اسم پسر - صفحه 40
رسالت، پیغمبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان
پسر
عربی ندیم
همنشین، دوست، همصحبت، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان
پسر
عربی نستوه
خستگی ناپذیر، [قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود، نام پهلوان ایرانی، ( در قدیم ) وی ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نظام
ترتیب، آراستگی، روش، شعر، ارتش، مجموعه قوانین، قواعد، سنن، یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها ...
پسر
عربی نفیس
گران مایه، قیمتی
پسر
عربی نورافشان
نوردهنده، پرتوافکن، نوربخش، آنچه نور به اطراف خود می پراکند، نور پاش، ( در قدیم ) نور افشانی کردن، ...
پسر، دختر
فارسی، عربی نیاک
پسری که خلق و خوی او مانند اجداد و نیاکانشان است
پسر
فارسی نیرو
توانایی، قدرت، زور، عاملی که می توان به وسیله ی آن کاری را انجام داد یا در کسی یا در چیزی اثر گذاشت ...
پسر
فارسی نیو
دلیر، شجاع
پسر، دختر
فارسی
تاریخی و کهن نیک پی
با سعادت، مبارک قدم، ( در قدیم ) خوشقدم، خجسته پی
پسر
فارسی هاتف
ندا دهنده ای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، مانند فرشته یندا دهنده ی غیبی، سروش، ( در عرفان ...
پسر
عربی هامون
دشت و زمین هموار، زمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه ای در سیستان
پسر
فارسی هامی
سرگشته و حیران
پسر
فارسی محمد محمود
ترکیب دو اسم محمد و محمود ( بسیار تحسین شده و ستوده )، از نام های مرکب، ا محمّد و محمود
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مشتاق
ترکیب دو اسم محمد و مشتاق ( ستوده و آرزومند )، از نام های مرکب، ا محمّد و مشتاق
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد معصوم
ترکیب دو اسم محمد و معصوم ( ستوده و بی گناه )، از نام های مرکب، ا محمّد و معصوم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مقداد
ترکیب دو اسم محمد و مقداد ( ستوده و بسیار قطع کننده )، از نام های مرکب، ا محمّد و مِقداد
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مقصود
ترکیب دو اسم محمد و مقصود ( ستوده و مطلوب )، از نام های مرکب، ا محمّد و مقصود
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد منعم
ترکیب دو اسم محمد و منعم ( ستوده و نعمت دهنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و منعم
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مهتدی
ترکیب دو اسم محمد و مهتدی ( ستوده و هدایت شده )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و مهتدی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد مهر
ترکیب دو اسم محمد و مهر ( ستوده و خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهر
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمد میرزا
ترکیب دو اسم محمد و میرزا ( ستوده و شاهزاده )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ناجی
ترکیب دو اسم محمد و ناجی ( ستوده و نجات دهنده )، ( عربی ) از نام های مرکب، ا محمّد و ناجی
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نافع
ترکیب دو اسم محمد و نافع ( ستوده و سودمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و نافع
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نجات
ترکیب دو اسم محمد و نجات ( ستوده و رهایی از خطر )، از نام های مرکب، ا محمّد و نِجات
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نورالدین
ترکیب دو اسم محمد و نورالدین ( ستوده و نور دین )، از نام های مرکب، ←محمّدونورالدین
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد نویان
ترکیب دو اسم محمد و نویان ( ستوده و سردار )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد هامان
ترکیب دو اسم محمد و هامان ( ستوده و مشهور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هامان
پسر
فارسی، عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد هدایت
ترکیب دو اسم محمد و هدایت ( ستوده و ارشاد )، از نام های مرکب، ا محمّد و هدایت
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد هشام
ترکیب دو اسم محمد و هشام ( ستوده و سخاوت )، از نام های مرکب، ا محمّد و هشام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد همام
ترکیب دو اسم محمد و همام ( ستوده و سرور )، از نام های مرکب، ا محمّد و همام
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد همایون
ترکیب دو اسم محمد و همایون ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و همایون
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هورام
ترکیب دو اسم محمد و هورام ( ستوده و پیرو نیکی )، از نام های مرکب، ا محمّد و هورام
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد هومان
ترکیب دو اسم محمد و هومان ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هومن
ترکیب دو اسم محمد و هومن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومن
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد وصال
ترکیب دو اسم محمد و وصال ( ستوده و رسیدن به چیزی )، از نام های مرکب، ا محمّد و وصال
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد وهب
ترکیب دو اسم محمد و وهب ( ستوده و بخشش )، از نام های مرکب، ه محمّد و وَهَب
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمد کامران
ترکیب دو اسم محمد و کامران ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کامران
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد کیهان
ترکیب دو اسم محمد و کیهان ( ستوده و جهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیهان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمدآئین
