فهرست پیشنهادهای ١٤٠١/٠١/٠٤ ( ٤٢٧ )

نموذج processed food ready meal غذا feel faint hearty square meal square meal perishable perishable رژه نظامی rounded تعریض merkle tree bring up preferable due out guest book ژست دادن ژست امدن زین و یراق کردن زین کردن گربه ی کسی زیگزاک رفتن زیر و رو کردن زیر و بالای کسی را جنباندن زیر و بالا گفتن زیر نافی زیر مهمیز کشیدن زیرلفظی زیر لبی زیر لب خندیدن زیر گوشی در کردن زیر گوشی زیر گوش کسی زدن video clip زیر گوش زیر گرفتن زیرگذر زیر کردن زیر کاسه نیم کاسه داشتن زیر کاسه نیم کاسه بودن زیر قول خود زدن زیر غلیانی زیر غربالی زیرش زدن زیر شال کسی قرص شدن زیرسری زیر سر کسی بلند شدن زیر سر گذاشتن close in innovation زیر سر کسی بلند بودن زیر سر داشتن زیر سر کسی بودن زیر سبیلی در کردن زیر سبیل گذاشتن زیر سبیل کسی را چرب کردن زیر سبیل در کردن زیر سایه کسی بودن زیر زیرکی زیر زبانی زیر زبان کشی زیر رکاب کشیدن کسی زیر دین رفتن زیر دندان کسی مزه کردن زیر دم سستی زیر دماغ کسی سبز شدن زیر دم سست زیر دل کسی زدن pop over زیر دل زدن زیر دستی زیر در رو زیرخاکی زیر درختی زیر دادن reflect زیر چیزی زدن زیر چیزی زاییدن زیر چاقی زیر چاق کردن زیر چاق بودن زیر جلد کسی رفتن زیر تشکی زیر تبری زیر پوست کسی اب رفتن stand for زیرپایی زیر پل کسی را زدن زیر پای کسی را دراوردن زیر پای کسی را خالی کردن زیر پای کسی را جارو کردن زیرپاکشی کردن زیرپا کردن زیر پای خود را سست دیدن زیربغلی زیر بغل کسی هندوانه گذاشتن زیر بته عمل امدن زیر بال کسی را گرفتن زیر بار رفتن زیر ارنجی زیر اخیه کشیدن زیر اخیه گذاشتن زیر اخیه رفتن زیر ابی زیر ابکی زیراب کسی را زدن زیر ابرو برداشتن زیر اب کردن سر کسی زیج نشستن زیپو کسی را زدن زیپ دهن را کشیدن زیادی کردن زیادی حرف زدن reflected braxton hicks contractions reflected glory زیاده روی کردن زه زدن زهره ی کسی اب شدن زهره کسی را اب کردن زهره و زنبل کسی را ترکاندن زهره کردن زهره دان زهره ترک کردن زهره ترک شدن زهره اب شدن زهر ماری زهرمار کردن غذا زهرمار کردن چیزی زهرمار سلطان زهرمار خوردن زهرمار خان زهرچشم ازکسی گرفتن زهر ریختن زهراب ریختن زور گفتن زور شنیدن زوراب زدن زور اوردن زود بودن زود باش زوال در اوردن زوار در رفته زوار در رفتن reflection image زن و بچه دار زنگوله پای تابوت زن مرده زنگ دندان ماندن زنگ زن طلاق زن سفری second guessing فعالیت یاسر یزدانی فعال تعلیم orphanage children's home martial art trampolining film extra fact file take after sb plant tissue take after someone tell easygoingness easygoing easy going tear down meteor garden drown one's sorrows down home deafening sound deafening noise screen time don't judge the book by the cover clearup company with you can't have it both ways equanimity اب بینی affluent affluence profusely illustrated book average days sales outstanding زنده بیوه زنده به گور زنده بلا مرده بلا زنده باد مرده باد زنده باد زندگی سگی زند و زا کردن زنجیر زن زنجیر زدن زنبورک زنبور زدن زن بردن زن امدن زمینه سازی کردن زمین ماندن profuseness a flash in the pan most common don't distract me factoring profuse abundant blanket lien oddity you can lead a