تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "گمنام": unsung: گمنام به علت بی هیاهو بودن. ( unsung heroes ) obscure: گمنام به علت نبود اطلاعات یا پیچیدگی. ( obs ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "گمنام": unsung: گمنام به علت بی هیاهو بودن. ( unsung heroes ) obscure: گمنام به علت نبود اطلاعات یا پیچیدگی. ( obs ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه گیری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همانا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر تر ، سر سنگین تر، یا چرب و چیلی ( استعاری ) تر بودن چیزی از چیزی دیگر.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

stir up جو دادن incite غرض دار جو دادن یا شوراندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست برداشتن یا موجب دست برداشتن دیگری شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوکلمه بسیار شبیه: consent: رضایت با کاری خاص ( مثل اجازه دادن، نزدیک به کلمه permission ) content: رضایت با شرایطی خاص ( مثل راضی بودن از اوضاع و ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوکلمه بسیار شبیه: consent: رضایت با کاری خاص ( مثل اجازه دادن، نزدیک به کلمه permission ) content: رضایت با شرایطی خاص ( مثل راضی بودن از اوضاع و ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمی شه گفت پیگیری، چون اونقد رسمی نیست. "دنباله روی"

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مؤلفه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ثابت نظر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اتفاق in conjunction with marine archaeologists به اتفاق باستان شناسان دریایی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جَو دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساحل محصور

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نواحی مجاور با دریا یا اقیانوس. این نواحی کلی هستند، طوری که اجزای دیگه مثل ساحل ( beach ) خلیج ( bay ) ، مصدر ( estuary ) و صخره ها ( cliffs ) را د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم در دو به معنی پر پیچ و تاب: 1. meandering: پیچ و خمی که آرامش در آن جاری است. ( مثل جریان آرامش بخش آب در مسیری پر پیچ و خم ) 2. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم در دو به معنی پر پیچ و تاب: 1. meandering: پیچ و خمی که آرامش در آن جاری است. ( مثل جریان آرامش بخش آب در مسیری پر پیچ و خم ) 2. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم: union و syndicate. هر دو به معنی "اتحادیه". و اما تفاوتشون: union اتحادیه است که حدفش منافع خودش نیست، بلکه منافع هم حرفه هاست. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو زمینه تحقیقات هم معنی با lead ( به معنی سر نخ ) میتونه باشه و اما تفاوتش با lead: از clue برای اشاره به راهنمائی فیزیکی استفاده میشه ( مثلا اثر ان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رد کسی یا چیزی را زدن فرق track down با track به صورت عادی اینجاست که از track down برای رد گیری از چیزی استفاده می شه که به سادگی در دسترس نباشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( فعل ) بالا رفتن از چیزی Scaling the wall was a daunting task بالا رفتن از دیوار کار دلهره آوری بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عمدتا به دو صورت استفاه می شه در هر دو به معنی "در رفتن". 1. در رابطه با کلمات. مثلا فلان حرف از دهنم "در رفت". 2. در رابطه با فرار. مثلا زندانی از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم، همگی به معنی مصمم یا ثابت قدم resolute مصمم در رسیدن به هدفی خاص steadfast مصمم در حفظ اصول و وفا داری determined مصمم در حفظ ان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند کلمه شبیه به هم، همگی به معنی مصمم یا ثابت قدم resolute مصمم در رسیدن به هدفی خاص steadfast مصمم در حفظ اصول و وفا داری determined مصمم در حفظ ان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم: conduct مجموع رفتار هایی که از منطق به وجود میاد. ( این یک کلمه رسمی است ) behavior به طور عمومی تمام رفتار ها رو در بر میگیره.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل کردن ( مشکل )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برپا نگه داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجمع نوازندگان با ساز های مختلف به رهبری شخصی که بهش conductor گفته میشه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیمت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگرمی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلگیر شدن از چیزی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به قطعیت رساندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دفعات تکرار شونده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کارگیری قانون ( عمل حکم دادن طبق قانون )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقوند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نادرستی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچند. . .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دومعنی داره: ( در رابطه با کسب و کار ) چیدمان ویترین ( در رابطه با اخبار ) خبر دادن به صورت خوشبینانه و جهت دار، فاصل از واقعیت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همخوانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی رویه مثلا: the rampant spread of misinformation معنی: گسترش بی رویه اطلاعات غلط.