اسم پسر - صفحه 44

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

کاندیش/kandish/

اندیشه


پسر

کردی
کاووش

جستجو، بررسی، تحقیق


پسر

فارسی
کاکو

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تازی نبیره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی
کایا/kaya/

صخره


پسر

ترکی
کایان/kayan/

آب تندی که از قله کوه جاری میشود


پسر

ترکی
کایاهان/kayahan/

صخره


پسر

ترکی
کبوده

از شخصیتهای شاهنامه، مردم چوپان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی
کجیر/kajir/

رهبر و پیشوا


پسر

کردی
کدمان/kadman/

نام اصلی داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کرام الدین

بزرگوار دین


پسر

عربی
کردعلی

کرد ( فارسی ) + علی ( عربی ) مرکب از کرد ( نام طایفه ای ) + علی ( بلندمرتبه )


پسر

فارسی، عربی
کردوشا/kardosha/

پناه


پسر

فارسی
کردیار/kordyar/

یار کرد


پسر

فارسی
کرم الله

بخشش و لطف خداوند


پسر

عربی
کریشنا/kerishna/

جاذب، رباینده، از خدایان هندو، هشتمین تجسم ویشنو


پسر

سانسکریت
کریم محمد/k.-mohammad/

ترکیب دو اسم کریم و محمد ( بخشنده و ستوده )، از نام های مرکب، ( کریم و محمّد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
کمانگیر

کماندار


پسر

فارسی
کندر

صمغی خوشبو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان تورانی سپاه ارجاسپ وزیر لهراسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
کهزاد/kohzad/

زاده کوهستان، کوهزاد


پسر

فارسی
کهیار/kahyar/

کوهیار، کوه نشین، نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان


پسر

فارسی
کواژین/koazhin/

باهم زندگی کردن


پسر

کردی
کورداک/kordak/

پرش کننده


پسر

کردی
کورنگ/korang/

نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی


پسر

فارسی
کوروس/kuros/

کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کور، ( = کوروش )، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که ت ...


پسر

فارسی
کوژیر/kozhir/

دانا و عاقل


پسر

کردی
کوژین/kozhin/

همه زندگی


پسر

کردی
کوش

کوشش و سعی


پسر

فارسی
کوه زاد/kuh zad/

زاده کوهستان


پسر

فارسی
کوهسار/kohsar/

جایی که دارای کوههای متعدد است


پسر

فارسی
کی آذر

مرکب از کی ( پادشاه ) + آذر ( آتش )، نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان


پسر

فارسی
کی پیشین

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پسران کیقباد پادشاه کیانی


پسر

فارسی
کی راد

پادشاه بخشنده


پسر

فارسی
کی زاد

زاده پادشاه


پسر

فارسی
کی گشتاسپ

گشتاسپ


پسر

فارسی
کی منوش

از پادشاهان یا شاهزادگان پیشدادی بنا به روایت تاریخ سیستان


پسر

فارسی
کیا داوود/k.-dāvud/

ترکیب دو اسم کیا و داوود ( پادشاه و محبوب )، از نام های مرکب، کیا و داوود


پسر

فارسی، عبری

مذهبی و قرآنی
کیا سام/k.-sām/

ترکیب دو اسم کیا و سام ( پادشاه و آتش )، از نام های مرکب، ه کیا و سام


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیابد/kiyābod/

نگهبان پادشاهان و بزرگان، ( کیا، بد/ bod، / ( پسوند محافظ و مسئول ) )، نگهدارنده ی سروران


پسر

فارسی
کیاتن/kiatan/

تن شاهانه


پسر

فارسی
کیاچهر/kiyā čehr/

ویژگی آن که چهره اش چون بزرگان شکوهمند است، ویژگی آن که چهره اش چون سروران و پادشاهان و بزرگان شکوه ...


دختر، پسر

فارسی
کیارام/kiyā rām/

خو گیرنده و الفت گرفته با پادشاهان، [کیا= پادشاه، حاکم، ( به مجاز ) سرور، بزرگ، رام= مأنوس، خوبی، ا ...


پسر

فارسی
کیارخ/kiyā rox/

کیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است، ( = کیاچهر )


دختر، پسر

فارسی
کیارزم/kiya-razm/

مرکب از کیا ( پادشاه )، رزم ( نبرد )، مرکب از کیا ( پادشاه ) + رزم ( نبرد )


پسر

فارسی
کیارس/kiyāras/

کیارش، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، تصحیفِ [تغییر دادن یا کم و زیاد کردن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیازاد/kiyā zād/

زاده پادشاه، ( کیا، زاد = زاده )، بزرگ زاده و پادشاه زاده، از نژاد و گوهر پادشاهان و سروران، ( کیا ...


