هیرمند

/hirmand/

معنی انگلیسی:
hirmand, helmand, helmund, obedient

فرهنگ اسم ها

اسم: هیرمند (پسر) (فارسی) (تلفظ: hirmand) (فارسی: هيرمند) (انگلیسی: hirmand)
معنی: نام رودی بزرگ در سیستان، ( در اوستایی ) دارای پل و دارنده ی سد و بند، ( اَعلام ) ( = هِلمند ) : رودی در جنوب افغانستان به طول کیلومتر، که از کوههای نزدیک بامیان سرچشمه می گیرد و به دریاچه ی هامون در سیستان می ریزد، ( در اوستایی ) به معنی دارای پل و دارنده ی سد و بند، رود هیرمند از رودهای فلات شرقی ایران، لقب گشتاسپ پادشاه کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

هیرمند. [ م َ ] ( اِ مرکب ) آتش پرست که ملازم آتش باشد. مرکب از هیر به معنی آتش + مند به معنی صاحب و دارای...

هیرمند. [ م َ ] ( اِخ ) نام رودی است عظیم در سیستان. گویند از کوههای غور و غرجستان خیزد و به زمین داور و بست بگذرد و هزار نهر در آن داخل شود و هزار نهر از آن خارج گردد و در هیچ حالت زیاد و کم ننماید. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
از این پس بیامد سوی هیرمند
همی بود ترسان ز بیم و گزند
سراپرده زد بر لب هیرمند
به فرمان پیروز شاه بلند.
فردوسی.
چو برگردد او از لب هیرمند
تو پای اندرآور به رخش بلند.
فردوسی.
اندر این اندیشه بودم کز کنار شهر بست
بانگ آب هیرمند آمد به گوشم ناگهان.
فرخی.

هیرمند. [ م َ ] ( اِخ ) و هیربد، لقب گشتاسب شاه بود. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رود هیرمند از رودهای شرقی فلات ایران است که طول آن به ۱۱٠٠ کیلومتر میرسد و از کوههای بابا در ۶٠ کیلومتری مغرب کابل نزدیک بامیان سرچشمه گرفته از شمال شرقی بطرف جنوب غربی جاری شده از نواحی هزار جات و زمین داور عبور میکند از طرفین رودخانه های متعدد به آن میریزند. نزدیک قلعه بست به رود ارغند آب که از نواحی قندهار جاریست میپیوندد و در همان جهت جنوب غربی تا مرز میان ایران و افغانستان جاری است . نهرهای متعدد از هیرمند بداخل خاک ایران جاری شده پس از مشروب ساختن اراضی سیستان مازاد آب آن به دریاچه هامون میریزد . هیرمند از رودهای بالنسبه پر آب و بزرگی است که در بهار عرضش به ۹٠٠ متر میرسد و در سایر فصول کمتر از ۳٠٠ متر نیست و طولش از رودهای سند و فرات بیشتر است و قسمتی از آن در خاک سیستان جاریست . دلتای هیرمند و دره مجاور آن بواسطه رسوبی که رودخانه آورده و قسمتی از هامون است که خشک شده فوق العاده حاصلخیز میباشد و از این جهت زمینهای سیستان بسیار حاصلخیز است .
آتش پرست که ملازم آتش باشد مرکب از هیر بمعنی آتش و مند بمعنی صاحب و دارای ...

دانشنامه آزاد فارسی

هیرمَند
هیرمَند
(یا: هلمند؛ نام باستانی: اِتوماندر) رودی در شمال غربی افغانستان به طول ۱,۴۰۰ کیلومتر. از رشته کوه بابادر غرب کابلسرچشمه می گیرد و به سمت جنوب غربی روان و وارد سیستان می شود؛ سپس در جهت شمال جریان می یابد و پس از تشکیل بخشی از مرز ایران و افغانستان به دریاچۀ هامون صابری می ریزد. هیرمند مهم ترین و طویل ترین رود افغانستان است و آب رودهای ارغنداب و تارناکرا دریافت، و منطقه ای به وسعت ۱۶۰هزار کیلومتر مربع را زهکشی می کند. رود مزبور در ۸۰کیلومتری بالای شهر گرشک وارد یک دریاچۀ مصنوعی می شود که برای آبیاری و کنترل سیلاب ساخته شده است. در بالای همین شهر سدی ساخته شده که آب رود مزبور را به سمت یک کانال منحرف می کند. ایران و افغانستان مدت های طولانی بر سر حق ایران نسبت به آب رود مزبور اختلاف نظر دارند. تأمین آب و کشاورزی سیستان بستگی زیادی به رود هیرمند دارد.

پیشنهاد کاربران

هور به مفهوم آب حیات، انرژی و گرما می باشد و هیرمند به زمین یا سرزمینی یا شخصی که مُنعِم و سیراب از انرژی شده باشد را گویند. به طور خلاصه، هیرمند یعنی نیرومند
هیرمند
یک واژه اوستای است و در زبان پهلوی به گونه " هیرومنت" آمده ، بخش نخست واژه" هیر " نه به معنای آتش بلکه به معنای ثروت و دارایی آمده چنانکه در " هیرکان" به معنای چشمه ثروت و در " هیربد " به معنای نگهبان ثروت و یک مقام دینی در آتشکده برای گردآوری نذورات دینی بوده است و با آتروپان ( آذربان ) نباید اشتباه شود و اگر نوشته های پهلوی مانند کارنامه اردشیر بابکان بررسی شود چنین برداشت نادرست رخ نخواهد داد .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس