نظریه ی اضطراری
نظریه ی چه کسی یا کسانی به عنوان
نظریه ی اضطراری
در روانشناسی شناخته میشه ؟
٦ پاسخ
نظریهی اضطراری (Emergency Theory) در روانشناسی توسط والتر بی. کنون (Walter B. Cannon) معرفی شده است. این نظریه بیان میکند که واکنشهای فیزیولوژیکی بدن به موقعیتهای اضطراری یا استرسزا، به ویژه پاسخهای "جنگ یا گریز" (fight or flight)، توسط سیستم عصبی سمپاتیک و هورمونهای آدرنالین و نورآدرنالین تنظیم میشوند. این واکنشها به بدن کمک میکنند تا با تهدیدات فیزیکی و روانی به سرعت و مؤثر مواجه شود.
کنون یکی از اولین روانشناسانی بود که به مطالعه واکنشهای فیزیولوژیکی بدن به استرس پرداخت و این نظریه را در اوایل قرن بیستم توسعه داد. نظریهی اضطراری کنون به عنوان یکی از پایههای اولیه برای فهم استرس و واکنشهای فیزیولوژیکی به آن شناخته میشود.
در روانشناسی، نظریه اظطراری یا "نظریه تاب آوری" توسط هانز سلیه و ماریو بیرشوف برای نخستین بار مطرح شد. این نظریه در دهه ۱۹۵۰ توسط این دو روانشناس کانادایی پیشنهاد شد و مفاهیم مختلفی از جمله اهمیت فاکتورهای محیطی، تاب آوری در مواجهه با استرس، و اثرات پیامدهای تجربیات کودکی را بررسی میکند. این نظریه تا زمان حال یکی از مهمترین مدلهای رفتاری در روانشناسی اجتماعی و بالینی محسوب میشود و بر اساس آن، توانایی انسانها در مواجهه با استرس، تحمل تغییرات و سازگاری با محیط اطراف به عوامل فردی و محیطی بستگی دارد.
نظریه اضطراری/Emergency Theory یک چارچوب نظری در روانشناسی است که نشان میدهد رفتار و سلامت روان انسان به جای تصمیمگیری منطقی یا برنامهریزی بلندمدت، با تجربه شرایط اضطراری یا بحران شکل میگیرد.
این نظریه برای اولین بار توسط روانشناس ویکتور فرانکل در دهه 1940 ارائه شد، او استدلال کرد که ذهن انسان تمایل طبیعی به واکنش در موقعیت های اضطراری با احساس فوریت و قرابت دارد که می تواند منجر به تصمیمات و رفتارهای تکانشی شود.
بر اساس نظریه اضطراری، افراد اغلب بقا و تسکین کوتاه مدت را بر اهداف و پیامدهای بلندمدت اولویت می دهند که می تواند منجر به طیفی از رفتارهای ناسازگار از جمله سوء مصرف مواد، اضطراب و افسردگی شود.
این نظریه در زمینه های مختلف روانشناسی از جمله روانشناسی تروما، مداخله در بحران و واکنش به بلایا به کار گرفته شده است. این نشان میدهد که درمانگران و متخصصان سلامت روان باید به جای تلاش برای تغییر ویژگیهای شخصیتی یا الگوهای رفتاری، بر کمک به افراد در توسعه استراتژیهای مقابله و مهارتهای تابآوری برای مدیریت موقعیتهای اضطراری تمرکز کنند.
در روانشناسی، نظریه واحدی با عنوان "نظریه اضطراری" وجود ندارد.
اما چندین نظریه مختلف وجود دارد که به بررسی نحوه واکنش افراد در شرایط اضطراری میپردازند.
دو نظریه از شناختهشدهترین این نظریات عبارتند از:
1. نظریه برانگیختگی هیجانی توسط استنلی شاچتر و جروم سینگلر ارائه شده است.
این نظریه بیان میکند که شدت واکنش عاطفی یک فرد در شرایط اضطراری به دو عامل بستگی دارد:
- میزان برانگیختگی فیزیولوژیکی: این به سطح هورمونها و سایر مواد شیمیایی در بدن فرد اشاره دارد.
- نحوه تفسیر فرد از این برانگیختگی: فرد ممکن است برانگیختگی خود را به عنوان ترس، عصبانیت یا هیجان تفسیر کند.
2. نظریه ارزیابی شناختی توسط ریچارد لازاروس و سیبلی فولکمن ارائه شده است.
این نظریه بیان میکند که افراد در شرایط اضطراری دو نوع ارزیابی انجام میدهند:
- ارزیابی اولیه: فرد ارزیابی میکند که آیا این یک وضعیت اضطراری است یا خیر.
- ارزیابی ثانویه: فرد ارزیابی میکند که آیا میتواند با این وضعیت مقابله کند یا خیر.
بر اساس این ارزیابیها، فرد ممکن است واکنشهای مختلفی مانند فرار، مبارزه یا انجماد از خود نشان دهد.
علاوه بر این دو نظریه، نظریههای دیگری نیز در مورد رفتار انسان در شرایط اضطراری وجود دارد، مانند:
- نظریه غریزه: این نظریه بیان میکند که انسانها دارای غرایز ذاتی برای بقا در شرایط اضطراری هستند.
- نظریه یادگیری اجتماعی: این نظریه بیان میکند که افراد نحوه واکنش در شرایط اضطراری را از طریق مشاهده و تقلید از دیگران یاد میگیرند.
- نظریه شناختی-رفتاری: این نظریه بیان میکند که افکار، احساسات و رفتارهای افراد در شرایط اضطراری با یکدیگر مرتبط هستند.
انتخاب اینکه کدام نظریه بهترین توضیح را برای رفتار انسان در شرایط اضطراری ارائه میدهد، به عوامل مختلفی مانند نوع موقعیت، شخصیت فرد و تجربیات گذشته او بستگی دارد.
منابع:
https://en.wikipedia.org/wiki/Two-factor_theory_of_emotion
https://en.wikipedia.org/wiki/Cognitive_appraisal
در علم روانشناسی، نظریه اضطراری به نظریههایی اشاره دارد که بر اساس شرایط و موقعیتهای خاص، رفتار و واکنشهای افراد را توضیح میدهند. یکی از معروفترین نظریههای اضطراری در روانشناسی، نظریه اضطراری رهبری است که توسط فرد فیدلر (Fred Fiedler) توسعه یافته است. این نظریه بیان میکند که اثربخشی رهبری بستگی به تطابق سبک رهبری با شرایط و موقعیتهای خاص دارد.
درود بر شما خانم شاعری؛
بطور خلاصه باید بگم که نظریهی اضطراری (Emergency Theory) در روانشناسی در دهه 1920 توسط والتر بردفورد کانِن (Walter Bradford Cannon) و فیلیپ بارد (Philip Bard) مطرح شده و به نظریه کانِن-بارد هم معروف هست. این نظریه، به واکنشهای فوری بدن در مواجهه با موقعیتهای استرسزا و تهدیدکننده اشاره داره.
طبق آنچه در منبع بسیار مفید زیر میخوانیم:
نظریههای روانشناسی استرسhttps://explorable.com/psychological-theories-of-stress«نظریههای روانشناختی استرس، به تدریج از نظریه احساسات (جیمز-لانگه)، به نظریه اضطراری (کانن-برد)، و به نظریه احساسات (شاختر-سینگر) تکامل یافتند....نظریه کانن-برد، استدلال می کند که پاسخ عاطفی به استرس، محصول پاسخ فیزیولوژیک نیست، بلکه همزمان رخ می دهند. »
خانم محترم! پاسخی که انتخاب کردید، بعد از بنده نگاشته شد. اسم پیتر بارد رو هم اصلا نگفت!!
و اینکه بنده، خیلی زودتر و کاملتر از بقیه، پاسخ دادم. چه معنی داره که کس دیگه ای انتخاب بشه؟
در اعتراض به این بی انصافی و قدرنشناسی، دیگر ذره ای برای هیچ پرسشی، وقت نخواهم گذاشت!!!