ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٠٥)

بازدید
٢٠٢
تاریخ
١ سال پیش
متن
These boots belong in the closet.
دیدگاه
١

جای این چکمه ها، داخل کمده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
"I had a friend died of an OD," she said.
دیدگاه
٣

او گفت "من دوستی داشتم که از بیش مصرفی مواد فوت کرد".

تاریخ
١ سال پیش
متن
My restaurant is just small potatoes, but it gives me a steady income.
دیدگاه
٤

رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در عین حال درآمدی مستمر عاید من ی کند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't buy it. he is only a small potatoes in his company.
دیدگاه
٤

این حرف ها را درباره او باور نکن. او در شرکتش، موقعیت و جایگاه جزئی و پایینی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We are only small potatoes. The manager won't listen to us.
دیدگاه
٤

ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، بنابراین مدیر به حرف های ما توجهی نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She gave him a light peck of farewell.
دیدگاه
٤

آن زن بر گونه مرد، بوسه خداحافظی نشاند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They broke free and made off in a stolen car.
دیدگاه
٤

آنها از زندان فرار کردند و با یک خودروی مسروقه، محل را ترک نمودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was a suffragette and a birth control pioneer.
دیدگاه
٤

او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پیشگیری از بارداری است

تاریخ
١ سال پیش
متن
The suffragette movement campaigned for votes for women in Britain and the US.
دیدگاه
٤

جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن این حق، در بریتانیا و امریکا مبارزه کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Silence is one of the hardest arguments to refute. Josh Billings
دیدگاه
٣

جاش بیلینگز می گوید؛ "سکوت یکی از استدلال هایی است که سخت تر از بقیه می توان با آن مخالفت کرد. "

تاریخ
١ سال پیش
متن
Isabelle is quick to refute any suggestion of intellectual snobbery.
دیدگاه
٤

ایزابل هر نوع نماد و ظاهر افاده روشنفکرانه را بلافاصله انکار می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
With this ring I thee wed.
دیدگاه
٣

با این حلقه، ما به عنوان زن و شوهر به یکدیگر می پیوندیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The couple plan to wed next summer.
دیدگاه
٦

آن زوج بنا دارند تابستان آینده، ازدواج کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He will wed that waitress next month.
دیدگاه
٦

او ماه آینده با آن پیشخدمت زن ازدواج خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Why did you wed your beautiful daughter to that old man?
دیدگاه
٤

چرا دختر زیبایت را به عقد و ازدواج آن پیر مرد در آوردی؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
She quietly swallows the bully you brought to her.
دیدگاه
٣

او کاملاً زورگویی های تو را به فراموشی سپرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've told him a hundred times not to bully people, but he never learns .
دیدگاه
٤

صد بار به گفته ام با مردم گردن کلفتی نکند، اما او هرگز این مطلب را آویزه گوش خود نکرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her mouth had been bloodied by the bully.
دیدگاه
٤

یک گردن کلفت، دهان او را خونی کرده بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
His official designation is Financial Controller.
دیدگاه
٤

عنوان رسمی شغلش/کارش ناظر/ممیز مالی است

تاریخ
١ سال پیش
متن
What's her official designation now she's been promoted?
دیدگاه
٣

حالا که ارتقاء پیدا کرده، عنوان رسمی شغلش چی هست؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
With no money, his only hope of getting to New York was to stow away on the next ship.
دیدگاه
٤

با جیب خالی، تنها امیدش برای رفتن به نیویورک، قاچاقی سوار قطار بعدی شدن است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Begone! you naughty boy!
دیدگاه
٣

ای پسره شیطان، گورت را گم کن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Tell her to begone.
دیدگاه
٥

به او بگو گورش را گم کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I bade him begone.
دیدگاه
٤

به او گفتم گورش را گم کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some of the servants who saw him laughed at his poverty, and bade him begone.
دیدگاه
٣

بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدبختیش، به او خندیدند و گفتند گورش را گم کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His new book is just a rehash .
دیدگاه
٤

کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Every story like this gives the news media the opportunity to rehash the old material.
دیدگاه
٨

داستان هایی شبیه این، این فرصت را به رسانه های خبری می دهد که موضوعات گذشته را دوباره سر زبان ها بیندازند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The welfare scam was costing the federal government hundreds of thousands of dollars.
دیدگاه
٣

کلاه برداری در حوزه رفاه عمومی، برای دولت فدرال صدها هزار دلار هزینه در بر داشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This is the kind of scam for which the offshore industry is notorious.
دیدگاه
٣

به دلیل این نوع کلاهبرداری، صنعت نفت و گاز دریائی بدنام شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They believed they were participating in an insurance scam, not a murder.
دیدگاه
٣

اعتقاد بر این است که آنها نه در جریان یک قتل، بلکه در یک کلاهبرداری بیمه دست داشتند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He got involved in a credit card scam.
دیدگاه
٣

او درگیر یک کاهبردی مرتبط با کارت های اعتباری شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The ememy was warned to capitulate or face annihilation.
دیدگاه
٥

به دشمن اخطار داده شد تسلیم شوند، در غیر اینصورت نابود خواهند شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We will never capitulate to pressure from outside.
دیدگاه
٥

ما هرگز تسلیم فشارهای بیرونی نخواهیم شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When I came to him he began to capitulate with me.
دیدگاه
٣

وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های من موافقت کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Make a nick in the cloth with the scissors.
دیدگاه
٤

با این قیچی، لباس را برش بزن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal has been discussed by the politburo, although the authorities have tried to hush it up.
دیدگاه
٣

کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رسوایی را مورد بحث قرار داده است، هر چند مقامات تلاش می کنندآنرا از مردم مخفی کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Government was discredited by the scandal.
دیدگاه
٣

این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scandal made her resignation inevitable.
دیدگاه
٣

این رسوایی، استعفای او را اجتناب ناگزیر ساخت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Their affair caused/created a scandal in the office.
دیدگاه
٤

اقدامات و فعالیت هایشان/ رابطه عشقیشان رسوایی در اداره بوجود آورد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Ministers have dismissed the rumours of a bribery scandal as nonsense.
دیدگاه
٤

وزرا شایعات مطرح شده درباره تهمت رشوه گیری را بی ربط خوانده و آنها را رد کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police nicked him for forgery.
دیدگاه
٣

پلیس او را به اتهام جعل اسناد بازداشت کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He nicked my wallet!
دیدگاه
٣

کیف پولم را دزدید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
دیدگاه
٤

این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین به شواهدی که ارائه داده، نمی توان اطمینان/اعتماد کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's an adult now but can't seem to break off his reliance on his parents.
دیدگاه
٣

او اگر چه به سن بلوغ رسیده، اما بنظر می رسد قادر به قطع وابستگی اش به والدینش نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Dave pulled a back muscle and could barely kick the ball.
دیدگاه
٣

ماهیچه های پشت دیو صدمه دیده و به زحمت می تواند توپ را شوت کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Paul couldn't move a muscle he was so scared.
دیدگاه
٣

پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست جُنب بخورد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were so tired we couldn't move a muscle.
دیدگاه
٣

آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تکان ( جنب ) بخوریم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Maggie felt a muscle spasm in her back.
دیدگاه
٣

مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Give the toilet a flush.
دیدگاه
٣

سیفون دستشویی را بکشید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The door should be flush with the wall.
دیدگاه
٣

در باید با دیوار تراز باشد