ترجمه‌های یوسف نادری (٩٧)

بازدید
٣٧٥
تاریخ
٥ سال پیش
متن
The artist put her initials at the bottom of the painting.
دیدگاه
٢

هنرمند، حروف اولِ اسم و فامیلش ( اینیشلز، initials، جمع است، پس نام و نام خانوادگی را شامل می شود ) را در پایین نقاشی گذاشته است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Our initial meeting took place in Vienna.
دیدگاه
٤

نخستین گردهمایی ما در وین برگزار شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
the road to happiness
دیدگاه
٢

جاده خوشحالی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We'll be in New York Tuesday thru Friday.
دیدگاه
٠

ما از سه شنبه تا جمعه در نیویورک خواهیم ماند. ( through در اینجا معنی until تا می دهد )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Our cat sheds a lot in the spring.
دیدگاه
٤

گربه ما، در فصل بهار خیلی پشم می ریزد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The maple sheds its leaves in autumn.
دیدگاه
٧

برگ های درخت اَفرا در پاییز می ریزند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The technology makes Internet applications smaller, faster and more user friendly.
دیدگاه
١

فناوری باعث می شود که برنامه های اینترنتی کوچک تر، سریع تر و کاربرپسند تر شوند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I tried to make It'super easy and user friendly.
دیدگاه
٣

تلاش کردم که آن را فوق العاده آسان و کاربرپسند کنم. ( منظور از آن، نرم افزار، وبسایت یا یک نوع محصول است )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I have a billion things to do today.
دیدگاه
٤

امروز یک میلیارد کار دارم که باید انجام بدم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
My tutor's something of a polyglot - she speaks seven languages.
دیدگاه
٤

معلم خصوصی من، یه جورایی چندزبانه س_او به هفت زبان صحبت می کنه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
New York is an exciting polyglot city.
دیدگاه
٣

نیویورک یک شهر چندزبانه جذاب است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You're shit and you know you are!
دیدگاه
٢١

تو یه عوضی هستی و خودتم اینو می دونی.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You can check your email with a click of your mouse.
دیدگاه
١

شما می توانید با یک کلیک روی موشواره اتان، رایانامه خود را چک کنید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
To alter the margins, headers and footers, and other details select Page Setup.
دیدگاه
١

برای تغییر حاشیه ها، پاصفحه و سرصفحه ها، و دیگر جزئیات گزینه ی تنظیمات صفحه ( پیج ستاپ ) را انتخاب کنید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The header gives the page number and date of the document.
دیدگاه
٥

در سر صفحه ( هِدر ) ، شماره ی صفحه و تاریخِ سند ارائه می شوند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
What Personal Computer is here to help you.
دیدگاه
١

چه نوع رایانه شخصی ای در اینجا برای کمک به شما وجود دارد؟ ( مثلاً لپ تاپ یا رایانه رومیزی )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We saw how they process cheese.
دیدگاه
٥

ما چگونگی فرآوری پنیر را نگاه کردیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He came to repent his hasty decision .
دیدگاه
٢

او آمد تا از تصمیم شتابزده خود اظهار ندامت کند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The two mechanisms have to work in sync.
دیدگاه
٧

آن دو ساز و کار باید همگام با هم کار کنند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need to burp the baby.
دیدگاه
٣

باید آروغ بچه رو بگیرم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If you burp a baby you rub its back gently to help air to come out of its stomach.
دیدگاه
٠

اگر می خواهید آروغ یک بچه را بگیرید، پشتش را به آرامی بمالید، به این ترتیب کمک می کنید هوا از معده ش بیرون بیاید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
In front of the others can't burp.
دیدگاه
٢

در جلو دیگران نمی شود آروغ زد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Ah oh, you had a big burp. Are you full?
دیدگاه
٢

آه اَو، تو یه آروغ گنده زدی. سیری؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
When eating, do not burp or make noise.
دیدگاه
١

موقع غذا خوردن، آروغ نزن یا ملچ و ملوچ نکن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
How many surfaces does a cube have?
دیدگاه
٣

یک مکعب چند سطح دارد؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If you cube three, the result is twenty-seven.
دیدگاه
٤

اگر عدد ۳ را، به توان سه برسانید نتیجه ۲۷ می شود. ( توان سوم هر عدد را، مکعبِ cube آن عدد می گویند )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Eight is the cube of two.
دیدگاه
١١

عدد ۸، توان سوم عدد ۲ است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There it is, on the top shelf.
دیدگاه
٦

اونجاست، روی بالاترین قفسه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Could you save me a slice of cake?
دیدگاه
١٠

میشه یه تیکه کیک واسم نگه داری؟ ( خطاب به کسی که در حال خوردن کیک است )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I'll have half of the sandwich now and save the rest for later.
دیدگاه
٩

نصف ساندویچ را الان می خورم و بقیه اش را برای بعدا نگه می دارم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Refusing the offer was a safe decision.
دیدگاه

رد پیشنهاد، یک تصمیم صحیح بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Keep an eye on my things while I'm gone.
دیدگاه
٠

موقعی که رفتم حواست به وسایل من باشه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There's plenty of gas, but the car won't go.
دیدگاه

ماشین بنزین زیادی داره ولی روشن نمیشه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Embarrassment turned his cheeks red.
دیدگاه
٤

از خجالت گونه هایش قرمز شدند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I made the bed.
دیدگاه
١

تختو مرتب کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Two and six make eight.
دیدگاه
١

دو به علاوه ( به اضافه ) شش، هشت می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The paper was so messy that the teacher made the student rewrite it.
دیدگاه
١

برگه آنقدر بهم ریخته بود که معلم، دانش آموز را مجبور کرد که دوباره آن را بنویسد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The successful ad campaign made the product known nationally.
دیدگاه
٣

کارزار تبلیغاتی موفق، باعث شد که محصول در عرصه ملی شناخته شود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The jokes made the audience laugh.
دیدگاه
٤

لطیفه ها باعث خنده حضار شدند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The children made a model airplane.
دیدگاه
١٧

بچه ها یک ماکت هواپیما ساختند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I made a sandwich for my lunch.
دیدگاه
٥

یه ساندویچ واسه ناهارم درست کردم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The director was pleased to have the scene done perfectly in just one take.
دیدگاه
٠

کارگردان از این که صحنه رو بی نقص در یک برداشت گرفته بود، خوشحال شد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She took sick and canceled her trip.
دیدگاه
١

او مریض شد و سفرشو لغو کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The medicine took, and he is well again.
دیدگاه
٠

دارو رو مصرف کرد و الان حالش خوبه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was taken by the idea of opening a coffee shop.
دیدگاه
١

به فکرش افتاد که یک کافی شاپ راه بندازه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This business takes a lot of time and effort.
دیدگاه
٠

این کار وقت و تلاش زیادی می خواهد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You should take notes during the lecture.
دیدگاه
٥

بهتره که در طول سخنرانی یادداشت برداری کنید.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I take pleasure in helping you.
دیدگاه
٤

از کمک کردن به شما لذت می برم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She takes the bus to school.
دیدگاه
٥

او با اتوبوس به مدرسه می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He applied to three colleges, but only one took him.
دیدگاه
٠

او واسه سه تا دانشگاه درخواست داد ولی فقط یکیشون اونو قبول کردن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We'll need to get going early in the morning.
دیدگاه
١

ما باید صبح زود بریم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She was in the hospital, but she got out yesterday and she's doing well at home.
دیدگاه
٢

او دیروز در بیمارستان بود، اما دیروز مرخص شد و الان توی خونست و حالش خوبه.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I was in the middle of getting dinner when she called.
دیدگاه
٤

وسط شام خوردنم بودم که زنگ زد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I just noticed that you got your hair cut.
دیدگاه
٤

همین الان فهمیدم که موهاتو کوتاه کردی.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I'll have to go upstairs and get my sweater.
دیدگاه
٢

باید برم طبقه بالا و پیراهن پشمی مو بیارم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Where did you get that unusual clock?
دیدگاه
١٦

اون ساعت عجیب غریبو از کجا گرفتی؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I need to get some things at the store.
دیدگاه
٨

باید چندتا چیز از فروشگاه بگیرم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hey! Cool it! Don't get so excited!
دیدگاه
٢

هی! آروم باش! اینقدم هیجان زده نشو!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hey! Hands off that CD! It's mine!
دیدگاه
١

هی! دست به اون لوح فشرده ( سی دی ) نزن. مال منه!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hey you guys! Where are you going?
دیدگاه
٢

سلام رفقا! دارید کجا میرید؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hey, leave off! I hate people touching my hair.
دیدگاه
٤

هی، ولم کن. از این که مردم دست به موهام بزنن متنفرم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hey,How did your English test go?
دیدگاه
٩

سلام، امتحان درس انگلیسیت چطور بود؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It was impossible to stop the flow of water.
دیدگاه
١

متوقف کردن جریان آب غیرممکن بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Will you please stop yelling?
دیدگاه
٢

میشه لطفا داد نزنی؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Enough! she cried.
دیدگاه
٧

او فریاد زد: "بسه دیگه!"

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It beats me how he always wins.
دیدگاه
٤

سر در نمیارم چطوری همیشه برنده میشه!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The bullies beat up the new kid on the first day of school.
دیدگاه
١

تو اولین روز مدرسه، قلدرا بچه تازه وارد رو کتک زدن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
God never shuts one door but he opens another.
دیدگاه
١

خدای ار به حکمت ببندد دری* گشاید به فضل و کرم دیگری ( بوستان سعدی )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Though the mills of God grind slowly, yet they grind exceedingly small.
دیدگاه
١

اشاره به ضرب المثل"چوب خدا صدا ندارد" است که در آن دادرسی الهی آهسته اما قطعی است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Mills of God grind slowly but sure.
دیدگاه
٢

چوب خدا صدا ندارد، وقتی بزند دوا ندارد. ( ضرب المثل )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
All the girls nodded and said "Hi".
دیدگاه
٢

تمامی دختران سرشان را ( به نشانه تایید ) به سمت پایین تکان دادند و گفتند"سلام".

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi Maggie! Is this phone call business or pleasure ?
دیدگاه
٣

سلام مگی! این یک تماس کاریه یا برای تفریحه؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His sudden death turned her world upside down.
دیدگاه
٥

فوت ناگهانی او ( آن مَرد ) ، دنیایش ( دنیای آن زن ) را زیر و رو کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Thieves had turned the house upside down.
دیدگاه

سارقین خانه را جارو کرده بودند!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Turn the cake upside down and cover it with cream.
دیدگاه
١

کیک را برعکس کنید و آن را با خامه بپوشایند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The burglars turned the flat upside down.
دیدگاه
١

سارقین آپارتمان را زیر و رو کردند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They are not given hearing aids or taught to lip-read.
دیدگاه
٠

به آنها نه سمعک داده می شود و نه یاد می دهند که چگونه لب خوانی کنند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Much of the academic vocabulary of the English language derives from Latin.
دیدگاه
٦

بیشتر کلمات آکادمیک زبان انگلیسی از زبان لاتین گرفته شده اند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I thought, "Wow, what a good idea".
دیدگاه
٦

با خودم فکر کردم، " وای، چه فکر خوبی".

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's up to you, babe. I'll do whatever you say.
دیدگاه
٩

به تو بستگی داره عزیزم. هر کاری بگی میکنم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Knock the ash out of your pipe before you refill it.
دیدگاه
١

قبل از این که پیپت رو دوباره پر کنی، خاکستر سیگارشو بنداز دور.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She flicked ash out of the window carelessly.
دیدگاه
١

او با بی احتیاطی خاکسترسیگارشو از پنجره بیرون ریخت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Ash began to erupt from the crater.
دیدگاه
٠

خاکستر از دهانه آتشفشان شروع به فوران کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Please don't flick ash on the carpet!
دیدگاه
١

لطفاً خاکستر سیگار رو روی فرش نریز!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He flicked ash into the ashtray.
دیدگاه
٣

خاکستر سیگار را در زیرسیگاری ریخت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her ankle disjointed when she fell.
دیدگاه
٣

وقتی افتاد، قوزک پاش در رفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If misused, the drug may cause death.
دیدگاه
٩

اگر داروها اشتباه مصرف شوند، می توانند باعث مرگ شوند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I said hello but she looked straight through me.
دیدگاه
٣

بهش سلام دادم ولی اون هی صاف صاف نگام کرد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hello, operator? Could you put me through to Room 31?
دیدگاه
٠

سلام، تلفن چی/اپراتور. میشه منو وصل کنی به اتاق 31 ؟ این مکالمه می تواند در هتل یا مکانی مشابه آن صورت گرفته باشد که تلفن داخلی دارند و شخص ثالثی مسئ ...

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hello 2014!May all my wishes come true.
دیدگاه
٥

سلـــام سال دوهزاروچهارده! امیدوارم تموم آرزوهام برآورده شن.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi, come in - lovely to see you!
دیدگاه
٠

سلام بیا توو. خیلی خوشحالم که میبینمت. شخص مهمان دمِ در وایساده و از دیدن مهمونش خوشحاله و ازش میخواد که بیاد توو، دمِ در بده!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi there ! I haven't seen you for ages.
دیدگاه
٠

سلام. من خیـــــــلی وقته ندیدمت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
HI! What's up, buddy?
دیدگاه
١

سلام. چه خبر/چطوری دادا!

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi, sugar, did you have a good day at school?
دیدگاه
٤

سلام عزیزم. امروز مدرسه خوش گذشت؟ این جمله می تواند مکالمه بین یکی از والدین و فرزندشان، چه دختر و چه پسر، باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi, Dad-can you put Nicky on?
دیدگاه
٠

سلام بابا. میشه گوشیو بدی به نیکی؟ ( این یک مکالمه ی تلفنی است و در انتهای جمله عبارت the phone حذف شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Hi, Joe. I'd like you to meet a friend of mine.
دیدگاه
١٨

سلام جو، دوست دارم با یکی از دوستام آشنا شی.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Ouch! It really hurts.
دیدگاه
٤

آخ! خیلی درد داره.