horse to water but you can't make it drink strangely oddly strange odd collide tiered get in someones hair زمین گیر شدن زمین گذاشتن سر زمین گذاشتن چیزی motivational زمین را به اسمان دوختن زمخت گفتن زمانه بازی کردن زلف گذاشتن زلف پاشنه نخواب زکی زق زق کردن زق زق زق زدن ز ق زدن زغنبود کردن زغنبود زر اومدی قرمه سبزی زرشک زرزر کردن زر زرو supranational bond زردی کشیدن زرده کسی نبستن زردگوش زرد بودن اوضاع زرد الو عنک زرتی زرت و زورت زرت و زبیل زرتش قمصور شد زرت و پرت زرت کسی قمصور شدن زرت چیزی دررفتن زرت چیزی درامدن زده دار زد و بند کردن زد وازد زدن نفوس بد زدن زیر اواز زدن رای کسی زدن خود به ان راه زدن به هر دری زدن به کوه زدن به کوچه ی علی چپ زدن به کمر کسی زدن به قدش زدن به صحرای کربلا زدن به سیم اخر زدن به سر کسی you can catch more flies with honey than with vinegar alives kick in the teeth زدن به سر کسی زدن به چاک زدن به تور زدن به تخته زدن به ان راه زدن بر طبل بیعاری زدن بر سر کسی زدن برای کسی زدن زخم و زیلی زحمت را کم کردن زحمت دادن به خود you catch more flies with honey than vinegar زحمت دادن زت زیاد زپرتی زپرتو زبیل زیر و زبر گذاشتن زبرزیر زبان مو دراوردن زبان مرغی زبان گزه رفتن زبان کسی گرفتن زبان کسی را موش خوردن زبان زدن زبان زد شدن زبان ریختن زبان را گاز گرفتن failure زبان دراز زبان خود را گاز گرفتن زبان چرب و نرم داشتن زبان تلخی زبان تر کردن زبان بندان کردن زبان به دهان کسی گذاشتن زبان به دهان نگرفتن زبان به چیزی باز کردن rollover risk زبان ادم سر کسی نشدن زاییدن گاو کسی زانو زدن با کسی زانو زدن به دو زانوی ادب نشستن بر زانو نشستن از سر زانو قدم ساختن زانو انداختن شلوار زاله بندی tele psychiatry زالو انداختن زال و زندگی زاغ سیاه کسی را چوب زدن زار زار زدن لباس به تن زار زدن زارزار کشتن زارزار نالیدن زارزار سوختن زارزار نالیدن زار زار گریستن زارزار کشته شدن زار بودن کار کسی زاچی زابرا look about he got hitched thermal imaging camera new to the world innovation کرپانیدن traveller's check yeild you are responsible for you ceiling price where there's a will there's a way deferred coupon bond give in to non performing judgement be cut out for something dead of night ever since frantically squashed shut eye au pair girl put someone off put somebody off remotely blood run cold diehard fan where one door shuts another opens suck agony scalding triumphalism going to the dogs جار when in rome do as the romans do checking account checking account we all make mistakes checking account checking account checking account checking account several of nuisance affectivity blindness nagging avalanche سخریه تعمیه رذل رذل شدن رذل جوی رذل پرست رذل بودن رذل جلسه placebo effect استخفا استثنا motivated motivation motivate encourage kick in the teeth معجم grave concern moderation in all things moderation climax in moderation چوب بستنی پزشکی dredge up چوب بستنی معاینه moderately legwork identity parade moderate beggar belief moderate recognized sucking diesel مغز you crack me up moderate medium spill spill spilt تتبع کردن