاه
٦

رییس جایگاه شغلی پیشخدمت بی دقت را به جایگاه خدمتیار تنزل داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I had never ridden on a motor-cycle before. But it was too late to chicken out.
دیدگاه
٧

من قبلاً هرگز موتورسیکلت سوار نشده بودم. اما برای جا زدن، خیلی دیر شده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Never chicken out when you make up your mind.
دیدگاه
٦

وقتی تصمیم می گیرید، هرگز پا پس نکشید.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
That girl smiled at you. Don't chicken out, go and ask for her phone number.
دیدگاه
٥

اون دختر به تو لبخند زد. جا نزن/ پا پس نکش، برو شماره تلفنش را بگیر.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
His mother complains that he makes excuses to chicken out of family occasions such as weddings.
دیدگاه
٦

مادرش شاکی است که او بهانه هایی برای پیچوندن و نرفتن به مراسم خانوادگی، مثل عروسی ها، جور می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٧

بسیاری از کارهای ترجمه به مترجمان مستقل و آزاد سپرده می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I've only read 'Madame Bovary' in translation .
دیدگاه
٨

من فقط آثار ترجمه شده مادام بواری را مطالعه کرده ام.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The lease on the flat expired on June 14th.
دیدگاه
٦

اجاره نامه آپارتمان در 14 ژوئن منقضی می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The firefighters went back into the house with scant regard for their own safety.
دیدگاه
٦

آتشپادها ( آتش نشان ها ) با کم ترین توجه به سلامتی و ایمنی خودشان، دوباره به داخل خانه آتش گرفته باز گشتند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The story has received scant attention in the press.
دیدگاه
٦

این داستان، توجه کمی را در مطبوعات به خود جلب کرد/ مطبوعات به این داستان توجه کمی نشان دادند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
You have a scant hour in which to pack.
دیدگاه
٧

کم تر از یک ساعت برای جمع کردن وسایل وقت دارید.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Both parties agreed to settle their out of court rather than litigate.
دیدگاه
٨

دو طرف دعوی، توافق کردند، به جای طرح اقامه دعوا، مسایل شان را خارج از دادگاه حل و فصل نمایند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The new law also grants them the right to litigate.
دیدگاه
٦

قانون جدید حق اقامه دعوا در محاکم قضایی را به آنها اعطا کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
If we have to litigate, we will.
دیدگاه
٧

اگر مجبور به طرح اقامه دعوا شویم، این کار را خواهیم کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
More than 27 shops and nine restaurants will satiate your appetite for consumption.
دیدگاه
٧

بالغ بر 27 فروشگاه و 9 رستوران، نیازهای مصرفی شما را تامین خواهند کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We must be ready to hold off the coming storm's attack.
دیدگاه
٥

ما باید برای مقابله با چالش های پیش رو در آینده آماده باشیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She always likes to hold off for rent.
دیدگاه
٥

او همیشه دوست دارد اجاره را با تاخیر پرداخت کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The writer George Orwell died of consumption at the age of 46.
دیدگاه
٥

جورج اورول نویسنده به دلیل ابتلاء به بیماری سل در 46 سالگی فوت کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The famine was caused by the consumption of crops by locusts.
دیدگاه
٧

قحطی نتیجه خوردن محصولات کشاورزی توسط ملخ ها بود/ ملخ ها با خوردن محصولات کشاورزی، باعث قحطی شدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Forms have gone out to all our sub - offices .
دیدگاه
٥

فرم ها برای تمام دوایر زیر مجموعه ارسال شده اند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He raised an interesting point of order.
دیدگاه
٥

او اخطار آیین نامه ای فوق العاده ای را مطرح کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The meeting is adjourned on a point of order.
دیدگاه
٥

برگزاری جلسه به دلیل یک اخطار آیین نامه ای به تعویق افتاد.