پیشنهادهای nader rostami (٥٤٧)
چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...
چند کلمه شبیه به هم همگی دخیل در "خوردن" و "قورت دادن": swallow: قورت دادن ( صرفا متمرکز بر فرستادن مواد مصرفی از دهان به معده ) engulf: قورت دادن ( ...
قانون یا برنامه موجود را به کار گرفتن. برای مفهوم "وضع کردن" از devise، contrive و scheme بیشتر استفاده میشه.
ترغیب: با اعطای پاداشی کسی را در جهتی خاص تشویق کردن
سه کلمه شبیه به هم به معنی "دور شدن از سوژه" wander off: دور شدن به طور فیزیکی از جهت، محلی یا تصمیمی به طور غیر عمدی. stray: دور شدن از یک موضوع ی ...
( درخواست، پیشنهاد یا اقدام برای ) خواست "خود" را به نتیجه رساندن. کلمه ای قابل بکارگیری در زمینه پیشنهادات خرید، دستورات ، انجام اقدامات دلخواه و . ...
هم خانواده با کلمه army به معنی ارتش
معادل دقیق نیست همینه که این کلمه انقدر راحت وارد فارسی شده.
دو معنی دارد: 1. انجام عملی به طور جمعی ( The team made concerted efforts ) 2. انجام عملی با پشتکار ( her concerted efforts )
دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبیق انتظارات با واقعیت ) despondency: دلسردی ( متمرکز ...
دو کلمه شبیه به هم هردو به معنی سرخوردگی یا دلسردی: despondency: دلسردی ( متمرکز بر حالت نداشتن روحیه ) disillusionment: دلسردی ( متمرکز بر عدم تطبی ...
معادل فارسی: خَر ( چیزی مسخره از شدت بزرگی )
چرخی متصل به فریمی که چند چرخ دیگر به آن متصل اند.
نوعی فریم در وسایل نقلیه سنگین ( قطار، تانک، کامیون های ارتشی ) که چند چرخ همگی به آن متصل هستند.
محلی سگر مانند، شبیه به آلونک، نسبتا کوچک، محصور که سربازان در آن استقرار داشته و از آنجا به دشمن شلیک می کنند.
"سگی" ( طوری که اصطلاحا میگن یارو پاچه میگیره ) در توصیف یک فرد یا طرز گفتار او
اخراج کردن ( بار منفی کمتری نسبت بهfire داره )
سوءبهره بردن
آسییبی ناشناخته ( توسط سازندگان یه ساز و کار کامپیوتری ) که از روز انتشار به بعد رخ می دهد. از این رو zero - day نامیده میشود که سازنده هیچ زمانی برا ...
همون bankrupt به طور غیر رسمی. الهام گرفته شده از تصویر ماهی ای که مرده و روی آب مونده و شکمش بیرون آبه.
رها کردن ( از کار یا مسئولیتی )
اصالت سنجی ( برای جلوگیری از تقلبی بودن )
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "دقیق": rigorous: بر رسی کردن به طور دقیق ( بر اساس استاندارد ها و الگو ها ) meticulous: دقیق ( متمرکز بر جزئیات ریز ) ...
سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...
سه کلمه شبیه هر دو به معنی "طرح کردن": contrive: متمرکز بر هوشمندانه طرح کردن. devise: متمرکز بر دقیق و با استراتژی وضع کردن. scheme: متمرکز بر سود ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...
سه کلمه شبیه هم همگی به معنی "تعقیب کردن": dog: دنبال کردن به طرزی آزار دهنده. chase: تعقیب کردن به منظور آگاه بودن. pursue: تعقیب کردن به منظور دس ...
فعل ply با apply رابطه معنایی داره ( هر دو به معنی به کار گرفتن ) فعل ply به کار گرفتن ( حرفه یا تخصص یا راهکار به طور متمرکز ) مثلا: fishermen pli ...
مطرح کردن ( با قصد قبولاندن ) مثلا: an executive came to pitch a series of worrying observations یک مجری آمد تا مجموعه ای از مشاهدات نگران کننده را ...
معنی نزدیکی نسبت به enhance داره. با این تفاوت که augment متمرکز بر "بسط دادن ویژگی و کارایی هاست" و enhance متمرکز بر "بیشتر کردن کیفیت" است. مثلا ...
به خود فرو رفتن مثلا: he, finally humbled, repented his sins او سرانجام به خود فرو رفت، از گناهانش توبه کرد
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "تحقیر" و "بی احترامی" و اما تفاوتشون: scorn: تحقیر یا مسخره کردن به طور آشکار و مستقیم. contempt : تحقیر به طور غی ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "تحقیر" و "بی احترامی" و اما تفاوتشون: scorn: تحقیر یا مسخره کردن به طور آشکار و مستقیم. contempt : تحقیر به طور غی ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "پوز خند" و اما تفاوتشون: scoff: پوزخند _ از روی مسخرگی یا محال بودن موضوع. smirk: پوزخند _ از روی حس بر تری نسبت ب ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی "پوز خند" و اما تفاوتشون: scoff: پوزخند _ از روی مسخرگی یا محال بودن موضوع. smirk: پوزخند _ از روی حس بر تری نسبت ب ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی از خود راضی و اما تفاوتشون. cocky: از خود راضی همراه با حس غرور و برتری از دیگران. complacent: از خود راضی، بدون آ ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی از خود راضی و اما تفاوتشون. complacent: از خود راضی، بدون آگاهی از نقاط ضعف ( کسی که فکر می کنه دیگه نیاز به پیشرفت ...
به عنوان فعل کنار انداختن
به عنوان فعل: کج کردن / شدن چیزی ( توسط باد ) مثل آدم که وقتی باد شدید بهش می وزه، دیگه روی کف پاهاش نمیتونه وایسه و میره رو پاشنه هاش. چون در این حا ...
دوام آوردن
surveillance و survey هر دو از یک ریشه هستند surveillance به معنی تحت مشاهده داشتن و survey به معنی مشاهده با تمرکز بر نتایج.
surveillance و survey هر دو از یک ریشه هستند surveillance به معنی تحت مشاهده داشتن و survey به معنی مشاهده با تمرکز بر نتایج.
حرکت مداوم دنباله دار به طور پویا. مثلا حرکت پرچم در باد. البته تو شنا هم یک نوع حرکت پا هست به اسم flutter kick که شناگر با پاهاش همین اثر رو در دن ...
هم معنی با stuff هم می تونه باشه، اما بیشتر پر کردن با هوا یا باد رو معنی میده. مثلا وقتی پرچم، بادبان یا بالون با باد، گاز یا هوا از حالت افتاده در ...
نگرانی مداوم که فرد رو از فعالیت باز می داره