پرسش خود را بپرسید

کاملترین معنی برای کلمه هلع و هلوع چیه؟

تاریخ
٥ روز پیش
بازدید
٦٨

معنای ( هلع ) چیزی را داغ نوشیدن، سرعت بدون دقت، کاری را بدون اندیشه انجام دادن، قورت دادن بدون جویدن، فکر سرسام آور، پریشانی بدون عملکرد، طماع وحریص، بی ظرفیت بودن. . . ناسپاس...

قرآن انسان رو هلوع خطاب کرده.

آیا کسی معنی کاملتر و جامع تر برای این کلمه میشناسه؟

٤,٦٤٩
طلایی
١
نقره‌ای
٤٩
برنزی
١٠٠

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:
هَلُوع:

(اِنَّ الاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً)

[۱]


جمعی از مفسران و ارباب لغت، «هَلُوع» از مادّه‌ «هَلْع» را به معنای حریص

[۲]

و جمعی به معنای‌ «کم طاقت» تفسیر کرده‌اند، بنابر تفسیر اول، در اینجا به سه نکته منفی اخلاقی در وجود این گونه انسان‌ها اشاره شده، «حرص»، «جزع» و «بخل» و بنابر تفسیر دوم، به دو نکته «جزع» و «بخل»؛ زیرا آیه دوم تفسیری است برای معنای «هَلُوع».
این احتمال نیز وجود دارد که: هر دو معنا در این واژه جمع باشد؛ چرا که این دو وصف لازم و ملزوم یکدیگرند، آدم‌های حریص غالباً بخیلند، و در برابر حوادث سوء، کم تحمل و عکس آن نیز صادق است.

[۳]



 

فهرست مندرجات۱ - ترجمه و تفسیر هَلُوع
۲ - پانویس
۳ - منبع
 


 

۱ - ترجمه و تفسیر هَلُوع[ویرایش]


(إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا)

[۴]

(به يقين انسان حريص و كم‌طاقت آفريده شده است)

[۵]


علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه هلوع صفتى است كه از مصدر هلع - به فتحه هاء و لام- كه به معناى شدت حرص است اشتقاق يافته. و نيز گفته‌اند كه اين كلمه را دو آیه بعد تفسير كرده، پس هلوع كسى است كه هنگام برخورد با ناملايمات بسيار جزع مى‌كند، و چون به خيرى مى‌رسد از انفاق به ديگران خوددارى مى‌كند. و به نظر ما اين وجه بسيار وجه خوبى است و سیاق آیه هم با آن مناسب است.
از نظر اعتبار عقلی هم هلوع چنين كسى است، چون آن حرصى كه جبلی انسان است حرص بر هر چيزى نيست، كه چه خیر باشد و چه شر، چه نافع باشد و چه ضار نسبت به آن حرص بورزد، بلكه تنها حريص بر خير و نافع است، آن هم نه هر خير و نافعى، بلكه خير و نافعى كه براى خودش و در رابطه با او خير باشد، و لازمه اين حرص اين است كه در هنگام برخورد با شر مضطرب ومتزلزل گردد، چون شر خلاف خير است، و اضطراب هم خلاف حرص. و نيز لازمه اين حرص آن است كه وقتى به خيرى رسيد خود را بر ديگران مقدم داشته، از دادن آن به ديگران امتناع بورزد، مگر در جايى كه اگر كاسه‌اى مى‌دهد قدح بگيرد، پس جزع در هنگام برخورد با شر و منع از خير در هنگام رسيدن به آن از لوازم هلع و شدت حرص است.(منبع ویکی فقه)

- هَلُوع : آنكه زارى كند، آنكه از شير بترسد، خسته اى كه بر مصيبتها نتواند تحمل كند، آنكه مال اندوزى كند.

نسبت به هر تغييري آماده هستند

مصابين بالهلع من التفكير باي تغيير(منبع المعانی)

٢٤,٨١١
طلایی
١٢
نقره‌ای
٢٢١
برنزی
١٩٧
تاریخ
٥ روز پیش

درود بر شما سپاسگذارم سالار💐

در فارسی، واژه‌ای که دقیقاً به تنهایی این معنا رو برسونه، خیلی کم داریم. اما نزدیک‌ترین‌ها:

ناآرام

بی‌طاقت

کم‌ظرفیت

حریص و جزع‌کننده

بی‌تحمل

اما هیچ‌کدوم به‌تنهایی مثل "هلوع" بار معنایی کاملشو نداره، چون "هلوع" هم حرص داره، هم بی‌صبری.

۲. 