از نام های مرکب، محمد و آئین، مسلمان، کسی که پیرو آیین حضرت محمد است
پسر
عربی محمدآبتین
ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )
پسر
فارسی، عربی محمدآدرین
ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )
پسر
فارسی، عربی محمدآرسام
ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )
پسر
فارسی، عربی محمدباراد
ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )
پسر
فارسی، عربی محمدتارخ
ترکیب دو اسم محمد و تارخ ( ستوده و نام پدر حضرت ابراهیم )
پسر
عربی، عبری محمدتوحید
ترکیب دو اسم محمد توحید ( ستوده و یکتاپرستی )
پسر
عربی محمدتیام
ترکیب دو اسم محمد تیام ( ستوده و عزیز )
پسر
لری، عربی محمدرافع
ترکیب دو اسم محمد و رافع ( ستوده و فرازنده )
پسر
عربی محمدرامان
ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )
پسر
فارسی، عربی محمدرضوان
ترکیب دو اسم محمد و رضوان ( ستوده و خشنودی )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدزبیر
ترکیب دو اسم محمد و زبیر ( ستوده و نیرومند )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسامی
ترکیب دو اسم محمد و سامی ( ستوده و عالی )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسامیار
ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )
پسر
فارسی، عربی محمدسردار
ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )
پسر
فارسی، عربی محمدسمیر
ترکیب دو اسم محمد و سمیر ( ستوده و داستان پرداز )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدسنان
ترکیب دو اسم محمد و سنان ( ستوده و نابودکننده دشمن )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدصانع
ترکیب دو اسم محمد و صانع ( ستوده و آفریننده )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدصفی
ترکیب دو اسم محمد و صفی ( ستوده و خالص )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدمازیار
ترکیب دو اسم محمد و مازیار ( ستوده و صاحب کوهستان )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدمنان
ترکیب دو اسم محمد و منان ( ستوده و بخشنده )
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی محمدهیرسا
ترکیب دو اسم محمد و هیرسا ( ستوده و پرهیزگار )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکارن
ترکیب دو اسم محمد و کارن ( ستوده و جنگجو )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکاوه
ترکیب دو اسم محمد و کاوه ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکسری
ترکیب دو اسم محمد و کسری ( ستوده و خسرو )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدیاسان
ترکیب دو اسم محمد و یاسان ( ستوده و نام یکی از پیغمبران باستانی ایران )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محی الدین
زنده کننده دین
پسر
عربی مدریک
پسر تیز هوش، انسان فهیم، کسی که درک می کند
پسر
فارسی مدیار
همیار و دوستدار قوم ماد
پسر
کردی مدیوماه
نام پسر عموی زرتشت
پسر
فارسی مرتا
چیزی که نابود شدنی نیست
پسر
اوستایی مردان شه
شاه مردان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی مردتیا
بزرگ مرد
پسر
فارسی مردو
از شخصیتهای شاهنامه، نام باغبان خسروپرویز پادشاه ساسانی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مرکام
تکیه گاه والدین
پسر
ترکی همام
سرور، مهتر، پادشاه بلندهمت، مرد بزرگ و دلیر و بخشنده، شیر درنده، دارای مقام و منزلت و فضایل ارجمند، ...
پسر
عربی هنرمند
آن که توانا در خلق آثار هنری است، آن که دارای مهارت و فنی است، ( در قدیم ) آن که دارای فضل و کمال ی ...
پسر
فارسی، کردی هیئت
شکل، ساختار و صورت ظاهری هر چیز یا هر کس
پسر
عربی هیبت
جلال، شکوه، رعب
پسر
عربی هیون
شتر تندرو
پسر
عربی واثق
استوار، قطعی، ( در قدیم ) دارای اطمینان، مطمئن، دارای حسن ظن و اعتماد کننده، ( اَعلام ) لقب ابوجعفر ...
پسر
عربی واجد
دارنده، دارا، از نامهای خداوند، ( در تصوف ) آن که در حال وجد است، از نام ها و صفات خداوند
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی واصف
ستایشگر، وفا کننده، به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی
پسر
عربی واعظ
آن که در مجالس مذهبی یا ترحیم سخنرانی میکند، ( اعلام ) ) سیدجمالالدین واعظ اصفهانی [، قمری]، عالم و ...
پسر
عربی وافی
لایق، شایسته، وفادار، با وفا، به اندازه لازم و مورد نیاز، کافی، بسیار، ( در قدیم ) کامل، تمام، ( اَ ...
پسر
عربی والاگهر
دارای اصل و نسب عالی، والا تبار، اصیل
پسر
فارسی والی
حاکم، پادشاه، از نامهای خداوند
پسر
عربی وامق
دوستدار، کنایه از شخص عاشق، ( اَعلام ) وامق طرفِ عشق عذرا در داستان وامق و عذرا که در زمان انوشیروا ...
پسر
عربی واهب
عطاکننده، بخشنده، از نامهای خداوند، ( در حقوق ) آن که به موجب عقد هبه، مالش را مجاناً به ملکیت دیگر ...
پسر
عربی وثوق
اعتماد، اطمینان
پسر
عربی وحدت
یگانگی، اتحاد، تنهایی
پسر
عربی وخشور
پیغمبر، رسول، ( در اوستایی ) وخشور در لغت به معنی حامل کلام ( سخن ) آسمانی و اصطلاحاً به معنی پیامب ...
پسر
فارسی ورجاوند
بلند پایه و برازنده و ارجمند، ( به مجاز ) ورجمند و دارای فره ی ایزدی
پسر
پهلوی، اوستایی ورد
گلِ سرخ، گل، ( معرب از پهلوی )، ( در عربی ) شیر بیشه، دلاور
پسر
عربی، پهلوی
گل ولا
دوستی، محبت
دختر، پسر
عربی
مذهبی و قرآنی کاردان
دانا و با تجربه، کار آزموده
پسر
فارسی کال
نام همسرشرمیون
پسر
پارتی کامجو
آن که به دنبال عیش و خوشی است
پسر
فارسی کامروا
آن که به آرزو و خواستش رسیده است، موفق، آن که خواسته و آرزویش رسیده است
پسر
فارسی کامکار
کامروا، موفق، کامگار
پسر
فارسی کدیور
صاحب خانه، مالک خانه، کدخدا، کشاورز، زارع، باغبان، ( در متون مانوی پارتی ) به معنی دنیادار و جهاندا ...
پسر
فارسی