پیشنهادهای nader rostami (٦١٦)
چند کلمه شبیه به هم همگی به معنی "مخفی" و اما تفاوت ظریفشون با هم. clandestine مخفی نگهداشتن موضوعی از قانون یا یک مسئول stealth مخفی نگهداشتن خود ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
کلماتی که برای مراجعه به بو استفاده می شوند. ( از خوب به بد ) aroma ( خوب، معمولا برای خوردنی ها - بو های نوستالوژی ( که حاضر نیستند ) ) scent رایح ...
دوام آوری برای مدتی کوتاه مثلا: The brevity of fashion trends دوام آوری کوتاه مد های رایج
حس محافظت در آشکار سازی
کج
she overheard a fragment of their conversation او پاره ای از سخنان آنها شنید.
فعل precede به سه صورت کلی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. ( با proceed اشتباه نگیرید ) 1. پیشی گرفتن. ( دقت کنید که با پیشی به معنی "گربه ملوس" کار ...
دو کلمه شبیه به هم: هر دو به معنی "در آستانه". at the verge of: در آستانه _ زمینه کاربرد: در آستانه وقوغ وقایع طبیعی یا غیر قابل اجتناب، آستانه احسا ...
دو کلمه شبیه به هم: هر دو به معنی "در آستانه". at the verge of: در آستانه _ زمینه کاربرد: در آستانه وقوغ وقایع طبیعی یا غیر قابل اجتناب، آستانه احسا ...
نو ترقی ( شخص، تشکل یا چیزی که تازه ترقی را آغار کرده )
چند کلمه شبیه به هم هنگی به معنای "سکونتگاه". abode: منزل ( فروتنانه - ادبی ) residence: سکونتگاه ( رسمی ) یا سکونت dwelling: اقامتگاه {اسم} ( علمی ...
چند کلمه شبیه به هم هنگی به معنای "سکونتگاه". abode: منزل ( فروتنانه - ادبی ) residence: سکونتگاه ( رسمی ) یا سکونت dwelling: اقامتگاه {اسم} ( علمی ...
چند کلمه شبیه به هم هنگی به معنای "سکونتگاه". abode: منزل ( فروتنانه - ادبی ) residence: سکونتگاه ( رسمی ) dwelling: اقامتگاه {اسم} ( علمی ) _ {فع ...
cottage: کلبه ( میتونه بیش از یک اتاق داشته باشه، همراه با لوله کشی آب و برق - گرچه ابتدایی ) hut: آلونک ( معمولا یه اتاقه، امکانات رفاهی نداره )
چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...
چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...
قانون یا برنامه موجود را به کار گرفتن. برای مفهوم "وضع کردن" از devise، contrive و scheme بیشتر استفاده میشه.
ترغیب: با اعطای پاداشی کسی را در جهتی خاص تشویق کردن
سه کلمه شبیه به هم به معنی "دور شدن از سوژه" wander off: دور شدن به طور فیزیکی از جهت، محلی یا تصمیمی به طور غیر عمدی. stray: دور شدن از یک موضوع ی ...
( درخواست، پیشنهاد یا اقدام برای ) خواست "خود" را به نتیجه رساندن. کلمه ای قابل بکارگیری در زمینه پیشنهادات خرید، دستورات ، انجام اقدامات دلخواه و . ...
هم خانواده با کلمه army به معنی ارتش
معادل دقیق نیست همینه که این کلمه انقدر راحت وارد فارسی شده.
دو معنی دارد: 1. انجام عملی به طور جمعی ( The team made concerted efforts ) 2. انجام عملی با پشتکار ( her concerted efforts )
دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبیق انتظارات با واقعیت ) despondency: دلسردی ( متمرکز ...
دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: despondency: دلسردی ( متمرکز بر حالت نداشتن روحیه ) disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبی ...
معادل فارسی: خَر ( چیزی مسخره از شدت بزرگی )
نوعی فریم در وسایل نقلیه سنگین ( قطار، تانک، کامیون های ارتشی ) که چند چرخ همگی به آن متصل هستند.
چرخی متصل به فریمی که چند چرخ دیگر به آن متصل اند.
محلی سگر مانند، شبیه به آلونک، نسبتا کوچک، محصور که سربازان در آن استقرار داشته و از آنجا به دشمن شلیک می کنند.
"سگی" ( طوری که اصطلاحا میگن یارو پاچه میگیره ) در توصیف یک فرد یا طرز گفتار او
اخراج کردن ( بار منفی کمتری نسبت بهfire داره )
سوءبهره بردن
آسییبی ناشناخته ( توسط سازندگان یه ساز و کار کامپیوتری ) که از روز انتشار به بعد رخ می دهد. از این رو zero - day نامیده میشود که سازنده هیچ زمانی برا ...
همون bankrupt به طور غیر رسمی. الهام گرفته شده از تصویر ماهی ای که مرده و روی آب مونده و شکمش بیرون آبه.
رها کردن ( از کار یا مسئولیتی )
اصالت سنجی ( برای جلوگیری از تقلبی بودن )
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...
سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...
سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...