مشابه‌های «هلوع» در عربی:

جزوع: کسی که زود شکایت و ناله می‌کنه (از شدت بی‌صبری)

حرِیص: حریص

ضعیف النفس: کم‌ظرفیت، زود از پا درمیاد

متضاد «هلوع»:

صبور: صبور و بردبار

قنوع: قانع، کسی که حرص نداره

راضی: کسی که به رضای خدا تن می‌ده

وقور: آرام و سنگین

---

اگر بخوای معادل فارسی ادبی یا شاعرانه‌تری هم پیدا کنیم، می‌تونیم از ترکیب‌هایی مثل «دل‌ناشکیبا»، «تنگ‌دل»، یا «بی‌تاب» استفاده کنیم.

١,٤٦٥
طلایی
١
نقره‌ای
٩٨
برنزی
٥٣
تاریخ
٥ روز پیش

سپاس/اینکه معادل فارسی نداره تعجب نداره. عربی افصح از فارسیه. متضاد صبور قنوع راضی وقور/ عجول حریص شاکی جلف میشه/ هلوع متضادش رو اگر جایی پیدا کردین ممنون میشم بهم ندا بدین. 🌺

به صورت تک کلمه کاری دشواره ولی اگه ترکیبی بخواین میشه به سخی رضی صبور اشاره کرد

-
٤ روز پیش

عربی خیلی کامله و هلوع که در قرآن اومده قطعا ضد هم داره و مولا علی ( علیه السلام ) در حدیثی فرموده هر چیزی با ضدش شناخته میشه حتی با شناخت باطل حق رو میشه شناخت و لقمان ادب رو از بی ادبان یاد گرفت پس دنبال ضدش میگردم. سپاس از شما🍓

در قرآن، واژه‌ی "هلوع" تنها یک بار در سوره معارج، آیات ۱۹ و ۲۰ آمده:

> إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا – إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا – وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا

یعنی:

«همانا انسان سخت آزمند و بی‌تاب آفریده شده،

چنانچه بدی به او رسد، بی‌تابی کند،

و چون خیری به او رسد، بخل ورزد.»

هلوع در اصل به کسی گفته می‌شود که در برابر رنج، طاقت ندارد و در برابر نعمت، خودخواه و بخیل است.

ریشه‌اش از "هَلَعَ" است: افراط در تمایل یا نفرت، همراه با ناتوانی در کنترل احساسات و رفتار.

از دل این مفهوم می‌شه چند ویژگی برجسته بیرون کشید:

1. اضطراب دائمی – هم در خوشی، هم در ناخوشی.

2. افراط و تفریط – واکنش‌های بی‌ثبات، شدید، بدون تعادل.

3. بی‌صبری – تحمل رنج ندارد، سریع جزع می‌کند.

4. بخل در فراوانی – وقتی در رفاه است، باز هم نگران از دست دادن است و نمی‌بخشد.

5. وابستگی به شرایط بیرونی – خوشی و ناخوشی‌اش را خودش نمی‌سازد؛ درگیر جریان‌هاست.

6. عدم بلوغ روانی – کودک‌مانند، آنی، بی‌تأمل.

امام علی (ع) فرمود:

«الهلوعُ لا يُعطى خَيْرًا، ولا يَمنعُ شَرًّا»

(هلوع نه خیری می‌دهد، نه از شرّی جلوگیری می‌کند.)

و عارفان گفته‌اند:

«هلوع کسی است که ظرف جانش کوچک است؛ یا لبریز از شوق بی‌هدفی‌ست یا لبریز از ترس بی‌پناهی.

١,٤٦٥
طلایی
١
نقره‌ای
٩٨
برنزی
٥٣
تاریخ
٥ روز پیش

درود بر شما خوب توضیح دادید🌺
زحمت کشیدین سرکاربانو
یعنی با این اوصاف میشه نتیجه گرفت هلوع یعنی : آدمی کم جنبه. بی خیر و برکت. بی فکر. سرگشته و بی هدف. کم طاقت. لئیم. سست. حریص و نامتعادل.
خب
با توجه به اینکه قرآن انسان رو ( ضعیف. عجول. جهول. کفور. هلوع ) خطاب کرده که همه از باب ( فعول و فعیل ) هستن و ( کثرت ) رو میرسونن.
یعنی بسیار ناتوان و شتاب زده و نادان و ناسپاس و. .
آیا در فارسی این کلمه هلوع معادل داره؟
یعنی کلمه ای که به تنهایی معادلش باشه؟
و در عربی مشابه و متضادش هست؟

پاسخ شما