ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٠٥)

بازدید
١٩٧
تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
دیدگاه
٢٤

تفریگاه های امروزی، هر نوع امکانات رفاهی برای خرید در طول روز و دسترسی به کلاب ها، دسکوها و کازینوها را در طول شب فراهم می کنند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
They will provide an amenity for local residents.
دیدگاه
٢٢

آنها امکانات رفاهی لازم را برای مردم محلی فراهم خواهند کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Don't dice with death by climbing up the mountain in such bad weather.
دیدگاه
١٩

در این وضعیت جوی نامناسب، با بالا رفتن از کوه، جان خود را به خطر نیندازید.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Our other white knight was G. William Miller, secretary of the treasury.
دیدگاه
١٩

ناجی دیگر ما، ویلیام میلر وزیر خزانه داری بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
He immediately noticed the amenity of his new surroundings.
دیدگاه
١٧

او خیلی زود متوجه امکانات رفاهی محیط جدید اطرافش شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The fishing villages come alive in spring.
دیدگاه
١٧

در فصل بهار، روستاهای ماهیگیری بسیار فعال و سرزنده می شوند ( احتمالاً به دلیل ورود بیشتر فعالیت های ماهیگیری، گردشگران یا رویدادهای فصلی ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The other children used to taunt him in the playground because he was fat and wore glasses.
دیدگاه
١٧

سابقاً بچه های دیگر ، در زمین بازی، او را که هم چاق بود و هم عینکی، مسخره می کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He left an enigmatic message on my answering machine.
دیدگاه
١٧

او برای من یک پیام نامفهوم روی دستگاه پیام گیر تلفن گذاشته است.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Boasting about size may be poor form and the sign of an arriviste.
دیدگاه
١٦

لاف زدن درباره مقدار ثروت و دارایی، نامناسب و نماد یک فرد تازه به دوران رسیده است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
When young people experiment with drugs, they're dicing with death.
دیدگاه
١٦

هنگامی که جوانان مواد مخدر مصرف می کنند، جان خود را به خطر می اندازند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
Towing drivers are dicing with death, too.
دیدگاه
١٦

رانندگان یدک کش با جان خود بازی می کنند/ جان خود را به خطر می اندازند.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
The robbers were on the lam for several days before they were caught.
دیدگاه
١٥

سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین روز در حال فرار از دست پلیس بودند.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
I don't want to dice with death by pissing off this guy.
دیدگاه
١٤

قصد ندارم با عصبانی کردن این مرد، جانم را به خطر بیندازم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The city starts to come alive after dark.
دیدگاه
١٤

شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان گرفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He pulverize the opposition with the force of his oratory.
دیدگاه
١٣

او با قدرت سخنوریش، مخالفان را شکست داد.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He was recaptured after four months on the lam.
دیدگاه
١٢

او پس از چهار ماه فرار، دوباره دستگیر شد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
She made history come alive with tales from her own memories.
دیدگاه
١٢

او تاریخ را با داستان خاطرات خودش زنده کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Pete turned out to be a real lowlife.
دیدگاه
١١

مشخصه پیت آدم مجرم و بد نامی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
' Swot 'is a pejorative term for someone who studies a lot.
دیدگاه
١١

اطلاق اصطلاح"خرخوان" به کسی که زیاد درس می خواند، تعبیر توهین آمیزی است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Permissiveness is used almost universally as a pejorative term.
دیدگاه
١١

در مجموع، استفاده از کلمه ولنگاری تقریبا یک اصطلاح توهین آمیز است.

تاریخ
١١ ماه پیش
متن
He was on the lam for seven years.
دیدگاه
١١

او هفت سال از دست پلیس فراری بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
And then he told a sick joke about two people in a wheelchair.
دیدگاه
١١

و سپس یک جوک بی مزه و توهین آمیز درباره دو نفر که روی ویلچر بودند، گفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
The colleagues of the young genius regarded him as an arriviste.
دیدگاه
١٠

همکاران نابغه جوان، او را یک تازه به دوران رسیده در نظر می گیرند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The new busboy, Morton, boxed in his spare time.
دیدگاه
١٠

مورتن، خدمتیار/ کمک پیشخدمت جدید، در اوقات فراقتش به ورزش بکس می پردازد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The busboy rushes to refill my water glass after every sip.
دیدگاه
١٠

