تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در رابطه با باز جویی و توضیح خواستن: دقیق و به جزئیات. مثلا پلیس یا باز پرس به شاهد، متهم یا شاکی میگه: I need you to be specific یا please be speci ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر به راه، اهل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچیدگی حاصل پیوستگی زیاد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقسام، انواع بی شمار. ( نه فقط بی شمار، اون میشه countless )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه قریب به اتفاق

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ed آخر کلمه دقت بشه. این یعنی کس یا کسانی که با افراد بیشتری مواجه شده اند. یعنی جمعیتشون کمتره!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( اسم ) هر نوع ساختار طویل و منعطف ( غیر سخت ) و معمولا با مقطع استوانه ای. ( اصطلاح 1 ) Noodle around: یعنی کلنجار رفتن با چیزی. مثلا: He was nood ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مربوط به تصویر = برفکی مثلا وقتی آنتن تلوزیون درست نمیگیره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه یا رقابت اصلی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. به مرور دور شدن 2. به مرور کم شدن 3. به مرور ریختن جلوی موها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که بیخیال بر آمدن از پس چیزی نمی شه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دولّا شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشان دهنده اتفاق بد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح peel off

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون زدن ( با عجله ) عبارت مشابه دیگه storm out: بیرون زدن با عجله و خشم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقش زمین شدن / کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

از کار ایستادن As the car engine cut off, two men emerged from the shadows

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جیغ گوش خراش زدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منتظر موندن برای حمله فیزیکی، طبق برنامه. کلمه شبیه دیگه: lurk که عمومی تره و هر نوع" انتظار برای وارد عمل شدن" رو شامل میشه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس گذر کند لحظات در برخورد با اتفاقات غیر منتظره احساسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اتکاپذیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقطه زنانه ( در بابطه با حملات )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

همین طور مثال:The park was a perfect destination for locals and tourists alike پارک مقصدی عالی برای محلی ها و "همینطور" توریست ها بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرار دادن چیزی به طور ایستاره در راستای چیزی دیگر. he lined up his first target

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ور رفتن باچیزی ( بی هدفانه ) مثلا: tinkering with clock mechanisms

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آش و لاش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغتنم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر کس یا هرچیز که شبیه به شخص یا چیز دیگه ای در گذشته باشد. چیزی که به علت شباهت شما را به یاد گذشته بیندازد. مثلا زمانی که شما با دیدن چهره ی یک ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

کسی را جستن به هر دلیلی ( علاقه، کمک خاستن، پیگیری کردن، حق گرفتن و . . . )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حس رضایت حاصل از به انجام رساندن کاری.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

( اسم ) موقعیتی که فردی به خاطر کوتاهی دیگری مایوس شده. ( فعل ) مایوس کردن کسی با کوتاهی کردن. مثلا: he won't let you down

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( اسم ) موقعیتی که فردی به خاطر کوتاهی دیگری مایوس شده. ( فعل ) مایوس کردن کسی با کوتاهی کردن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در برخی موارد "گیر آوردن" هم میتونه معنی بده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

disappointing vs frustrating disappointing: نا امید، به علت ناتوانی در تحقق دادن به ایده یا هدفی. frustrating: ناامید، به علت عدم تطابق واقعیت با ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سهل انگاری، کم دقتی کردن. این کلمه رو با oversaw اشتباه نگیرید، اون میشه نظارت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظارت. این کلمه رو با oversight اشتباه نگیرید، اون میشه سهل انگاری یا کم دقتی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

1_سرمایه گذاری 2_سرمایه مثال: this is my store, and I expected you to treat it like the investment it is 3_چیزی که ارزش خرید داشته باشه. مثال: A mic ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ایجاد صدای "هِی" با کشیدن هوا به داخل، در اثر تعجب یا ترس.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیس شدن یا خیس خوردن. کلمه شبیه دیگه drench هست، که یعنی یکباره خیس شدن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیس شدن به طور ناگهانی. کلمه شبیه دیگه soak هست، که یعنی به مرور خیس شدن ( نه یکباره )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

باز کردن در هم پیچیدگی در هر ساختار فیبر مانند مثل مو، کابل، نخ، طناب و . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست پا چلفتی بازی درآوردن هنگام انجام کاری، یا ریپ زدن موقع حرف زدن ( کسی که نمی تونه کلمه مناسب رو به زبان بیاره )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

در رابط با افراد: تک و توک a trickle of customers یعنی مشتری های تک و توک

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشت ا = نشتا ( کلمه ساختم 😊 )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"به من چه" طور، شانه ها را بالا انداختن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط یا چیزی که در هر لهظه پتانسیل آسیب رسانی دارد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکوفا شدن فرقش با bloom: از bloom برای شکوفایی سریع با ماندگاری کوتاه، ولی از bloom برای شکوفایی ای با زحمات بیشتر و ابدی تر استفاده میشه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

راه ندادن کسی / چیزی به جایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1_آسیب پذیری. 2_عدم تمایل به نشان دادن ضعف. 3_عدم تمایل به ریسک در شکست عاطفی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فشاری که به کسی یا چیزی وارد میشه تا وادار به انجام کار خاصی بشه. اجبار مثلا the truck is under duress