تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

i don't care میتونه مفهوم منفی تری نسبت به i don't mindداشته باشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سه کلمه شبیه به هم evoke به میان کشیدن provoke تحریک کردن prompt سریع به واکنش درآمدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محتمل بودن خبر بد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عممکرد این کمله شبیه به "بو" یا "بو کشیدن" است ولی برای رخدادها و اهداف مختلف.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُر گرفتن، گُر دادن. مثلا his ire began to flare خشم او شروع به گُر گرفتن کرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوامل و ضوابط نشان دهنده قابلیت یا توانایی به طور رسمی اعم از کتبی و غیر کتبی. تاکید این کلمه بر رسمیت است چرا که با سلب رسمیت کلمه ability پدید آید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه به نظر میاد از جنس کلمه ی climax باشه زمان اوج گیری اتفاقات ( راجع به یک رویداد یا فیلم )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بترکون

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) پر جزئیات ( فعل ) پر جزئیات توضیح دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفف "confidence trick" کسی که اول اعتمادقربانی رو جذب می کنه، بعد کلاه سرش می ذاره.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بد هدایت شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بر گرفتن مثلا: forest is a large area dominated by trees جنگل فضایی بزرگ است که با درختان در بر گرفته شده است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در هم مالیدن، در هم مالاندن، درهم مالیده شدن. نکته بر یک جنس بودن چیزی است که در هم مالیده می شود و سرانجام به چیزی از ظاهر افتاده تبدیل می شود. هر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی که "دوری جو" از باید ها و انتظاراتی است که از او میرود.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوگولیسم ( کلمه جدید اختراع کردم )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکری به حال - - - کردن مثلا : he has to reckon with the consequences of his deceitful actions او باید فکری به حال عواقب اعمال فریبکارانه اش کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا رفتنی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با عرض پوزش "برطرف کردن به گایی"

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

آدم شل و ول

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با seize ولی نه اونقد سریع و فرز. به جورایی " نزد خود گرفتن "

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامردانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه خشم ( اسم )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

وفا کردن به . . . مثلا: he had no intention of honoring his word قصد نداشت به حرف هایش وفا کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در معرض جلب شدن قرار دادن به زبون نازبونی خواهش کردن غیر مستقیم خواستن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

concoct و fabricate هر دو به معنی سرهم کردن. concoct می تونه جنبه مثبت، خنثی و منفی داشته باشه ولی fabricate معمولا همیشه جنبه منفی و فریبنده داره.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سورای گرفتن از کسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه کنم چه کنمانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن. ( فعل )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی رنگ و لعاب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

راکد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وادی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سه کلمه شبیه به هم predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص ) foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سه کلمه شبیه به هم foresee ( متمرکز بر احتمالات ممکن ) predict ( متمرکز بر ادعایی خاص ) anticipate ( متمرکز بر آمادگی نسبت به پیشامدی خاص )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمل طرح ریزی برای ایده ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَبَر مثلا : the very antipathy = ابر ضدیت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفرت حاصل از نقض قواعد اخلاقی کلمه شبیه دیگه hate هست که عمومی تره و به اندازه abhor شدید نیست. به علاوه abhor برای مخالفت نسبت به نقض اصول عمومی ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت با چیزی کلمه شبیه دیگه defiance و اما تفاوتشون: از antipathy صرفا برای بیان مخالفت ( بدون هیچ منظور دیگه ای ) استفاده می شود. ولی از defiance ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوت و کور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندیشمندی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت یا تنفر شدید از چیزی یا گروهی ( معمولا گروهی یا قومی ) کلمه شبیه دیگه aversion هست که همین معنی رو میده ولی شخصی تر و سلیقه ای تره با شدت کمتر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شامل نشده ( اسم )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

revulsion: نفرت hatred: تنفر grudge: کینه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه brutality _ زورگویانه _ بی رحمی _ سوء استفاده از قدرت savagery _ وحشی گری _ متمرکز به غیر متمدن بودن ferocity _ رفتار شدید _ عمومی ( میتون ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زوری