قمرالدین

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

قمرالدین. [ ق َ م َ رُدْ دی ] ( ع اِ مرکب ) شکرپاره در اصطلاح اهل اصفهان. ( ابن بطوطة ): و بها [ به اصفهان ] الفواکه الکثیرة و منها المشمش الذی لا نظیر له یسمونه بقمرالدین. ( ابن بطوطة ).

فرهنگ فارسی

شکرپاره در اصطلاح اهل اصفهان

پیشنهاد کاربران

بپرس