پیشنهادهای nader rostami (٦١٦)
سرگرمی
دلگیر شدن از چیزی
کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...
کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...
کلمات شبیه به هم reluctant عدم تمایل ( انجام یا عدم انجام این امور برای فاعل خیلی هائز اهمیت نیست ) grudging انجام عملی همراه با عدم تمایل ( انجام ا ...
به قطعیت رساندن
سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...
سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...
سه کمله شبیه به هم: violate: تخطی از قوانین عمومی ( مثلا زباله ریختن ( شخصی و صنعتی ) در طبیعت ) breach: تخطی از قوانینی افراد به طور قراردای بین هم ...
به دفعات تکرار شونده
به کارگیری قانون ( عمل حکم دادن طبق قانون )
حقوند
نادرستی
هرچند. . .
دومعنی داره: ( در رابطه با کسب و کار ) چیدمان ویترین ( در رابطه با اخبار ) خبر دادن به صورت خوشبینانه و جهت دار، فاصل از واقعیت.
همخوانی
علنی
بی رویه مثلا: the rampant spread of misinformation معنی: گسترش بی رویه اطلاعات غلط.
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...
دو کلمه شبیه به هم هر دو به معنی پا فشاری یا اصرار کردن و اما تفاوت: insist یعنی پا فشاری کردن در نظر خود ( کوتاه نیامدن ) persist یعتی پا فشاری کرد ...
i don't care میتونه مفهوم منفی تری نسبت به i don't mindداشته باشه.
Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...
Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...
Exorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) باشه. Inexorable کسی ( یا چیزی ) که قابل متقاعد شدن ( یا انعطاف ) نباشه. از این رو Exorab ...
سه کلمه شبیه به هم evoke به میان کشیدن provoke تحریک کردن prompt سریع به واکنش درآمدن
محتمل بودن خبر بد
عممکرد این کمله شبیه به "بو" یا "بو کشیدن" است ولی برای رخدادها و اهداف مختلف.
گُر گرفتن، گُر دادن. مثلا his ire began to flare خشم او شروع به گُر گرفتن کرد
عوامل و ضوابط نشان دهنده قابلیت یا توانایی به طور رسمی اعم از کتبی و غیر کتبی. تاکید این کلمه بر رسمیت است چرا که با سلب رسمیت کلمه ability پدید آید.
این کلمه به نظر میاد از جنس کلمه ی climax باشه زمان اوج گیری اتفاقات ( راجع به یک رویداد یا فیلم )
بترکون
( صفت ) پر جزئیات ( فعل ) پر جزئیات توضیح دادن
مخفف "confidence trick" کسی که اول اعتمادقربانی رو جذب می کنه، بعد کلاه سرش می ذاره.
بد هدایت شده
در بر گرفتن مثلا: forest is a large area dominated by trees جنگل فضایی بزرگ است که با درختان در بر گرفته شده است
در هم مالیدن، در هم مالاندن، درهم مالیده شدن. نکته بر یک جنس بودن چیزی است که در هم مالیده می شود و سرانجام به چیزی از ظاهر افتاده تبدیل می شود. هر ...
کسی یا چیزی که "دوری جو" از باید ها و انتظاراتی است که از او میرود.
سوگولیسم ( کلمه جدید اختراع کردم )
فکری به حال - - - کردن مثلا : he has to reckon with the consequences of his deceitful actions او باید فکری به حال عواقب اعمال فریبکارانه اش کند.
نا رفتنی
با عرض پوزش "برطرف کردن به گایی"
آدم شل و ول
هم معنی با seize ولی نه اونقد سریع و فرز. به جورایی " نزد خود گرفتن "
نامردانه
مایه خشم ( اسم )
وفا کردن به . . . مثلا: he had no intention of honoring his word قصد نداشت به حرف هایش وفا کند.
در معرض جلب شدن قرار دادن به زبون نازبونی خواهش کردن غیر مستقیم خواستن
concoct و fabricate هر دو به معنی سرهم کردن. concoct می تونه جنبه مثبت، خنثی و منفی داشته باشه ولی fabricate معمولا همیشه جنبه منفی و فریبنده داره.