roar

/ˈrɔːr//rɔː/

معنی: سر و صدا، غرش، خروش، صدا، بانگ، غریو، توف، داد کشیدن، خرناس کشیدن، خروشیدن، داد زدن، غریدن، غرش کردن
معانی دیگر: (شیر یا انسان خشمگین و غیره) غریدن، غرنبیدن، غرویدن، توفیدن، هیاهو کردن، غوغا کردن، نعره کشیدن، فریاد زدن، غلغله کردن، شادیانه کردن، (موتور و غیره) صدای بلند کردن، به غرش درآمدن، (با -self) با نعره زدن خود را ... کردن، غرنبه، ژغند، (صدای) خنده ی بلند، قهقهه، قاه قاه، (به ویژه اسب سرما خورده) خرخر کردن، خس خس کردن، خرناس کردن، همهمه، صدای بلند

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: roars, roaring, roared
(1) تعریف: to utter a prolonged, deep, loud cry or shout, as in anger, pain, or enthusiasm.
مترادف: bellow, growl, yowl
مشابه: bawl, boom, cry, explode, holler, howl, shout, yell

(2) تعریف: to laugh loudly.
مترادف: guffaw, howl
مشابه: laugh, scream

(3) تعریف: to make a loud, often prolonged or repeated, noise.
مترادف: boom, growl, roll, rumble, thunder
متضاد: whisper
مشابه: blare, clamor, din, drone, vroom

- The airplanes roared overhead.
[ترجمه گوگل] هواپیماها بالای سرشان غرش کردند
[ترجمه ترگمان] هواپیماها در بالای سرم فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to express with a loud shout or cry.
مترادف: bellow, clamor, cry, growl, howl, shout
مشابه: bawl, call, din, scream, yell

- The audience roared its disapproval.
[ترجمه گوگل] حضار اعتراض خود را به صدا درآوردند
[ترجمه ترگمان] تماشاگران اعتراض خود را اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to affect in a specified way by roaring.
مترادف: clamor
مشابه: bawl, din, howl, yell

- We roared ourselves hoarse trying to signal the passing ship.
[ترجمه گوگل] ما با صدای خشن خودمان غرش می‌کردیم و سعی می‌کردیم به کشتی در حال عبور علامت دهیم
[ترجمه ترگمان] ما در حالی که سعی می کردیم از کنار کشتی عبور کنیم، با صدای گرفته ای نعره کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a loud, deep, prolonged cry or shout, esp. that characteristic of animals such as the lion or elephant.
مترادف: bellow, growl
مشابه: grumble

(2) تعریف: a loud noise or continuous din made by the movement or operation of something inanimate, such as flames, surf, or machinery.
مترادف: blare, boom, clamor, growl, roll, rumble, thunder
مشابه: din, grumble

(3) تعریف: an outburst of noisy laughter.
مترادف: belly laugh, guffaw, howl

جمله های نمونه

1. a roar that split my ears
نعره ای که (پرده ی) گوشم را پاره کرد

2. the roar of airplane engines and the sharp reports of opening parachutes filled the sky
غرش موتور هواپیماها و صدای باز شدن چترهای نجات آسمان را پر کرد.

3. the roar of an angry lion
غرش یک شیر ژیان

4. the roar of cannons reverberated in the mountains
غرش توپ ها در کوهستان طنین انداز شد.

5. the roar of clouds echoed over the hills
غرش ابر بر فراز تپه ها طنین انداز شد.

6. the roar of the fans
غریو تماشاچیان

7. the roar of their laughter
صدای بلند قهقهه ی آنها

8. to roar with laughter
قهقهه سردادن،بسیار بلند خندیدن

9. to roar with pain
از درد فریاد کشیدن

10. the grating roar of the pebbles on the beach
صدای خش خش ریگ های ساحل

11. the bray and roar of traffic
صدای بلند و گوشخراش وسایط نقلیه

12. the cannons began to roar
توپ ها شروع به غرش کردند.

13. the animal let out a loud roar
حیوان نعره ی بلندی کشید.

14. You needn't roar at me.
[ترجمه گوگل]لازم نیست سر من غر بزنی
[ترجمه ترگمان]لازم نیست به من نعره بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was a crash and a roar from the kitchen.
[ترجمه گوگل]صدای تصادف و غرش از آشپزخانه شنیده شد
[ترجمه ترگمان]صدای مهیبی از آشپزخانه به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It made them roar with laughter.
[ترجمه گوگل]باعث شد از خنده غرش کنند
[ترجمه ترگمان]صدای خنده آن ها را از خنده روده بر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. His voice was barely audible above the roar of the crowd.
[ترجمه گوگل]صدای او به سختی از صدای غرش جمعیت شنیده می شد
[ترجمه ترگمان]صدای او از غرش جمعیت به زحمت شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Gradually the roar died out and the night became quiet.
[ترجمه گوگل]کم کم غرش خاموش شد و شب ساکت شد
[ترجمه ترگمان]کم کم غرش خاموش شد و شب آرام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A great roar of applause broke out.
[ترجمه گوگل]صدای تشویق بسیار بلند شد
[ترجمه ترگمان]صدای هلهله و تشویق دآنش آموزآن به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر و صدا (اسم)
smash, bruit, clamor, noise, racket, brabble, fuss, explosion, blatancy, roar, rattle, rumble, crash, hullabaloo, stramash, dust-up, vociferance, kick-up, noisiness, swash

غرش (اسم)
roar, roaring, boom, thunder, rave, thunderpeal

خروش (اسم)
slogan, clamor, cry, banner cry, roar, roaring, crying, battle cry

صدا (اسم)
report, bruit, vocal, throat, call, tone, noise, sound, vocation, roar, yell, voice, calling, phoneme, phone, tonicity, sonance, tingle

بانگ (اسم)
call, clamor, cry, noise, sound, roar, exclamation, voice

غریو (اسم)
uproar, cry, outcry, roar, hullabaloo

توف (اسم)
roar, echo

داد کشیدن (فعل)
roar

خرناس کشیدن (فعل)
roar, snore, snort

خروشیدن (فعل)
cry, shout, rage, roar, bubble

داد زدن (فعل)
cry, shout, root, outcry, roar, bawl, hoot

غریدن (فعل)
roar, boom, fulminate, thunder, rave, peal, rumble

غرش کردن (فعل)
roar, boom, thunder

انگلیسی به انگلیسی

• loud deep cry resembling that of a lion; loud burst of sound
make a deep loud cry like that of a lion; produce a loud low sound, rumble, thunder; laugh loudly
if something roars, it makes a very loud noise. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. i could hear the roar of traffic outside.
if someone roars, they shout very loudly.
when a lion roars, it makes the loud sound typical of a lion. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the lion let out one of its roars.
see also roaring.

پیشنهاد کاربران

برای ترجمه ی غرش هیولا و جانواران وحشی می توانید از �گررررررررا� استفاده کنید.
جیغ زدن نوزاد
Ex: a baby who roars and writhes.
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
...
[مشاهده متن کامل]

✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦‍⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤

از خنده منفجر شدن
هیاهو
غرش
نعره
فریاد زدن بلند
اربعه کشیدن
زبانه کشیدن آتش
الو گرفتن آتش
گاز گاز کردن با ماشین
به معنای قهقهه زدن هم هست
roar of fire
تنوره ی آتش
غوغای آتش بزرگ
زوزه کشیدن
سر و صدای بلند مثلا در استادیوم
فریاد زدن . غرش کردن
غرش شیر یا حیوانات وحشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس