تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر سه کلمه زیر به معنی "غریب الوقوع هستند: looming به مرور و همراه با نگرانی impending نزدیک و اضطراری imminent هر لحظه ممکنه پیش بیاد، اظطرار شدید و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

angry: عصبانی ( کلمه ای عمومی برای توصیف صرفا خشمگین بودن ) Furious: خشمگین ( شدید ) irate: خشمگین همراه با داد و هوار. fierce: خشمگین ( اشاره به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به میان کشیدن مثلا وقتی تو یه صحبت کسی، کس دیگه ای رو وسط میکشه یا یه ماشین، ماشین دیگه رو طی فعالیت خودش درگیر میکنه یا یه دستور ( در برنامه نویسی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غریب الوقوع ( با اشاره به اضطراری بودن ) کلمه شبیه دیگه: looming و اما تفاوت. غیرب الوقوع ( با اشاره به نگرانی و کم کم نزدیک شدن )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تزلزل ناپذیر صفت شبیه دیگه: unwavering و اما تفاوت: unshakable: محکم و غیر قابل ریزش ( متمرکز بر حفظ استحکام ) unwavering: محکم و غیر قابل تغییر ( م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه سهوی کلمه شبیه دیگه cock up که اشاره به اشتباه بزرگ تری میکنه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحقق دادن به هدفی مثال: He decided to see through his goal of running a marathon

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کُفر کسی را در آورد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چند کلمه شبیه به هم همگی به معنای "حمله یا هجوم" assail : مکرر و مداوم و طولانی مدت ( فیزیکی، ذهنی ) assault: آسیب عمدی ( فیزیکی، ذهنی، شفاهی ) att ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوره وار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سه کلمه شبیه به هم. respect: احترام پایه ای ( لزوما نیازی به دلیل خاص نداره و میتونه فقط از روی ادب باشه ) esteem: احترام خاص ( به علت داشتن شخصیت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 _ آدم شر خر 2 _ آدم کله خراب این کلمه هیچ ربطی به phrasal verb دیگه go on به معنی ادامه دادن نداره.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفی کردن به طور عمدی با هدف خاص

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حسرت داشتن یا به دست آوردن ( نه از دست دادن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن فاصله تا چیزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالت فعل: بسیار سریع و غیر قابل کنترل حرکت کردن به طرفی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه خیلی شبیه به eager هست. پس به راحتی نمی شه گفت "مشتاق". کسی رو توصیف میکنه که اصطلاحا "توپش پره" و دنبال بهونه برای وارد شدن به عمله.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشیدن یا پیچاندن به طور ناگهانی ( و دردناک )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زدن به طور ریتم وار مثل کسی که خودکارشو مداوم روی میز میزنه موقع فکر کردن. یا کسی که به طور خاصی در میزنه. یا کسی که برای پشت سر هم بوق زدن دستش رو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کهنه و پاره پوره کلمه شبیه دیگه tattered تفاوتشون: ragged صرفا این معنی رو میرسونه که چیزی فقط پاره پوره ـــست. اما tattered چیزیه که پس از استفاده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنه و پاره پوره کلمه شبیه دیگه ragged تفاوتشون: tattered این معنی رو میرسونه که چیزی پس از استفاده طولانی مدت وضعیت پاره پوره داره. اما ragged صرفا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بدبخت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گشت زدن ( به طور فراغانه ) کلمه شبیه دیگه wander ( که یعنی بی هدف گشت زدن یا پرسه زدن )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو کلمه هر دو به معنی "مجلل" opulent: به معنی مجلل در رابطه با هر نوع دارایی و سبک زندگی. lavish: مجلل در رابطه با مراسم ها.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به قاطعیت رد کردن. کلمه شبیه دیگه decline یعنی محترمانه رد کردن.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وافر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرمن مثلا: a mound of freshly turned earth یعنی: خرمنی از خاک تازه کنده شده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم می شه گفت pore over فرم فعل از صفت thorough هست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

‼️دوستان مالیدن معنی نمیده. ‼️ یعنی قرار دادن و برداشتن ( بدون مالیدن ) مثلا وقتی آب روی میز میریزه، یه دستمال رو چندلایه می کنید، میذارید روی خیسی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - لمس کردن بدون مالیدن به طور متوالی ( وقتی میخاید یه آلودگی رو از لباس طوری بردارید که پخش نشه ) مثلا pat off the grease stain carefully 2 - پشت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وابستگی های اعتباری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو کلمه شبیه: worn - out یعنی ( شخصی ) خسته یا ( چیزی ) مستهلک. ولی shabby یعنی چیزی که ظاهرش نیاز به رسیدگی داره و شاید هنوز کارآمد باشه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لخت به صورت یکی بود یکی نبود مثلا وقتی میخان بگن این خونه مثل مسجد می مونه ( مبلمان و تزئینات نداره و خالیه )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پولکی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

به مرور تصرف کردن یا در بر گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

background: زمینه ( هم فیزیکی هم فرضی ) backdrop: زمینه ( فیزیکی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

backdrop: زمینه ( فیزیکی ) background: زمینه ( هم فیزیکی هم فرضی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطع شدن طوری که دیگه نشه وصلش کرد. مصلا شاخه ای که از درخت میشکنه.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بند آمدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتصال به همراه محدودیت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خالی از کیفیت بی روح، بی رنگ، بی نشاط.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

رها کردن یا کنار گذاشتن. کلمه شبیه دیگه abandon و اما تفاوت: forsake یعنی رها کردن، بر اساس منطقه و به منظور سود بیشتر یا آسیب کمتر. مثلا وقتی کسی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخواست همراهی همراه با تحمل.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح: excess

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورزدادن، آرام مالوندن. برخی از موارد استفاده: ماساژ شستوشو ساختن خمیر