ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٠٥)

بازدید
١٩٨
تاریخ
١٨ ساعت پیش
متن
A coalition government was formed after inconclusive elections.
دیدگاه
٢

بعد از انتخابات غیرقاطع، دولت ائتلافی تشکیل شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Go to me when her before when, " Bathhouse person how? "
دیدگاه
٢

The sentence "Go to me when her before when, 'Bathhouse person how?'" is grammatically incorrect and does not make sense.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
A red flag meant a girl.
دیدگاه
٣

عبارت ممکن است به این ایده اشاره داشته باشد که پرچم قرمز، که می تواند نشانه هشدار یا خطر باشد، به عنوان استعاره برای زنی استفاده می شود که رفتارها یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When I came to him he began to capitulate with me.
دیدگاه
٣

وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های من موافقت کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Silence is one of the hardest arguments to refute. Josh Billings
دیدگاه
٣

جاش بیلینگز می گوید؛ "سکوت یکی از استدلال هایی است که سخت تر از بقیه می توان با آن مخالفت کرد. "

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He got involved in a credit card scam.
دیدگاه
٣

او درگیر یک کاهبردی مرتبط با کارت های اعتباری شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They believed they were participating in an insurance scam, not a murder.
دیدگاه
٣

اعتقاد بر این است که آنها نه در جریان یک قتل، بلکه در یک کلاهبرداری بیمه دست داشتند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This is the kind of scam for which the offshore industry is notorious.
دیدگاه
٣

به دلیل این نوع کلاهبرداری، صنعت نفت و گاز دریائی بدنام شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The welfare scam was costing the federal government hundreds of thousands of dollars.
دیدگاه
٣

کلاه برداری در حوزه رفاه عمومی، برای دولت فدرال صدها هزار دلار هزینه در بر داشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Local and national epilepsy organizations can also be helpful to those experiencing employment problems or job discrimination.
دیدگاه
٣

سازمان های محلی و ملی صرع نیز می توانند برای افرادی که مشکلات یا تبعیض شغلی ناشی از بیماری صرع دارند، یاری رسان/ مفید باشند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Paracelsus made intractable problems such as plague, syphilis, epilepsy, mental disorder, and learning disabilities central to his preoccupations.
دیدگاه
٣

پاراسلسوس ( پزشک و کیمیاگر و گیاه شناس و ستاره شناس سوئیسی - آلمانی در دوران رنسانس ) مسائل دشوار و غامضی مانند طاعون، سیفلیس، صرع، اختلال روانی ناتو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Asthma, heart conditions, diabetes or epilepsy may expose you to special risks with watersports in the heat.
دیدگاه
٣

ممکن است انجام ورزش های آبی در آب و هوای گرم شما را با داشتن زمینه بیماری هایی چون آسم، اختلالات مرتبط با قلب، دیابت یا صرع، در معرض خطرات خاصی قرار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He couldn't take that job at the zoo because of his epilepsy.
دیدگاه
٣

به خاطر بیماری صرع، او نتوانست آن موقعیت شغلی را در باغ وحش به دست آورد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
I've got a few odds and ends to do before leaving.
دیدگاه
٣

پیش از رفتن، چند کار جزئی دارم که باید انجام بدم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The Chancellor of the Exchequer will take the floor for his Budget speech at 00 p. m.
دیدگاه
٣

رییس خزانه داری بعد از ساعت 12 نیمه شب، درباره بودجه سخنرانی خواهد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I now invite the President to take the floor.
دیدگاه
٣

اکنون از رییس جمهور درخواست می کنم سخنرانی خود را شروع فرمایند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The newlyweds were the first to take the floor.
دیدگاه
٣

اول کسانی که صحبت را آغاز کردند، تازه عروس و دامادها بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The senator asked leave to take the floor.
دیدگاه
٣

سناتور اجازه خواست تا جلسه را برای ایراد سخنرانی ترک کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
They all clamoured to take the floor.
دیدگاه
٣

همه آنها مصرانه درخواست داشتند تا صحبت کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
What's her official designation now she's been promoted?
دیدگاه
٣

حالا که ارتقاء پیدا کرده، عنوان رسمی شغلش چی هست؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some of the servants who saw him laughed at his poverty, and bade him begone.
دیدگاه
٣

بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدبختیش، به او خندیدند و گفتند گورش را گم کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Begone! you naughty boy!
دیدگاه
٣

ای پسره شیطان، گورت را گم کن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's no longer in the first flush of youth.
دیدگاه
٣

او دیگر در عنفوان جوانی نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The door should be flush with the wall.
دیدگاه
٣

در باید با دیوار تراز باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Give the toilet a flush.
دیدگاه
٣

سیفون دستشویی را بکشید

تاریخ
١ سال پیش
متن
With this ring I thee wed.
دیدگاه
٣

با این حلقه، ما به عنوان زن و شوهر به یکدیگر می پیوندیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
You are a typical Jap douche bag. . . The most racist.
دیدگاه
٣

تو یک نمونه ژاپنی ناخوشایندی. . . یک نژاد گرای واقعی!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He nicked my wallet!
دیدگاه
٣

کیف پولم را دزدید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Maggie felt a muscle spasm in her back.
دیدگاه
٣

مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were so tired we couldn't move a muscle.
دیدگاه
٣

آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تکان ( جنب ) بخوریم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Paul couldn't move a muscle he was so scared.
دیدگاه
٣

پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست جُنب بخورد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Dave pulled a back muscle and could barely kick the ball.
دیدگاه
٣

ماهیچه های پشت دیو صدمه دیده و به زحمت می تواند توپ را شوت کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal made her resignation inevitable.
دیدگاه
٣

این رسوایی، استعفای او را اجتناب ناگزیر ساخت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Government was discredited by the scandal.
دیدگاه
٣

این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal has been discussed by the politburo, although the authorities have tried to hush it up.
دیدگاه
٣

کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رسوایی را مورد بحث قرار داده است، هر چند مقامات تلاش می کنندآنرا از مردم مخفی کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She quietly swallows the bully you brought to her.
دیدگاه
٣

او کاملاً زورگویی های تو را به فراموشی سپرده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I walked on in a reflective mood to the car.
دیدگاه
٣

با حالتی در خود فرورفته به سمت خودرو ام رفتم.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Unemployment, inflation and greater inequality are often the downside of a market economy.
دیدگاه
٣

بیکاری، تورم و نابرابری بیشتر، اغلب ابعاد منفی اقتصاد بازار آزاد است

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Again, the realization of the downside of being beautiful hit Matt.
دیدگاه
٣

بار دیگر، تجربه تلخ پیامدهای جذاب بودن ( زیبا بودن ) ، به مت ضربه زد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
They feared that he would revile them if they displeased him.
دیدگاه
٣

آنها ترسیدند که اگر او را ناراحت کنند، او از آنها به شدت انتقاد کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He rose, his face void of emotion as he walked towards the door.
دیدگاه
٣

بلند شد و زمانی که به سمت در رفت، چهره اش فاقد هر گونه احساسی بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The void left by his mother's death was never filled.
دیدگاه
٣

خلا فوت مادرش هرگز پر نشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The amusement park will fill a void in this town, which has little entertainment for children.
دیدگاه
٣

شهر بازی جای خالی تفریحات را در این شهری که وسایل سرگرمی کمی برای بچه ها دارد، پر خواهد کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The office fell void.
دیدگاه
٣

اداره بسته است ( کارمندان رفته اند ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Below him was nothing but a black void.
دیدگاه
٣

زیر پای او هیچ چیز، بجز یک حفره سیاه نبود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The research study will be reviewed by peers.
دیدگاه
٣

پژوهش مربوطه توسط همتایانش مورد بررسی مجدد قرار خواهد گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A peer review system is being introduced to help teachers who are experiencing difficulty.
دیدگاه
٣

سامانه ارزیابی فنون و تکنیک های آموزشی کارشناسان در حال معرفی شدن است برای کمک به معلمانی که در زمان تدریس با مشکلاتی مواجه می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These boots belong in the closet.
دیدگاه
١

جای این چکمه ها، داخل کمده.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Love is not to peer at each other but to stare the same way together.
دیدگاه
٣

عشق خیره شدن و زُل زدن به یکدیگر نیست، بلکه نگاه کردن به یک جهت، اشتراک اهداف مشترک و حرکت مشترک به سمت آنها است.