پیشنهاد‌های سهیلا سهرابی (٣٨٩)

بازدید
٧١٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فریاد کمک سر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دست به سر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

It means "I have already thought of what you're telling me to do and ( usually ) I'm already doing something about it. " ( forum. wordreference. com ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی برای مخالفت با حرف طرف مقابل استفاده میشه. به این شکل هم میشه معنی کرد: فقط تویی که داری اینو میگی ( و اشتباه هم میگی ) ! نمیفهمی چی داری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بسته به کانکست، برگشتن کسی از حرف خودش هم معنی میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

صدای کوتاهی از سر شادی و هیجان مثل جیر جیر کردن، جیغ جیغ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

دست بردار بیخیال شو abort this attempt

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦١

طلبکارانه چیزی رو خواستن به حالت دستوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ایجاد کننده اجرا کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

با ed در انتهای فعل، اگر در جایگاه فعلی که در زمان گذشته استفاده شده نباشه، باید بصورت صفت معنی بشه. به معنای: خفه، ناخوشایند تعریف انگلیسی: If you ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جفت و جور شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کسی که احساس پشیمونی نمیکنه repentant = پشیمان، نادم unrepentant = غیرپشیمان! :/

پیشنهاد
٣١

معنی این عبارت معادل این ضرب المثله: بشکنه این دست که نمک نداره یا: اومدیم ثواب کنیم، کباب شدیم به عبارت دیگه، یعنی وقتی یه کسی کار خوبی در حق کسی می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

خوب پیش رفتن کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

استیک استخوان دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سرزده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گردن کلفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

معامله را جوش دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

باقی مانده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

حالا که صحبتش شد. . . حالا که حرفش شد. . .

پیشنهاد
١٣

کله ی کسی را کندن به کسی پریدن

پیشنهاد
١٤

غافلگیر شدن توی بدترین شرایط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

والاترین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اگه درمورد مکان به کار بره، منظور محلیه که هیچ تزئیناتی نداره. کاربردپذیر بودن و سودمندی هم از همین جهته ( که چیز اضافه ای برای سرگرمی یا زیبایی بهش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خیلی زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

بازنده ی بدی بودن بدقمار کسی که جنبه ی باخت نداره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

خراب شدن اوضاع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سر حرف خود ماندن بر حرف خود پافشاری کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به معنی با احتیاط کاری رو انجام دادن هم استفاده میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ورود چشمگیر به یک مکان، طوری که جلب توجه کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سر در آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

بی چون و چرا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به تن کردن لباس لباس پوشاندن به کسی: get sb dressed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

از دل کسی درآوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بی انتها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جفت و جور شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

too much information اطلاعات زیادی دادن مثلا وقتی کسی درمورد چیزهایی حرف میزنه که چندش آور و حال بهم زن هستن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

لنگه به لنگه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

شلوغش کردن