پسر، دختر

فارسی
کیاسا/kiasa/

مانند شاه


پسر

فارسی
کیاسان/kiya san/

مانند پادشاه


پسر

فارسی
کیافر/kiyāfar/

بزرگِ با شکوه


پسر

فارسی
کیامرد/kiyā mard/

مرد سلطان و پادشاه، ( کیا= پادشاه، سلطان، حاکم، فرمانروا، والی، مرد )


پسر

فارسی
کیامن/kiyā man/

اندیشه ی بزرگ، ( کیا، من = اندیشه )، ( به مجاز ) بزرگ اندیش


پسر

فارسی
کیان رضا/k.-rezā/

ترکیب دو اسم کیان و رضا ( پادشاهان و خشنود )، از نام های مرکب، ه کیان و رضا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
کیان شیر

پادشاه شجاع، نام یکی از سرداران بهمن


پسر

فارسی
کیانژاد/kiyā nežād/

آن که نژاد او به پادشاهان می رسد، آن که نژاد و اصل و نسب او به بزرگان و سروران و پادشاهان می رسد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیانور/ki(e)yānvar/

ویژگی آن که دارای صفات بزرگی و سروری است، ( کیان، ور ( پسوند دارندگی ) )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیاهور/kiahor/

پادشاه خورشید


پسر

فارسی
کیبد/keybod/

نگهبان پادشاه، ( کی، بد/ bod، / ( پسوند محافظ و مسئول ) )، ( به مجاز ) بزرگ مرتبه


پسر

فارسی
کیشید/kei-shid/

پادشاه نور و روشنی


پسر

فارسی
کیقباد، کیغباد

از شخصیتهای شاهنامه، نام نخستین پادشاه کیانی ایران از نژاد فریدون


پسر

فارسی
کیور/keyvar/

آن که بزرگ مرتبه ایِ پادشاه را دارد، ( کی، ور ( پسوند دارندگی ) ) آن که بلند قدری و بزرگ مرتبه ایِ ...


پسر

فارسی
کیومهر/ki(a)yo mehr/

مهر، محبت و دوستی زندگی، ( کیو = جان و زندگی، مهر = محبت، دوستی، مهربانی )، ( به مجاز ) ویژگی کسی ک ...


پسر

فارسی
کیکاووس/key kāvus/

دارای منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد، به معنی«دارای منبع فراو ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
یاحا/yaha/

زنده کننده


پسر

عربی
یادا/yada/

نشان


پسر

فارسی، آشوری
یاراد/yarad/

بیافرین


پسر

ترکی
یاراش/yarash/

زیبا


پسر

ترکی
یاران/yārān/

دوستان، رفیقان، هم دستان، هم کاران، همراهان، هم نشینان


پسر

فارسی
یارتا/yarta/

همتای یار، همچون یار


پسر

فارسی
یاردا/yarda/

یار مادر


پسر

فارسی
یاردل/yar del/

یار دل و جان


پسر

فارسی
یارسا/yarsa/

مانند یار


پسر

فارسی
یارسام/yar sam/

یار آتش


پسر

فارسی
یارقین/yarghin/

خورشید و نور


پسر

ترکی
یارمحمد

یار ( فارسی ) + محمد ( عربی ) یار و یاور محمد ( ص )


پسر

فارسی، عربی
یارمس/yarmas/

یار بزرگ


پسر

فارسی
یارنیک/yarnik/

یار خوب


پسر

فارسی
یازا/yaza/

خواهان، متمایل


پسر

فارسی
یاسام/yasam/

قاعده، قانون، سازه


پسر

ترکی
یاشال/yashal/

سالخورده


پسر

ترکی
یاشام/yasham/

عمر و زندگی


پسر

ترکی
یاشین/yashin/

آذرخش


پسر

ترکی
یالان/yalan/

دروغ


پسر

ترکی
یاماچ/yamach/

شجاع


پسر

ترکی
یحیی محمد/y.-mohammd/

ترکیب دو اسم یحیی و محمد ( تعمید دهنده، ستوده )، از نام های مرکب، یحیی و محمّد


پسر

عربی، عبری
یزدگرد/yazdgerd/

افریده خداوند، به معنی آفریده ی یزدان، یا ایزد آفریده است، ( اَعلام ) یزدگرد: نام سه تن از شاهان سا ...


پسر

فارسی
یزدیار

نام پدر دستور بهمنیار از موبدان کرمان در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
یشتار/yaštār/

پرستنده، نمازگزار


پسر

فارسی
یلسان/yalsan/

مانند پهلوان


پسر

فارسی
یمین الدین

آن که به منزله دست راست دین است


پسر

عربی
یمین الله/yaminollāh/

مایه ی برکت، مایه ی برکت و سعادتمندی خدایی


پسر

عربی
یهودا/yahoda/

حمد، نام پسر یعقوب ( ع )


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یوتام/yotam/

خدا کامل است


پسر

عبری
یوحنا/yohanna/

انعام توفیقی خداوند، نام یکی از اجداد مسیح، نام یکی از حواریون مسیح ( س )


پسر

عبری
یورام

خداوند بر من است


پسر

عبری
یوزارسیف/yozarsif/

یوسف


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یوسف محمد/y.-mohammad/

ترکیب دو اسم یوسف و محمد ( خواهد افزود و ستوده )، از نام های مرکب، یوسف و محمّد


پسر

عربی، عبری
یوشا/yousha/

سپیده دم


پسر

سانسکریت
یوشیتا/yoshita/

نام پهلوانی از خاندان فریان


پسر

اوستایی
یولداش/yoldash/

دوست


پسر

ترکی
یوناس/yunas/

عبریِ یونس به معنای کبوتر


پسر

عبری

پرنده
آباقا/abagha/

نام فرزند هلاکوخان مغول، عمو، دوست، نخ و یا ریسمان بافته شده از گیاه کتان ( از نام های کهن )، دومین ...


پسر

ترکی، فارسی

تاریخی و کهن



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم