اسم پسر - صفحه 39

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

موتمن/mo’taman/

مورد اعتماد، امین، معتمد


پسر

عربی
نائل/nā’el/

ویژگی آن که به موقعیتی دست یافته است یا چیزی را دریافت کرده است


پسر

عربی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نوبان/noban/

شاهزاده


پسر

ترکی
نوشروان/no(w)šervān/

انوشیروان، جاویدان، ( اَعلام ) ( = انوشیروان، انوشروان )، ( انوشیروان و انوشروان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نومان/noman/

نام یک گیاه


پسر

فارسی
نیو راد/nivrad/

پهلوان جوانمرد


پسر

فارسی
نیواد/nivad/

شجاعت و دلیری


پسر

فارسی
نیک جو/n.-ju/

نیک خواه


پسر

فارسی
نیک یاد/nikyad/

نیک ترین یاد و خاطره


پسر

فارسی
نیکو نام/n.-nām/

نیکنام، خوشنام، ( = نیکنام )


پسر

فارسی
هائد/hā’ed/

توبه کننده، به حق بازگردنده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
هاونی/havni/

ایزد نگهبان بامداد


پسر

اوستایی
هشیار/hošyār/

هوشیار، دارای حواسِ جمع، آگاه، بیدار، ( = هوشیار )، ( اَعلام ) نام ستاره شناسی دانا از پارس که در د ...


پسر

فارسی
هلیل/halil/

هلال ماه


پسر

فارسی

کهکشانی
هوشور/hušvar/

هوشمند، باهوش، ( هوش، ور ( پسوند دارندگی ) ) ( = هوشمند )


پسر

فارسی
هیون/hayun/

شتر تندرو


پسر

عربی
واقد/vāqed/

تابناک، مشتعل


پسر

عربی
وهرز/vahrez/

نام سردار ایرانی، ( = وهریز، وهوز )، ( اَعلام ) وَهرز: [زنده در میلادی] سردار ایرانی که انوشیروان ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کابیان/kābiyān/

درفش کاویان، ( = کاویان )، کاویان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کاردو/kardu/

نیرومند و پهلوان


پسر

فارسی
کارزان/karzan/

کاردان و دانا


پسر

کردی
کاسپین/caspian/

آبی سپید زار، کرانه


پسر

فارسی
کام بین/kāmbin/

نیک بخت، سعادتمند، توانگر، کامیاب، خوشدل و بهره مند


پسر

فارسی
کامرو/kāmro/

ویژگی آن که به خواست و اراده خود حرکت می کند، ( کام = خواست، اراده، قصد، رو )، به کام رونده، ( به م ...


پسر

فارسی
کهبد/kahbod/

آن مرد باشد که زر و سیم پادشاه به وی سپارد چون خازن و قابض، ( مرکب از «کَه» به معنی بوته ی زرگری و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کی منش/ke(a)y maneš/

صاحب طبع شاهانه، شاه طبیعت، بزرگ منش، ( اَعلام ) به قول ابوریحان کی منش پسر کیقباد و جد کی لهراسب ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیمان/keymān/

دارای اندیشه ی بلند، اندیشمند، ( کی، مان = اندیشه )، اندیشه ی بزرگان و پادشاهان، اندیشه ی شاهانه و ...


پسر

فارسی
مکابیز/mekabiz/

نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی، مگابیز


پسر

فارسی
میترایار

مهریار، نام شخصی در کتیبه پهلوی


دختر، پسر

فارسی
میر فرهان

میر بمعنای بزرگ + فرهان که نام شهری نزدیک همدان است


پسر

فارسی
میرزا/mirza/

شاهزاده و امیرزاده، میر ( ازعربی ) + زا ( فارسی ) شاهزاده و امیرزاده


پسر

فارسی، عربی
میرشاد/mir šād/

امیر شاد و خوشحال، پادشاه و حاکم شادمان، ( میر = امیر، شاد )


پسر

فارسی، عربی
میرو/miro/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران رستم هرمزان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
میرکا/mirka/

دوری از حسد و ناپاکی


پسر

مازندرانی
میرکو/mirko/

کوه بزرگ


پسر

کردی
میشل/mishel/

میکائیل


پسر

لاتین
میشواک

منطقه ای در کردستان


پسر

کردی
مینوس/minus/

در اساطیر یونانی نام پادشاه کرت پسر زئوس


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
میهن یار

دوست و یار وطن


پسر

فارسی
میکائلا/mikaela/

هدیه ای از خدا


پسر

لاتین
میکاییل

معرب از عبری به معنای کیست که شبیه خدا باشد؟، یکی از فرشتگان مقرب خداوند که معروف است روزی زمینیان ...


پسر

فارسی
میکسا/miksa/

کودکی که نشان از بزرگان دارد، در مراجع لاتین این واژه به معنای ماکسیمیوس کوچک آمده است که خود ماکسم ...


پسر

لاتین
نادینوس/nadinus/

شاه بابل


پسر

فارسی، آشوری
نارنیا/narniya/

از تبار آتش


پسر

فارسی
نازلر/nazlor/

دختر نازلر


پسر

فارسی
ناسیکو/nasiko/

شکست ناپذیر


پسر

کردی
نامبد/nāmbo(a)d/

صاحب نام، [ ( نام، بد/ bod، / یا/ bad، / ( پسوند محافظ یا مسئول ) ]، 


پسر

فارسی
نامین/nāmin/

نامی، مشهور، نامدار


پسر

فارسی
ناهرین/nahrin/

نهرها


پسر

فارسی
ناهیرا/nahira/

روشنایی و نور، روشنایی، نور


دختر، پسر

فارسی، آشوری
نایان/nayan/

سرور، بزرگ


پسر

ترکی
نبرزین/nabarzin/

نام فرماندار گرگان در زمان داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
نثار احمد/n.-nesar/

ترکیب دو اسم نثار و احمد ( فدا کردن و بسیار ستوده تر )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نجف/najaf/

نام شهری در عراق، نام شهری در عراق که آرامگاه علی ( ع ) در آن واقع شده است


پسر

عربی
نرداگشسپ

از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری از سپاهیان بهرام چوبین


پسر

فارسی
سرواد/sarvād/

سروا، سرواده، سروده، افسانه، چکامه، چامه، ( در قدیم ) کلام منظوم، شعر


پسر

فارسی
شفیعا/šafieā/

منسوب به شفیع، شفاعت گر، ( شفیع، ا ( پسوند نسبت ) )، م شفیع، ( اَعلام ) نام نوعی خط فارسی ( شکسته ن ...


پسر

فارسی، عربی
شیذر/šizar/

یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود ز ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شیراوژن/širo(w)žan/

بسیار شجاع و قدرتمند، ( در قدیم ) شیر افکن، شکار کننده و افکنده شیر


پسر

فارسی
شیروار/šir vār/

مثل شیر، چون شیر، ( شیر، وار ( پسوند شباهت ) )، آنکه مانند شیر شجاع و دلیر باشد


پسر

فارسی
صفوان/safvān/

روشنی، بی آلایشی، صفا، ( اَعلام ) نام برخی از صحابه و محدثان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
عشیر/ašir/

معاشر، خویش نزدیک، معاشِر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
غلی/qoli/

جوشیدن، غلی


پسر

عربی
فالق/fāleq/

شکافنده، [این واژه برگرفته از «فالق الاصباح» به معنی شکافنده ی صبح گاهان، روشن کننده ی صبح و همینطو ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
فرسان/forsān/

صاحب اسب، ( جمع فارس )، سوارکار


پسر

فارسی
فضل علی/fazl-ali/

بخشش حضرت علی ( ع )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
محصون/mahsun/

محفوظ و استوار، درامان، ( در قدیم ) محفوظ، مصون


پسر

عربی
مرزوان/marzvān/

مرزبان، حاکم، اختر، ( = مرزبان )


پسر

فارسی

طبیعت
مفضل/mofazzel/

برتری داده شده، افزون کرده، ارجح، راجح، ( اَعلام ) مفَضَّل ضبی ( = مفضل ابن محمّد ) : [قرن هجری] نح ...


