جدیدترین پیشنهادها
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
انسان قبل از اینکه به زمین هبوط کند چند پیمان با خالق خود بسته است ؟ الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انّه لکم عدوّ مبین ، این پیمان مهمترین آنهاست که در قیامت یادآوری میشود ، و اولین پیمان آدم و انسان است ، مابقی آنها کدام اند ؟
۱. پیمان اول: توحید فطری و ربوبیت خداوند آیه معروف: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا ...
چرا در قرآن راجع به الله فراوان آیه نازل شده ولی راجع به روح و فرشتگان خیلی اندک اشاره شده است ؟ در کتاب انجیل هم همینطور ، ولی کتاب تورات برعکس است !!!!
۱. قرآن یک کتاب توحیدیِ نهایی است؛ در قرآن، هدف اصلی رساندن انسان به توحید خالص است. پس: شناخت خدا (اسماء، صفات، افعال) محور اصلی کتاب است. دعوت به عبودیت مستقیم و بیواسطه نسبت به الله ...
آیه ای در سوره فرقان هست که از اصحاب الرّس ذکری آمده ، و هیچ کجای کتاب نه درباره اینکه کجا بودند و کی بودند چه بلایی سرشون آمد نیست ، جایی هم ندیدم که از اصحاب الرّس مطلبی نوشته شده باشه ، دوستان کسی میدونه این مردم کجا بودند و چه برسرشون آمد ؟
سوره فرقان، آیه ۳۸ که میفرماید: > وَ عَادًا وَ ثَمُودَ وَ أَصْحَابَ الرَّسِّ وَ قُرُونًا بَیْنَ ذَٰلِكَ كَثِیرًا (و عاد و ثمود و اصحاب الرّس و نسلهای بسیاری میان آنان را (هلاک کردیم)) «ا ...
با توجه به آیاتی که در آنها اشاره شده است که الله چه کسانی و چه کسانی و چه چیزی و چه چیزی را دوست ندارد و امثال این آیات ، میتوان به این نتیجه رسید که غایت غائی یک شخصیت دارد ؟ یک من ؟
میتوان از دل آیات محبت و نفرت خدا نتیجه گرفت که: غایت غائیِ هستی، "شخصیت" دارد. نه بهمعنای محدود انسانی، بلکه بهمعنای آگاهی، اراده، محبت و حضور زنده. این "منِ مطلق"، همان الله است که با بندگانش سخن میگوید، آنها را دوست دارد یا دوست ندارد و مقصد همهچیز به سوی اوست: "إلیه المصیر"
آیا علم و آگاهی و معرفتی بدون کلمات و کلام وجود دارد ؟ آیا همه معرفت ما با کلمات منتقل میشود ؟ و هیچ گونه معرفتی بدون کلام ما کسب نکرده ایم ؟ اگر پدیده و رویدادی با کلمات وصف نشود ، ناشناخته خواهد ماند ؟ حال آنکه خیلی از آگاهی های ما احساسی ست نه منطقی ، چگونه به جواب این پرسش خواهیم رسید که معرفت خاموش هم وجود دا رد ؟ یعنی تفکر بدون کلمات
شهود باطنی، معرفت حضوری و تجربه های عرفانی هیچکدوم زبانی نیستن حتی فهم نکته ها، اینکه یه دفعه مسئله ای به ذهن میاد و جوابی براش پیدا میکنه جرقه های ذهنی که در فلسفه بهش اشراق میگن الهامات و دریافتهای این چنینی در ابعاد بزرگتر میشه وحی همه اینها مفاهیمی هستند که گاهی بیانشون در کلام نمیگنجه و زبان قاصره از تبیینشون