پیشنهادهای nader rostami (٤٦٥)
در حد کمال بودن معنی این کلمه بستگی به اسمی داره که بعدش میاد. تو این مثال ها برای اشاره به "در حد کمال بودن" اسم یا صفت بعد از خودش به کار میره. T ...
در یک فرار جلو بودن
بسیج کردن تمام نیروی مقاومتی چه برای یک فرد ( که میشه شجاعت و شهامت و قدرت اون فرد ) چه برای یک ارتش ( که میشه سرباز هاش، نیرو هاش و تسلیحاتش )
خوش سبک
اقامت گاه گروهی هم نوع
سنگین قدم برداشتن ناشی از خستگی یا وخامت اوضاع
شخصیت جنگی عالی
تلاطم
نگاه از بالا به پایین به کسی ریز دیدن کسی ( یا چیزی ) مثلا he was often overlooked and neglected
عمق ِدید
متفاوتانه ( اگه تو فارسی چینین لغتی باشه )
باز پس گرفتن نتیجه ی اعمال ( معمولا بد ) they may one day find themselves on the receiving end همون لرزی که از خربوزه خوردن حاصل میشه.
1_صدای پیوسته 2_کار پیوسته ( غیر رسمی ) مثلا the team was humming along یعنی تیم یکنواخت پیش می رفت
کج و کوله he couldn't hide the wonky cut
تاب دادن چیزی مثلا چوب طوری که صدا ایجاد کنه swishing back and forth
با قدم های کوچک فرز دویدن
it suggests that خاطر نشان می کند که. . .
هر چیزی که بتونه در یک مدت کوتاه بسیار موثر واقع بشه. مثلا یه بازی حین استراحت. the game is also enjoyable in short bursts
از این کلمه میشه زمانی استفاده کرد که مثلا یه نفر داره کتاب میخونه و راه هم میره و در این حین به جایی برخورد میکنه. She stumbled over the uneven pav ...
از لحاظ کلامی زور زدن برای به کرسی نشاندن یک ادعا
دستبرد ( نه به معنی سرقت ) منظور دست بردن به کاری یا قصد کاری کردن
قرارداد کار
امور اقتصادی گسترده
نسبت دادن یک راه حل به یک موضوع یا معضل ( در یک سخنرانی برای گروهی از افراد )
مواد روان گردان که شبیه تریاک هستند. مثلا شربت opium که کلینیک های ترک اعتیاد میفروشن.
یکنواختی بی فایده
در رابطه با آب ( یا مایعات ) " زلال " هم معنی میده.
تبدیل کردن باوری به خرافه
مبتذل
دستورالعمل ها و چارچوبی که یک فرد بالا دست در یک سازمان در اختیار مجریان یا صاحبت اختیاران مراتب پایین تر قرار می دهد.
کلمه ی recognize از جنس همین کلمه ــست.
وارونگی
بی حیا
چیز یا ایده ای که شکست در آن آشکار است
کسی که توانایی ها و یا خدماتش به دستمزدی که میگیره می ارزه.
لباس خاص مخصوص مناسبتی خاص سخت میشه معادل خاصی واسه این کلمه تو زبون فارسی پیدا کرد.
رو هوا زدن ( فرصت ها )
تلقی شدن
با گردن کلفتی
fuel قُوا fueled تقویت شده
پیش دستانه پیش بینی برای اقدام بعدی
املای صحیح invade هست
مختصر مفید
بی هیاهو
مقدار تجلل جشن
خشک و خالی مثلا یه چشن خشک و خالی منظور چیزیه که ایراد نداره ولی پربار هم نیست. مثل شخصی که سلامت هست ولی لاغره و هیکل زیبا نداره
بستن راه it's always better if the driver in front knows whose truck they're cutting off همیشه بهتره راننده جلو بدونه ( راه ) کامیون کیو میبنده
انتصاب ( چیزی/کسی را در جایی گماشتن/قرار دادن )
به مشکل خوردن where a lot of people get tripped up is when try to think of some practical examples for the solution بسیاری از مردم در جایی که سعی می ...
تو بازی snooker به توپ قرمز هم گفته میشه.