پیشنهادهای nader rostami (٤٩)
it suggests that خاطر نشان می کند که. . .
هر چیزی که بتونه در یک مدت کوتاه بسیار موثر واقع بشه. مثلا یه بازی حین استراحت. the game is also enjoyable in short bursts
از این کلمه میشه زمانی استفاده کرد که مثلا یه نفر داره کتاب میخونه و راه هم میره و در این حین به جایی برخورد میکنه. She stumbled over the uneven pav ...
از لحاظ کلامی زور زدن برای به کرسی نشاندن یک ادعا
دستبرد ( نه به معنی سرقت ) منظور دست بردن به کاری یا قصد کاری کردن
قرارداد کار
امور اقتصادی گسترده
نسبت دادن یک راه حل به یک موضوع یا معضل ( در یک سخنرانی برای گروهی از افراد )
مواد روان گردان که شبیه تریاک هستند. مثلا شربت opium که کلینیک های ترک اعتیاد میفروشن.
یکنواختی بی فایده
در رابطه با آب ( یا مایعات ) " زلال " هم معنی میده.
تبدیل کردن باوری به خرافه
مبتذل
دستورالعمل ها و چارچوبی که یک فرد بالا دست در یک سازمان در اختیار مجریان یا صاحبت اختیاران مراتب پایین تر قرار می دهد.
کلمه ی recognize از جنس همین کلمه ــست.
وارونگی
بی حیا
چیز یا ایده ای که شکست در آن آشکار است
کسی که توانایی ها و یا خدماتش به دستمزدی که میگیره می ارزه.
لباس خاص مخصوص مناسبتی خاص سخت میشه معادل خاصی واسه این کلمه تو زبون فارسی پیدا کرد.
رو هوا زدن ( فرصت ها )
تلقی شدن
با گردن کلفتی
fuel قُوا fueled تقویت شده
پیش دستانه پیش بینی برای اقدام بعدی
املای صحیح invade هست
مختصر مفید
بی هیاهو
مقدار تجلل جشن
خشک و خالی مثلا یه چشن خشک و خالی منظور چیزیه که ایراد نداره ولی پربار هم نیست. مثل شخصی که سلامت هست ولی لاغره و هیکل زیبا نداره
بستن راه it's always better if the driver in front knows whose truck they're cutting off همیشه بهتره راننده جلو بدونه ( راه ) کامیون کیو میبنده
انتصاب ( چیزی/کسی را در جایی گماشتن/قرار دادن )
به مشکل خوردن where a lot of people get tripped up is when try to think of some practical examples for the solution بسیاری از مردم در جایی که سعی می ...
تو بازی snooker به توپ قرمز هم گفته میشه.
1 - برخورد 2 - وارد آمدن ( بر چیزی ) ( ینی یه جورایی تاثیر ) مثلا برای تاثیری که ادویه بر طعم غذا وارد میکنه میشه از کلمه impact استفاده کرد.
آسیب حاصل از فشار بیش از حد عموما برای اعضای بدن استفاده میشه ولی میتونه واسه غیر جاندار هم استفاده بشه. مثلا: The old bridge strained under the wei ...
قابل به کار گیری
طرز کار کِشی
ضغیف در سرویس دهی
رونق دادن
مدارا در گفتار از لحاظ احترام مثلا he is not mincing his words یعنی: او کلماتش را محترمانه ( اصلاح ) نمیکند.
alter
چیزی که بعد از یک بار استفاده بیرون ریخته میشه.
بیشتر پرداختن به چیزی
برانداز
نیّت، مقصود
سپردن کار یا مسئولیتی به کسی یا چیزی دیگر
افراد هم فاز
راغب شدن