تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگرمی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دلگیر شدن از چیزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به قطعیت رساندن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دفعات تکرار شونده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کارگیری قانون ( عمل حکم دادن طبق قانون )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقوند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نادرستی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچند. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دومعنی داره: ( در رابطه با کسب و کار ) چیدمان ویترین ( در رابطه با اخبار ) خبر دادن به صورت خوشبینانه و جهت دار، فاصل از واقعیت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همخوانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی رویه مثلا: the rampant spread of misinformation معنی: گسترش بی رویه اطلاعات غلط.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

i don't care میتونه مفهوم منفی تری نسبت به i don't mindداشته باشه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

سه کلمه شبیه به هم evoke به میان کشیدن provoke تحریک کردن prompt سریع به واکنش درآمدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محتمل بودن خبر بد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عممکرد این کمله شبیه به "بو" یا "بو کشیدن" است ولی برای رخدادها و اهداف مختلف.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُر گرفتن، گُر دادن. مثلا his ire began to flare خشم او شروع به گُر گرفتن کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوامل و ضوابط نشان دهنده قابلیت یا توانایی به طور رسمی اعم از کتبی و غیر کتبی. تاکید این کلمه بر رسمیت است چرا که با سلب رسمیت کلمه ability پدید آید.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه به نظر میاد از جنس کلمه ی climax باشه زمان اوج گیری اتفاقات ( راجع به یک رویداد یا فیلم )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بترکون

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) پر جزئیات ( فعل ) پر جزئیات توضیح دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مخفف "confidence trick" کسی که اول اعتمادقربانی رو جذب می کنه، بعد کلاه سرش می ذاره.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

بد هدایت شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بر گرفتن مثلا: forest is a large area dominated by trees جنگل فضایی بزرگ است که با درختان در بر گرفته شده است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در هم مالیدن، در هم مالاندن، درهم مالیده شدن. نکته بر یک جنس بودن چیزی است که در هم مالیده می شود و سرانجام به چیزی از ظاهر افتاده تبدیل می شود. هر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی یا چیزی که "دوری جو" از باید ها و انتظاراتی است که از او میرود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوگولیسم ( کلمه جدید اختراع کردم )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکری به حال - - - کردن مثلا : he has to reckon with the consequences of his deceitful actions او باید فکری به حال عواقب اعمال فریبکارانه اش کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا رفتنی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با عرض پوزش "برطرف کردن به گایی"

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

آدم شل و ول

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم معنی با seize ولی نه اونقد سریع و فرز. به جورایی " نزد خود گرفتن "

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامردانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه خشم ( اسم )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

وفا کردن به . . . مثلا: he had no intention of honoring his word قصد نداشت به حرف هایش وفا کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در معرض جلب شدن قرار دادن به زبون نازبونی خواهش کردن غیر مستقیم خواستن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

concoct و fabricate هر دو به معنی سرهم کردن. concoct می تونه جنبه مثبت، خنثی و منفی داشته باشه ولی fabricate معمولا همیشه جنبه منفی و فریبنده داره.