پسر

عربی
مه دار/meh dār/

مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، دار = سرا، سرای، خانه )، روی هم به معنی مِهتر ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
میلاو/milove/

پاداش و نوید


پسر

فارسی
نصوح/nasuh/

خالص، راست و درست


پسر

عربی
نیرم/ne(a)yram/

نریمان، جد رستم، مرد دلیر، ( = نریمان )


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
هارمونیکا/harmonikā/

نوعی ساز موسیقی


پسر

لاتین

هنری
هربد/herbad/

پیشوای دینی، موبد موبدان، ( = هیربد )، استاد، آموزگار، شاگرد، آموزنده، رئیس آتشگاه


پسر

اوستایی
هورمن/hurman/

اندیشه روشن، فکر روشن، ( هور = خورشید، من/ مان = اندیشه و فکر )، ( به مجاز ) ویژگی آن که اندیشه و ف ...


پسر

فارسی
ورزنده/varzande/

زراعت کننده، کار کننده، ممارست ( تمرین ) کننده، حاصل کننده، کوشنده


پسر

فارسی
وهاد/vehād/

جای مطمئن و هموار، ( جمع وهده )، زمین پست و هموار


پسر

عربی
کمان گر/kamāngar/

آن که کمان می سازد، سازنده ی کمان، ( در قدیم ) کمان ساز


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
یارسان/yarsan/

همراهی و پیروی از سلطان


پسر

کردی
یاوند/yāvand/

پادشاه، ( در قدیم ) فرمان روا


پسر

فارسی
پیکان

نوک فلزی و تیزسر تیر یا نیزه


پسر

فارسی
تابش/tābeš/

تابیدن، درخشش، روشنایی و گرمی آفتاب یا آتش، فروغ، پرتو، ( اسم مصدر از تابیدن )، عمل تابیدن، شعاع ها ...


پسر

فارسی
تارک/tārak/

فرق سر، میان سر، ( مجاز ) اوج، قسمت بالا و میانیِ سر


پسر

فارسی
تبتل/tabattol/

از دنیا بریدن و به خدا پیوستن


پسر

فارسی
تجلی/tajalli/

جلوه گر شدن، هویدا شدن، نمایان شدن، پدیدار شدن، یکی از مراحل تصوف، ( عربی )، ظاهرشدن، آشکارشدن، ظاه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ترسا/tarsā/

ترسنده، راهب مسیحی


پسر

فارسی
تقدیر/taghdir/

سرنوشت


دختر، پسر

عربی
توان/tavān/

نیرو، زور، قوه، قدرت، طاقت، توانایی، توانایی تحمل چیزی، توانستن، تحمل کردن چیزی


پسر

فارسی
تور

از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین فرزند فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

اوستایی، پهلوی
توسن

اسب سرکش


پسر

ترکی
توفان/tufān/

جریان هوای بسیار شدید، تندباد، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = طوفان )، جریان هوایی بسیار شدید معمولاَ ...


پسر، دختر

فارسی، آرامی

طبیعت
تولا/tavala/

دوستی، محبت و مهربانی


پسر

عربی
تکاور/takāvar/

تگاور، دونده، تیزتک، اسب تندرو، ( = تگاور )، ( در نظام ) مأمور عملیات ویژه در ارتش، تندرو


پسر

فارسی
ثاقب/sāqeb/

هوشیار، روشن، نافذ، فروزان، ستاره روشن، تند دریابنده ( ذهن، فکر )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
جان پرور/jān parvar/

روح پرور، جان بخش


پسر

فارسی
جانی/jani/

جاندار


پسر

فارسی
جبرئیل

جبریل، مرد خد، نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست


پسر

عبری
جمهور

پادشاه هند که نامش در شاهنامه امده است، عامّه مردم


پسر

عربی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم