پیشنهاد‌های سهیلا سهرابی (٣٩١)

بازدید
٨٧٤
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

چریدن، خوردن، پوز زدن ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

طوق، النگو، گردنبند، دستبند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به شوخی با شیطنت ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

حماقت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خالی از سکنه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

characterized by long, bounding strides در توصیف چیزی میاد که قدم های بلند برمیداره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اگه سریال یا فیلمی رو دراپ کنید یعنی دیگه نمیبینیدش. مثلا: فلان سریال تا فصل سه خیلی خوب بود ولی بعدش مزخرف شد، منم دراپش کردم. ( یعنی از اونجا به بع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مختصر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگه آدم چیزی رو به حالت death grip بگیره یعنی خیلی خیلی محکم اونو گرفته

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بعید دور از ذهن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آمین

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

untroubled بی تفاوت آسوده، بی دغدغه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودجرحی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

half speed وقتی بادبانها تا نیمه پایینن در نتیجه سرعت کشتی نصف میشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاریک روشن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همراه با به دنبال

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی کسی بگه 'is few enough' یعنی به قدر کفایت کم یا به قدر رضایت بخشی کم به عبارتی اینجا اشاره به اینه که اون چیز کمه و در عین حال مقدار یا تعدادش ر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلمبه دستی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از لحاظی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خنگول دقت کنید که این کلمه بار مثبتی داره!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وقتی کسی چیزی رو practically میگه، یعنی بدون این که احساس رو درش دخیل کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاجورد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٦

این کلمه بار منفی داره. میتونه به چیزای معذب کننده و ناخوشایند اشاره داشته باشه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برجک نگهبانی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

to shake, pull at, or touch something repeatedly چیزی را مرتبا تکان دادن یا کشیدن یا لمس کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

separated from something such as an event by an amount of time, by your feelings, or by other events

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ضربه، مشت ضربه، شوک فاجعه، ضایعه شکفتن، باز شدن، شکوفا شدن ( منبع: دیکشنری هزاره )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در کمال تعجب در کمال ناباوری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه اصطلاح که به شوخی استفاده میشه. یعنی کاری که الان داری میکنی یا چیزی که الان به سرت اومده به خاطر گناهانته یا کارهای اشتباهی که در گذشته کردی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاح فقط توی جوک استفاده نمیشه. به طور کلی، به جمله یا عبارت آخر جوک یا داستان میگن که قسمت خنده دار مطلب یا نکته اساسی داستان توش گنجونده شده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکش

پیشنهاد
٠

عامیانه ش میشه هر چی داری رد کن بیاد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

start به راه انداختن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش فرستادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر تمامی معانی مربوط به گل، در دوران قدیم وقتی برای یه دختر از فعل flowered استفاده میشد به این معنی بود که چرخه ی قاعدگی اون دختر شروع شده، یا ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. جلو افتادن و پیشی گرفتن از بقیه با اختلاف زیاد 2. وقتی انتظار داشته باشیم کسی بمیره و به جای این که کمکش کنیم، ولش کنیم بمیره

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر افقی دروازه ( فوتبال )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب بارکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نان و نمک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

وقتی سر پنج انگشت رو به این شکل به هم بچسبونیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی انگشت ها رو به این حالت درمیارن یعنی نوک پنج انگشت رو به هم می چسبونن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باید گفت. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نوعی اسب ضعیف و بی کیفیت میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نان خشک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اسلنگ به معنی خنده خیلی شدید هم استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

�خوب مراقبت شده� معنی صحیحیه اما اصلا قشنگ نیست. مثلا اگه در توصیف لباسی این صفت رو آورده باشن، فکر کنین چقدر جمله زشت میشه که بنویسیم مثلا �لباسش زی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخانه کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی زره که از حلقه های فلزی تشکیل شده که به یه بافت پایه مثل چرم دوخته میشن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun. a piece of plate armor for defending a horse's head. زره سرپوش برای اسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زره گردن پوش برای اسب