تاریخ
١٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

قانون یا برنامه موجود را به کار گرفتن. برای مفهوم "وضع کردن" از devise، contrive و scheme بیشتر استفاده میشه.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ترغیب: با اعطای پاداشی کسی را در جهتی خاص تشویق کردن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه به هم به معنی "دور شدن از سوژه" wander off: دور شدن به طور فیزیکی از جهت، محلی یا تصمیمی به طور غیر عمدی. stray: دور شدن از یک موضوع ی ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

( درخواست، پیشنهاد یا اقدام برای ) خواست "خود" را به نتیجه رساندن. کلمه ای قابل بکارگیری در زمینه پیشنهادات خرید، دستورات ، انجام اقدامات دلخواه و . ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

هم خانواده با کلمه army به معنی ارتش

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

معادل دقیق نیست همینه که این کلمه انقدر راحت وارد فارسی شده.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دو معنی دارد: 1. انجام عملی به طور جمعی ( The team made concerted efforts ) 2. انجام عملی با پشتکار ( her concerted efforts )

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبیق انتظارات با واقعیت ) despondency: دلسردی ( متمرکز ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: despondency: دلسردی ( متمرکز بر حالت نداشتن روحیه ) disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی: خَر ( چیزی مسخره از شدت بزرگی )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

چرخی متصل به فریمی که چند چرخ دیگر به آن متصل اند.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

نوعی فریم در وسایل نقلیه سنگین ( قطار، تانک، کامیون های ارتشی ) که چند چرخ همگی به آن متصل هستند.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

محلی سگر مانند، شبیه به آلونک، نسبتا کوچک، محصور که سربازان در آن استقرار داشته و از آنجا به دشمن شلیک می کنند.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

"سگی" ( طوری که اصطلاحا میگن یارو پاچه میگیره ) در توصیف یک فرد یا طرز گفتار او

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اخراج کردن ( بار منفی کمتری نسبت بهfire داره )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوءبهره بردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

آسییبی ناشناخته ( توسط سازندگان یه ساز و کار کامپیوتری ) که از روز انتشار به بعد رخ می دهد. از این رو zero - day نامیده میشود که سازنده هیچ زمانی برا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

همون bankrupt به طور غیر رسمی. الهام گرفته شده از تصویر ماهی ای که مرده و روی آب مونده و شکمش بیرون آبه.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رها کردن ( از کار یا مسئولیتی )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اصالت سنجی ( برای جلوگیری از تقلبی بودن )

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فعل ply با apply رابطه معنایی داره ( هر دو به معنی به کار گرفتن ) فعل ply به کار گرفتن ( حرفه یا تخصص یا راهکار به طور متمرکز ) مثلا: fishermen pli ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مطرح کردن ( با قصد قبولاندن ) مثلا: an executive came to pitch a series of worrying observations یک مجری آمد تا مجموعه ای از مشاهدات نگران کننده را ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنی نزدیکی نسبت به enhance داره. با این تفاوت که augment متمرکز بر "بسط دادن ویژگی و کارایی هاست" و enhance متمرکز بر "بیشتر کردن کیفیت" است. مثلا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به خود فرو رفتن مثلا: he, finally humbled, repented his sins او سرانجام به خود فرو رفت، از گناهانش توبه کرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "تحقیر" و "بی احترامی" و اما تفاوتشون: scorn: تحقیر یا مسخره کردن به طور آشکار و مستقیم. contempt : تحقیر به طور غی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "تحقیر" و "بی احترامی" و اما تفاوتشون: scorn: تحقیر یا مسخره کردن به طور آشکار و مستقیم. contempt : تحقیر به طور غی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "پوز خند" و اما تفاوتشون: scoff: پوزخند _ از روی مسخرگی یا محال بودن موضوع. smirk: پوزخند _ از روی حس بر تری نسبت ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "پوز خند" و اما تفاوتشون: scoff: پوزخند _ از روی مسخرگی یا محال بودن موضوع. smirk: پوزخند _ از روی حس بر تری نسبت ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی از خود راضی و اما تفاوتشون. cocky: از خود راضی همراه با حس غرور و برتری از دیگران. complacent: از خود راضی، بدون آ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی از خود راضی و اما تفاوتشون. complacent: از خود راضی، بدون آگاهی از نقاط ضعف ( کسی که فکر می کنه دیگه نیاز به پیشرفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل کنار انداختن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل: کج کردن / شدن چیزی ( توسط باد ) مثل آدم که وقتی باد شدید بهش می وزه، دیگه روی کف پاهاش نمیتونه وایسه و میره رو پاشنه هاش. چون در این حا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوام آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

surveillance و survey هر دو از یک ریشه هستند surveillance به معنی تحت مشاهده داشتن و survey به معنی مشاهده با تمرکز بر نتایج.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

surveillance و survey هر دو از یک ریشه هستند surveillance به معنی تحت مشاهده داشتن و survey به معنی مشاهده با تمرکز بر نتایج.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت مداوم دنباله دار به طور پویا. مثلا حرکت پرچم در باد. البته تو شنا هم یک نوع حرکت پا هست به اسم flutter kick که شناگر با پاهاش همین اثر رو در دن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با stuff هم می تونه باشه، اما بیشتر پر کردن با هوا یا باد رو معنی میده. مثلا وقتی پرچم، بادبان یا بالون با باد، گاز یا هوا از حالت افتاده در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگرانی مداوم که فرد رو از فعالیت باز می داره