خدمتیار/ کمک پیشخدمت با سرعت لیوان آب مرا پس از هر جرعه نوشیدن، پُر می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
a native-born African
دیدگاه
٩

افریقایی بومی

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Both parties agreed to settle their out of court rather than litigate.
دیدگاه
٩

دو طرف دعوی، توافق کردند، به جای طرح اقامه دعوا، مسایل شان را خارج از دادگاه حل و فصل نمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It's as if all eyes are focused on me.
دیدگاه
٩

انگار / مثل این که همه به من زُل زده اند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Every story like this gives the news media the opportunity to rehash the old material.
دیدگاه
٨

داستان هایی شبیه این، این فرصت را به رسانه های خبری می دهد که موضوعات گذشته را دوباره سر زبان ها بیندازند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I've only read 'Madame Bovary' in translation .
دیدگاه
٨

من فقط آثار ترجمه شده مادام بواری را مطالعه کرده ام.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The ladies' bathhouse is round, with little chinks of windows.
دیدگاه
٨

شکل حمام های عمومی زنانه گرد با منفذهای کوچک هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
More than 27 shops and nine restaurants will satiate your appetite for consumption.
دیدگاه
٧

بالغ بر 27 فروشگاه و 9 رستوران، نیازهای مصرفی شما را تامین خواهند کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
You have a scant hour in which to pack.
دیدگاه
٧

کم تر از یک ساعت برای جمع کردن وسایل وقت دارید.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
If we have to litigate, we will.
دیدگاه
٧

اگر مجبور به طرح اقامه دعوا شویم، این کار را خواهیم کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The new law also grants them the right to litigate.
دیدگاه
٧

قانون جدید حق اقامه دعوا در محاکم قضایی را به آنها اعطا کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The famine was caused by the consumption of crops by locusts.
دیدگاه
٧

قحطی نتیجه خوردن محصولات کشاورزی توسط ملخ ها بود/ ملخ ها با خوردن محصولات کشاورزی، باعث قحطی شدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٧

بسیاری از کارهای ترجمه به مترجمان مستقل و آزاد سپرده می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I had never ridden on a motor-cycle before. But it was too late to chicken out.
دیدگاه
٧

من قبلاً هرگز موتورسیکلت سوار نشده بودم. اما برای جا زدن، خیلی دیر شده بود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The ability to initiate and operate independently.
دیدگاه
٧

توانایی برای این که بطور مستقل کاری را شروع و اقدام نمایید.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The army is now empowered to operate on a shoot-to-kill basis.
دیدگاه
٧

ارتش اکنون این مجوز را دارد تا به قصد کشتن، شلیک نماید.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It is most urgent that we operate.
دیدگاه
٧

بسیار ضروری است که عملیات را شروع کنیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
His mother complains that he makes excuses to chicken out of family occasions such as weddings.
دیدگاه
٦

مادرش شاکی است که او بهانه هایی برای پیچوندن و نرفتن به مراسم خانوادگی، مثل عروسی ها، جور می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
We must be ready to hold off the coming storm's attack.
دیدگاه
٦

ما باید برای مقابله با چالش های پیش رو در آینده آماده باشیم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
More detailed information can be obtained on an adhoc basis.
دیدگاه
٦

اطلاعات دقیق تر را می توان به صورت موقت به دست آورد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
It consisted of 148 standing committees and 3adhoc committees.
دیدگاه
٦

این کمیته متشکل از 148 کمیته دائمی و 3 کمیته موقتی است.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
I am not referring to adhoc arrangements or short-term palliatives.
دیدگاه
٦

منظور من توافقات موقت یا مسکن های کوتاه مدت نیست.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
This leads to adhoc government intervention which in turn may undermine the consistency and stability of objectives still further.
دیدگاه
٦

این منجر به مداخله موقت دولت می شود که متعاقب آن، ممکن است انسجام و ثبات اهداف را بیشتر تضعیف کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Never chicken out when you make up your mind.
دیدگاه
٦

وقتی تصمیم می گیرید، هرگز پا پس نکشید.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The board disavowed the action of the executive.
دیدگاه
٦

هیات مدیره، اقدام مدیر عامل را تایید نکرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
She masqueraded as a member of the royal family until her true identity was uncovered.
دیدگاه
٦

او خود را به عنوان یکی از اعضای خانواده سلطنتی جا زد تا این که هویت واقعی اش افشاء شد.