سوگیری خودمحوری "Egocentric Bias"
چگونه
سوگیری خودمحوری "Egocentric Bias"
میتواند باعث شکست در حل تعارضات بین فردی شود؟
١ پاسخ
تعصب خودمحورانه تمایل به نگریستن به جهان اساساً از منظر خودمان است که اغلب افکار، احساسات و تجربیات دیگران را به طور کامل در نظر نمی گیریم. تعصب خودمحورانه به روش های بی شماری در طول زندگی روزمره ما ظاهر می شود و ادراکات، تصمیمات و تعاملات اجتماعی ما را شکل می دهد. با بررسی برخی از راههای رایج این سوگیری، میتوانیم تأثیر قدرتمند آن را بر جهان بینی خود بهتر درک کنیم.
یکی از بارزترین نمونه های سوگیری خود محوری را می توان در روابط بین فردی ما دید. هنگام تعامل با دیگران، اغلب تصور میکنیم که آنها افکار، احساسات و انگیزههای ما را به اشتراک میگذارند بدون اینکه وقت بگذارند تا دیدگاههای منحصربهفرد این افکار را به درستی درک کنند. چنین امری می تواند منجر به ارتباطات نادرست، انتظارات غیر واقعی و روابط تیره شود. به عنوان مثال، شخصی ممکن است از دوستی که به پیامهای متنی او به همان سرعتی که میخواهد پاسخ نمیدهد، ناامید شود، و در نظر نگیرد که دوست ممکن است درگیر اولویتهای خودش باشد یا درگیر باشد.
سوگیری خودمحورانه نیز به طور قابل توجهی بر فرآیندهای تصمیم گیری ما تأثیر می گذارد. وقتی با یک انتخاب روبرو می شویم، تمایل داریم توانایی های خود را دست کم بگیریم و چالش هایی را که ممکن است با آن روبرو شویم دست کم بگیریم. این اسناد خودخواهانه میتواند منجر به انتخابهای ضعیف شود، زیرا ما از در نظر گرفتن عوامل خارج از کنترل یا تجربه شخصی خود غفلت میکنیم. به عنوان مثال، یک کارآفرین ممکن است با اطمینان خاطر یک سرمایه گذاری تجاری جدید را راه اندازی کند، با این فرض که مهارت ها و سخت کوشی او برای غلبه بر هر مانعی کافی است، بدون اینکه به اندازه کافی برای شکست های احتمالی آماده شود.
علاوه بر این، تعصب خود محوری می تواند بر قضاوت ها و ارزیابی های اخلاقی ما از دیگران تأثیر بگذارد. ما اغلب اعمال اطرافیانمان را سخت تر از رفتار خود قضاوت می کنیم و مجموعه ای متفاوت از استانداردها را به کار می گیریم. این استاندارد دوگانه می تواند منجر به احساس رنجش، فقدان همدلی و ناتوانی در دیدن تفاوت های ظریف در معضلات پیچیده اخلاقی شود.
خطرات تعصب خود محوری
در حالی که تعصب خود محوری ممکن است در گذشته تکاملی ما یک هدف انطباقی داشته باشد، در دنیای مدرن، میتواند چالشها و مشکلات مهمی را ایجاد کند. وقتی این سوگیری شناختی کنترل نشود، میتواند منجر به ارتباطات ضعیف، روابط تیرهتر، تصمیمگیری غیربهینه و حتی پیامدهای اجتماعی گستردهتر شود.
در سطح بین فردی، تعصب خودمحورانه می تواند ارتباط موثر و درک متقابل را تضعیف کند. وقتی فرض میکنیم که دیگران افکار، احساسات و تجربیات ما را به اشتراک میگذارند، اغلب در گوش دادن فعالانه، پرسیدن سؤالهای روشنکننده و واقعاً دیدگاههای جایگزین را در نظر نمیگیریم. چنین چیزی می تواند منجر به سوء تفاهم، ناامیدی و ناتوانی در حل و فصل سازنده و نهایتا موجب تعارض شود.
تعصب خودمحورانه می تواند بر فرآیندهای تصمیم گیری ما تأثیر منفی بگذارد. با دست کم گرفتن تواناییهای خود و دست کم گرفتن چالشهایی که ممکن است با آن روبرو شویم، میتوانیم انتخابهایی داشته باشیم که در نهایت نادرست یا حتی فاجعهبار هستند. این تلاش برای خودخدمتی که برخواسته از نوعی خود محوری است، میتواند منجر به ارزیابی ضعیف، ریسک نامناسب، برنامهریزی غیرواقعی و بیمیلی برای جستجوی ورودیها و بازخوردهای متنوع شود.
در مقیاس اجتماعی گستردهتر، تعصب خودمحورانه میتواند منجر به قطبیسازی سیاسی، تبعیض و عدم پیشرفت در مسائل پیچیده جهانی شود. زمانی که افراد یا گروهها نمیتوانند از چارچوب مرجع خود خارج شوند و دیدگاههای دیگران را واقعاً در نظر بگیرند، یافتن زمینههای مشترک، مصالحه و کار در جهت راهحلهای سودمند دوجانبه دشوارتر میشود. این امر، می تواند در ناتوانی در رسیدگی به چالش های مبرم، مانند تغییرات آب و هوا، فقر، یا نابرابری های مراقبت های بهداشتی آشکار شود، زیرا ذینفعان مختلف همچنان در دیدگاه های محدود خود تثبیت شده اند.
در نهایت، خطرات سوگیری خودمحورانه بسیار فراتر از سطح فردی است. با محدود کردن ظرفیت ما برای همدلی، درک دقیق و حل مشکلات مشترک، این سوگیری شناختی میتواند پیامدهای گستردهای برای روابط شخصی، جوامع و توانایی ما برای مقابله با مسائل پیچیده پیش روی بشریت داشته باشد.
* مرجع انگلیسی: سایت 👇
https://psychotricks.com/egocentric-bias/