ترجمه‌های یوسف نادری (٩٧)

بازدید
٨٢
تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hi, Joe. I'd like you to meet a friend of mine.
دیدگاه
١٨

سلام جو، دوست دارم با یکی از دوستام آشنا شی.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I need to get some things at the store.
دیدگاه
٧

باید چندتا چیز از فروشگاه بگیرم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The children made a model airplane.
دیدگاه
١٦

بچه ها یک ماکت هواپیما ساختند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Where did you get that unusual clock?
دیدگاه
١٦

اون ساعت عجیب غریبو از کجا گرفتی؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You're shit and you know you are!
دیدگاه
٢١

تو یه عوضی هستی و خودتم اینو می دونی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I'll have half of the sandwich now and save the rest for later.
دیدگاه
٩

نصف ساندویچ را الان می خورم و بقیه اش را برای بعدا نگه می دارم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Could you save me a slice of cake?
دیدگاه
١٠

میشه یه تیکه کیک واسم نگه داری؟ ( خطاب به کسی که در حال خوردن کیک است )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Eight is the cube of two.
دیدگاه
١١

عدد ۸، توان سوم عدد ۲ است.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
If misused, the drug may cause death.
دیدگاه
٩

اگر داروها اشتباه مصرف شوند، می توانند باعث مرگ شوند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hey,How did your English test go?
دیدگاه
٩

سلام، امتحان درس انگلیسیت چطور بود؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I made a sandwich for my lunch.
دیدگاه
٥

یه ساندویچ واسه ناهارم درست کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There it is, on the top shelf.
دیدگاه
٦

اونجاست، روی بالاترین قفسه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The two mechanisms have to work in sync.
دیدگاه
٦

آن دو ساز و کار باید همگام با هم کار کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It's up to you, babe. I'll do whatever you say.
دیدگاه
٩

به تو بستگی داره عزیزم. هر کاری بگی میکنم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Our initial meeting took place in Vienna.
دیدگاه
٤

نخستین گردهمایی ما در وین برگزار شد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Enough! she cried.
دیدگاه
٧

او فریاد زد: "بسه دیگه!"

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The jokes made the audience laugh.
دیدگاه
٤

لطیفه ها باعث خنده حضار شدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
the road to happiness
دیدگاه
٢

جاده خوشحالی

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I'll have to go upstairs and get my sweater.
دیدگاه
٢

باید برم طبقه بالا و پیراهن پشمی مو بیارم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She takes the bus to school.
دیدگاه
٥

او با اتوبوس به مدرسه می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hi Maggie! Is this phone call business or pleasure ?
دیدگاه
٣

سلام مگی! این یک تماس کاریه یا برای تفریحه؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The maple sheds its leaves in autumn.
دیدگاه
٧

برگ های درخت اَفرا در پاییز می ریزند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Much of the academic vocabulary of the English language derives from Latin.
دیدگاه
٦

بیشتر کلمات آکادمیک زبان انگلیسی از زبان لاتین گرفته شده اند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hello 2014!May all my wishes come true.
دیدگاه
٥

سلـــام سال دوهزاروچهارده! امیدوارم تموم آرزوهام برآورده شن.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I just noticed that you got your hair cut.
دیدگاه
٤

همین الان فهمیدم که موهاتو کوتاه کردی.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I thought, "Wow, what a good idea".
دیدگاه
٦

با خودم فکر کردم، " وای، چه فکر خوبی".

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His sudden death turned her world upside down.
دیدگاه
٥

فوت ناگهانی او ( آن مَرد ) ، دنیایش ( دنیای آن زن ) را زیر و رو کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hi, Dad-can you put Nicky on?
دیدگاه
٠

سلام بابا. میشه گوشیو بدی به نیکی؟ ( این یک مکالمه ی تلفنی است و در انتهای جمله عبارت the phone حذف شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hi, sugar, did you have a good day at school?
دیدگاه
٤

سلام عزیزم. امروز مدرسه خوش گذشت؟ این جمله می تواند مکالمه بین یکی از والدین و فرزندشان، چه دختر و چه پسر، باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I was in the middle of getting dinner when she called.
دیدگاه
٤

وسط شام خوردنم بودم که زنگ زد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Embarrassment turned his cheeks red.
دیدگاه
٤

از خجالت گونه هایش قرمز شدند.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It beats me how he always wins.
دیدگاه
٤

سر در نمیارم چطوری همیشه برنده میشه!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I said hello but she looked straight through me.
دیدگاه
٣

بهش سلام دادم ولی اون هی صاف صاف نگام کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The successful ad campaign made the product known nationally.
دیدگاه
٣

کارزار تبلیغاتی موفق، باعث شد که محصول در عرصه ملی شناخته شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The header gives the page number and date of the document.
دیدگاه
٥

در سر صفحه ( هِدر ) ، شماره ی صفحه و تاریخِ سند ارائه می شوند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We saw how they process cheese.
دیدگاه
٥

ما چگونگی فرآوری پنیر را نگاه کردیم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
You should take notes during the lecture.
دیدگاه
٥

بهتره که در طول سخنرانی یادداشت برداری کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I have a billion things to do today.
دیدگاه
٤

امروز یک میلیارد کار دارم که باید انجام بدم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The bullies beat up the new kid on the first day of school.
دیدگاه
١

تو اولین روز مدرسه، قلدرا بچه تازه وارد رو کتک زدن.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The paper was so messy that the teacher made the student rewrite it.
دیدگاه
١

برگه آنقدر بهم ریخته بود که معلم، دانش آموز را مجبور کرد که دوباره آن را بنویسد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Our cat sheds a lot in the spring.
دیدگاه
٤

گربه ما، در فصل بهار خیلی پشم می ریزد.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I take pleasure in helping you.
دیدگاه
٤

از کمک کردن به شما لذت می برم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hey, leave off! I hate people touching my hair.
دیدگاه
٤

هی، ولم کن. از این که مردم دست به موهام بزنن متنفرم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
If you cube three, the result is twenty-seven.
دیدگاه
٤

اگر عدد ۳ را، به توان سه برسانید نتیجه ۲۷ می شود. ( توان سوم هر عدد را، مکعبِ cube آن عدد می گویند )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Ouch! It really hurts.
دیدگاه
٤

آخ! خیلی درد داره.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He flicked ash into the ashtray.
دیدگاه
٣

خاکستر سیگار را در زیرسیگاری ریخت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The artist put her initials at the bottom of the painting.
دیدگاه
٢

هنرمند، حروف اولِ اسم و فامیلش ( اینیشلز، initials، جمع است، پس نام و نام خانوادگی را شامل می شود ) را در پایین نقاشی گذاشته است.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I made the bed.
دیدگاه
١

تختو مرتب کردم.

تاریخ
٤ سال پیش
متن
HI! What's up, buddy?
دیدگاه
١

سلام. چه خبر/چطوری دادا!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Hi there ! I haven't seen you for ages.
دیدگاه
٠

سلام. من خیـــــــلی وقته ندیدمت.