اسم پسر - صفحه 48

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

خدابنده/khoda bande/

بنده خداوند، لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغول


پسر

فارسی
خراد/kharad/

نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله دلاوری ایرانی در زمان نوذر پاد ...


پسر

فارسی
خردادبه/xordād beh/

کمال، رسایی و درستی بهتر، ( اَعلام ) نام یکی از جغرافی دانان مسلمان [قرن هجری]، ( در اعلام ) نام یک ...


پسر

فارسی
خرشاد

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر، پسر

فارسی
خرشید

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر، پسر

فارسی
خسروپرویز/kh.-parviz/

ترکیب دو اسم خسرو و پرویز ( پادشاه و فاتح )، ( اَعلام ) خسرو پرویز یا خسرو دوم [قرن و میلادی]، شاه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خورزاد/khorzad/

نام یکی از پسران خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خوشنواز/khoš navāz/

سازنده، مطرب، موسیقی دان، نام پادشاهی، ( در قدیم ) ماهر در نواختن ساز، خشنواز


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خیرالدین

آن که در دین بهترین است


پسر

عربی
داتان/datan/

مربوط به چشم، نام یکی از رؤسای یهود


پسر

عبری
دادآفرید/dād āfarid/

آفریده شده بر مبنای عدل و داد، یکی از لحن های قدیمی موسیقی، یکی از نام های خدای تعالی، از داد آفرید ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادآفرین/dād āfarin/

آن که عدالت ایجاد کند، از نام ها و صفات باری تعالی، یکی از گوشه های موسیقی، ( در قدیم ) پدید آورنده ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادران/dadran/

عدل ورزنده، عدالت گستر


پسر

فارسی
داران/daran/

عربی دنیا و آخرت


پسر

فارسی
دارین/dāreyn/

منسوب به درخت


پسر

فارسی
داو/dav/

قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند


پسر

فارسی
داوید/david/

داوود


پسر

عبری
دایا/dāyā/

( در زند و پازند ) زر سرخ و طلا، ( در عربی ) ذَهب


پسر

یونانی
دریا دل/d.-del/

مرد بسیار بخشنده و باگذشت، دلیر، با سخاوت، ( به مجاز ) شجاع و قوی، دارای بردباری و گذشت و وارستگی و ...


پسر

فارسی
دریاس/deryas/

شیر


پسر

فارسی
دریم

پرگوشت، خوش اندام


دختر، پسر

عربی
دمور/damor/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
دمیر/demir/

محکم، قدرتمند، استوار


پسر

ترکی
دنیس

نام یکی از پادشاهان یونان که افلاطون مدتی در دربار او بود


دختر، پسر

یونانی
دوستعلی

دوست ( فارسی ) + علی ( عربی ) دوستدار علی


پسر

فارسی، عربی
دومان/duman/

مه، غبار


دختر، پسر

ترکی

تاریخی و کهن
دیباج/dibāj/

دیبا، پارچه ابریشمی، ( معرب از فارسی ) ( = دیبا و دیباه )، ← دیبا


پسر

عربی
دینور/dinvar/

دیندار، متدین، مومن، ( دین، ور ( پسوند دارندگی ) )، مؤمن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
ذوالقدر/zolqadr/

صاحب قدر، دارای حرمت و وقار، دارای قوه و طاقت، ( در قدیم ) دارای ارج و منزلت، ارجمند، ( اَعلام ) سل ...


پسر

عربی
ذکا/zakā/

تیزهوش شدن، تیزخاطر شدن، زیرک شدن، تیزهوشی، زیرکی، شمس، خورشید، آفتاب، ( عربی ) ( در قدیم ) هوشمندی ...


پسر

عربی
رابر/rabar/

پیشوا و رهبر


پسر

کردی
راشن/rāšen/

آرامنده، ثابت و برجای، انعام، پاداش، ثابت


پسر

عربی

تاریخی و کهن
راویز/rāviz/

نام یک درخت، ( اَعلام ) نام درختی معروف به اشترخار یا اشترغار، خارشتر


پسر، دختر

فارسی

طبیعت
رایا/rāyā/

آن که خداوند به او توجه دارد، ( رای = فکر، اندیشه، تأمل + الف ( اسم ساز ) )، ( به مجاز ) فکر و اندی ...


پسر

عبری
رایکا/rāikā/

محبوب، مطلوب، ریکا، ( گیلکی ) ( = ریکا ) به معنی پسر، محبوب و مطلوب


پسر، دختر

فارسی، مازندرانی
ربن

یکدست یک اندازه ( نگارش کردی


پسر

کردی
رستار/rastar/

نجات یافته، رها شده


پسر

فارسی
رستهم

رستم، در زبان قدیم ایرانی مرکب از رس ( بالش، نمو ) + تهم ( دلیر، پهلوان )، نام پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی
رشیدا/rashida/

از خطاطان نامی ایران، رشید ( عربی ) + ا ( فارسی ) نام یکی از استادان خط نستعلیق در قرن یازدهم که خو ...


پسر

فارسی، عربی
رشیدالدین/rašidoddin/

آن که در دفاع از دین دارای رشادت و شجاعت است، رشد یافته و بالنده در امور دین، صاحب رأی و عقیده در د ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رضی الدین/raziy(y)oddin/

پسندیده ی آیین و دین، ( اَعلام ) ) رضی الدین استرآبادی [قرن هجری] زبان شناس ایرانی، مؤلف شرح کافیه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رمیار

رامیار


پسر

فارسی
رهیاب/rah yāb/

راه یاب، آن که به جایی راه پیدا می کند، ( = راه یاب ) آن که به جایی یا مقصودی راه پیدا می کند


پسر

فارسی
روما/roma/

آسمان


دختر، پسر

فارسی، آشوری
ریونیز/rivniz/

نام پسرکیکاووس و داماد طوس، ریو، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زئوس

آسمان، در دین یونان، خدای خدایان و نام پدر آپولون، آرتمیس، و آتنه


دختر، پسر

یونانی
زادسرو

آزادسرو


پسر

فارسی
زادشم/zadashm/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه تورانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی ایران وجد افرسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زامیاد/zāmyād/

رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم، به معنی زمین، ( اَعلام ) ( در آیین زرتشتی ) فرش ...


پسر

فارسی
زانوس

نام یکی از دو شعبه بزرگ رود چالوس


دختر، پسر

فارسی
زاهر/zāher/

درخشان، روشن، تابان، ( به مجاز ) دارای تشخیص، ممتاز، عربی درخشان


پسر

عربی
زراره/zorāre/

نام یکی از اصحاب امام جعفر صادق ( ع )، ( اَعلام ) نام چند تن از صحابیان است و نیز نام یکی از اصحاب ...


پسر

عربی
زراوه/zarave/

نام پهلوانی ایرانی


پسر

فارسی
زرحیا

آن که خداوند باعث وجود او شد


پسر

عبری
زرداشت

زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
زرمهر/zar mehr/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سوفر، ( اَعلام ) ) نام سوخرای ( سوفرای )، وی از تخمه ی ( نژاد ) کارن ( ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زروان/zarvān/

ایزدِ زمانِ بی پایان، ( اوستایی، zrvan )، در اوستا به معنی«زمان» و از آن فرشته ی زمانه ی بی کرانه ا ...


پسر

فارسی، عربی، اوستایی
زرین کلاه

زرین تاج


پسر

فارسی
زریون/zaryon/

زرگون، به رنگ زر، طلایی، سبز و خرم


پسر

فارسی
زمران/zamaran/

نام پسر ابراهیم ( ع )


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
زنگه/zanga/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی پسر شاوران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زو

از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی
زواره/zavare/

زنده، دارای زندگی، از شخصیت های شاهنامه، نام برادر رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زوران

نام نوعی کشتی باستانی


پسر

کردی
زیا

زنده


پسر

فارسی
زیار/ziyar/

نام نیای آل زیار، سلسله ای از پادشاهان و امرای ایرانی نژاد در گرگان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زیدان

نام نویسنده ای عرب، او نخستین نویسنده عرب است که به سبک نویسندگان اروپایی مطالب علمی و تاریخی اسلام ...


