personal computer

/ˈpɝːsənəlkəmˈpjuːtər//ˈpɜːsənəlkəmˈpjuːtə/

رجوع شود به: microcomputer

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a compact computer designed for individual use; microcomputer.

جمله های نمونه

1. His latest toy is a personal computer.
[ترجمه گوگل]آخرین اسباب بازی او یک کامپیوتر شخصی است
[ترجمه ترگمان]آخرین اسباب بازی او یک کامپیوتر شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The abbreviation PC stands for "personal computer".
[ترجمه گوگل]مخفف PC مخفف "کامپیوتر شخصی" است
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر abbreviation مخفف \"رایانه شخصی\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Be careful how you start the personal computer.
[ترجمه گوگل]مراقب نحوه راه اندازی رایانه شخصی باشید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که چطور کامپیوتر شخصی را راه اندازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even a small personal computer can store vast amounts of information.
[ترجمه گوگل]حتی یک کامپیوتر شخصی کوچک نیز می تواند حجم زیادی از اطلاعات را ذخیره کند
[ترجمه ترگمان]حتی یک کامپیوتر شخصی کوچک می تواند مقادیر زیادی اطلاعات را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What Personal Computer is here to help you.
[ترجمه یوسف نادری] چه نوع رایانه شخصی ای در اینجا برای کمک به شما وجود دارد؟ ( مثلاً لپ تاپ یا رایانه رومیزی )
|
[ترجمه گوگل]چه رایانه شخصی در اینجا به شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]چه کامپیوتر شخصی برای کمک به شما در اینجا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. ParcPlace also plans to introduce a cheaper personal computer version of SmallTalk for first time users unfamiliar with object oriented technology.
[ترجمه گوگل]ParcPlace همچنین قصد دارد یک نسخه رایانه شخصی ارزان‌تر از SmallTalk را برای کاربرانی که برای اولین بار با فناوری شی گرا آشنا نیستند، معرفی کند
[ترجمه ترگمان]ParcPlace همچنین قصد دارد نسخه کامپیوتر شخصی ارزان تر از smalltalk را برای اولین بار کاربران ناآشنا با تکنولوژی شی گرا معرفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As the personal computer market matured, computer makers have realized that not all PC buyers are alike.
[ترجمه گوگل]همانطور که بازار رایانه های شخصی به بلوغ رسید، سازندگان رایانه دریافتند که همه خریداران رایانه شخصی یکسان نیستند
[ترجمه ترگمان]با رشد بازار رایانه شخصی، سازندگان کامپیوتر متوجه شده اند که همه کامپیوترهای شخصی مثل هم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is based on personal computer architecture, and can be directly attached to the local network in a client-server architecture.
[ترجمه گوگل]این مبتنی بر معماری رایانه شخصی است و می تواند مستقیماً به شبکه محلی در معماری مشتری-سرور متصل شود
[ترجمه ترگمان]این معماری مبتنی بر معماری کامپیوتر شخصی است و می تواند مستقیما به شبکه محلی در یک معماری سرور محور متصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The nice thing about personal computer technology is that these kinds of wishes often come true.
[ترجمه گوگل]نکته خوب در مورد فناوری رایانه شخصی این است که این نوع آرزوها اغلب محقق می شوند
[ترجمه ترگمان]نکته جالب در مورد تکنولوژی کامپیوتر شخصی این است که این نوع آرزوها اغلب صادق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Personal computer clients can directly and transparently access the Unix file system and printing resources.
[ترجمه گوگل]کلاینت‌های رایانه شخصی می‌توانند به‌طور مستقیم و شفاف به سیستم فایل یونیکس و منابع چاپ دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مشتریان کامپیوترهای شخصی می توانند به طور مستقیم و شفاف به سیستم فایل یونیکس و منابع چاپ دسترسی پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your password gives you exclusive access to your personal computer files.
[ترجمه گوگل]رمز عبور شما به شما امکان دسترسی انحصاری به فایل های رایانه شخصی خود را می دهد
[ترجمه ترگمان]گذرواژه شما دسترسی انحصاری به فایل های کامپیوتر شخصی شما را به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the average laptop is, in effect, a personal computer lite.
[ترجمه گوگل]اما یک لپ تاپ معمولی در واقع یک کامپیوتر شخصی لایت است
[ترجمه ترگمان]اما یک لپ تاپ به طور متوسط یک دستگاه کامپیوتر شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Personal computer software looks to be a good money spinner too having grown 200% though from an admittedly small customer base.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد نرم افزار رایانه شخصی نیز با رشد 200 درصدی از یک پایگاه مشتری کوچک، پول چرخان خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]نرم افزار کامپیوتر شخصی به نظر می رسد که در مقایسه با یک مشتری کوچک بسیار کوچک، در مقایسه با یک مشتری کوچک، به میزان ۲۰۰ % رشد کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All can be hosted by a personal computer or Sun Microsystems Inc workstation.
[ترجمه گوگل]همه می توانند توسط یک رایانه شخصی یا ایستگاه کاری Sun Microsystems Inc میزبانی شوند
[ترجمه ترگمان]همه اینها می تواند توسط کامپیوتر شخصی یا ایستگاه کاری شرکت سان میکروسیستمز میزبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] کامپیوتر شخصی - کامپیوتر شخصی کامپیوتری که برای استفاده یک فرد طراحی شده است . ( در خانه یا محل کار ) . یکی از نخستین کامپیوترهای شخصی PDP-8 بود . این سیستم یک مینی کامپیوتر ( کامپیوتر کوچک ) بود که در آغاز دهه ی 70 عمدتاً در آزمایشگاه های علمی به کار می رفت .
[برق و الکترونیک] کامپیوتر شخصی کامپیوتری بر اساس واحد پردازنده مرکزی ( CPU ) بای استفاده شخصی در خانه یا محل کار، کامپینوتر شخصی با حد اقل امکانات، دارای یک مونیتور ( سیاه و سفید یا رنگی ) است و میت واند یک یا دو دیک لغزنده - ران و یک دیسک سخت ران داشته باشد . دستگاههای استاندارد تا 32 مگابایت حافظه می توانند داشته باشند . تجهیزات اختیاری مانند چاپگحر، مودم داده، فکس - مودم، و CD ران نیز می توانند به دستگاه اضافه شوند معمولاً به صورت دستگاه رومیزی است ولی از این واژه برای انواع سبک تر و قابل حمل مانند جیبی و کتابی نیز استفاده می شود .
[برق و الکترونیک] رایانه شخصی

انگلیسی به انگلیسی

• computer intended for personal use; microcomputer
a personal computer is a fairly small computer that is used mainly by people at home rather than by large businesses or organizations.

پیشنهاد کاربران

PC
PC= Personal computer مخفف
personal computer ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رایانۀ شخصی
تعریف: رایانه‏ای که برای استفادۀ شخصی طراحی شده باشد

بپرس