پسر

عربی
ژابیز/žābiz/

دارویی گیاهی، نام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران ( بوی مادران ) معروف است، اشک آتش


دختر، پسر

کردی

طبیعت
ژافه/zhafe/

نام یکی از پسران نوح


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
ژان

نام روستایی در نزدیکی سنندج


دختر، پسر

کردی
ژم

نام پسر قباد برادر انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
ژنگ

ارژنگ


پسر

فارسی
ژوپین

ژوبین


پسر

فارسی
ژورک/žurak/

ژولک، سُرخاب، نام پرنده ای سرخ رنگ به بزرگی گنجشک، پرنده ای سرخ رنگ به اندازه گنجشک


پسر

فارسی
ژیگس/zhiges/

نام پدر میرسوس سردار پارسی در زمان داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ژیله

در گویش لرستان، ژاله تگرگ ریز


دختر، پسر

فارسی
سابین

سروکوهی


دختر، پسر

فرانسوی
سارپ/sarp/

سر سخت


پسر

ترکی
سارویه/sāruye/

نام قدیم همدان، ( اَعلام ) ) ابن فرخان بزرگ، از فرمانداران آل دابویه در طبرستان


پسر

مازندرانی
ساما/sāmā/

سام، سیاه، منسوب به سام، ( = سام )


دختر، پسر

اوستایی، پهلوی
ساهر/sāher/

بیدار


پسر

عربی
ساوا/sāvā/

خالص و ناب، زر و سیم براده شده، ( ساو = خالص، ناب، طلای خالص، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به خالص، نا ...


دختر، پسر

ترکی، فارسی
سباک/sabak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سپهرار

کره آتش، برساخته فرقه آذرکیوان است


پسر

فارسی
سپهرم/sepahram/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان کیکاووس، ( اَعلام ) نام یکی از پهلوانان توران است از ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سرافیل

مخفف اسرافیل


پسر

عبری
سرخه

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی


پسر

فارسی
سردین

سمارسیس، ساردین، نوعی ماهی شبیه به شاه ماهی


دختر، پسر

فرانسوی، یونانی
سمان/samān/

مخفف آسمان، نام روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، روز بیست و هفتم از هر ماه شمسی، ( مخف ...


پسر، دختر

فارسی

طبیعت
سناءالدین

آن که موجب روشنایی در دین است


پسر

عربی
سنباد/sanbād/

سندباد، نام سرِدار مجوسِ ابو مسلم خراسانی، ( = سندباد )، [اگر سنباد ( = سِنباد ) تلفظ شود نام سرِدا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سندباد/sand bād/

نام پسر گشتاسب پسر لهراسب، ( اَعلام )، نام حکیمی هندی واضع «سندباد نامه» سندباد بحری قهرمان افسانه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سهران/sahrān/

بیدار


پسر

عربی
سونار/sonar/

نخستین برف


پسر

ترکی
سکندر

مخفف اسکندر


پسر

یونانی
سیحان/seyhān/

با آب روان، نام رودی در جنوب ترکیه، روان شدن آب بر روی زمین، رفتن در زمین جهت عبادت، ( اعلام ) ( = ...


پسر

فارسی

طبیعت
سیمک

از نامهای باستانی، سفید و درخشان


پسر

فارسی
سیکا/sika/

در گویش مازندران اردک


دختر، پسر

فارسی

پرنده
شار

عنوان عمومی پادشاهان غرجستان ( ناحیه ای در عربستان کنونی )


پسر

عربی
شارو/sharo/

بازمانده یا پنهان


پسر

کردی

پرنده



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم