تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو بهر چیزی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در حد کمال بودن معنی این کلمه بستگی به اسمی داره که بعدش میاد. تو این مثال ها برای اشاره به "در حد کمال بودن" اسم یا صفت بعد از خودش به کار میره. T ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در یک فرار جلو بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بسیج کردن تمام نیروی مقاومتی چه برای یک فرد ( که میشه شجاعت و شهامت و قدرت اون فرد ) چه برای یک ارتش ( که میشه سرباز هاش، نیرو هاش و تسلیحاتش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش سبک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقامت گاه گروهی هم نوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سنگین قدم برداشتن ناشی از خستگی یا وخامت اوضاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شخصیت جنگی عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلاطم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه از بالا به پایین به کسی ریز دیدن کسی ( یا چیزی ) مثلا he was often overlooked and neglected

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمق ِدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متفاوتانه ( اگه تو فارسی چینین لغتی باشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1_صدای پیوسته 2_کار پیوسته ( غیر رسمی ) مثلا the team was humming along یعنی تیم یکنواخت پیش می رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز پس گرفتن نتیجه ی اعمال ( معمولا بد ) they may one day find themselves on the receiving end همون لرزی که از خربوزه خوردن حاصل میشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کج و کوله he couldn't hide the wonky cut

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاب دادن چیزی مثلا چوب طوری که صدا ایجاد کنه swishing back and forth

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با قدم های کوچک فرز دویدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

it suggests that خاطر نشان می کند که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر چیزی که بتونه در یک مدت کوتاه بسیار موثر واقع بشه. مثلا یه بازی حین استراحت. the game is also enjoyable in short bursts

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از این کلمه میشه زمانی استفاده کرد که مثلا یه نفر داره کتاب میخونه و راه هم میره و در این حین به جایی برخورد میکنه. She stumbled over the uneven pav ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از لحاظ کلامی زور زدن برای به کرسی نشاندن یک ادعا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستبرد ( نه به معنی سرقت ) منظور دست بردن به کاری یا قصد کاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قرارداد کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

امور اقتصادی گسترده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نسبت دادن یک راه حل به یک موضوع یا معضل ( در یک سخنرانی برای گروهی از افراد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مواد روان گردان که شبیه تریاک هستند. مثلا شربت opium که کلینیک های ترک اعتیاد میفروشن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یکنواختی بی فایده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با آب ( یا مایعات ) " زلال " هم معنی میده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبدیل کردن باوری به خرافه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مبتذل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دستورالعمل ها و چارچوبی که یک فرد بالا دست در یک سازمان در اختیار مجریان یا صاحبت اختیاران مراتب پایین تر قرار می دهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کلمه ی recognize از جنس همین کلمه ــست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وارونگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی حیا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیز یا ایده ای که شکست در آن آشکار است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که توانایی ها و یا خدماتش به دستمزدی که میگیره می ارزه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباس خاص مخصوص مناسبتی خاص سخت میشه معادل خاصی واسه این کلمه تو زبون فارسی پیدا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رو هوا زدن ( فرصت ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلقی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با گردن کلفتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

fuel قُوا fueled تقویت شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش دستانه پیش بینی برای اقدام بعدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح invade هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مختصر مفید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بی هیاهو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقدار تجلل جشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک و خالی مثلا یه چشن خشک و خالی منظور چیزیه که ایراد نداره ولی پربار هم نیست. مثل شخصی که سلامت هست ولی لاغره و هیکل زیبا نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بستن راه it's always better if the driver in front knows whose truck they're cutting off همیشه بهتره راننده جلو بدونه ( راه ) کامیون کیو میبنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انتصاب ( چیزی/کسی را در جایی گماشتن/قرار دادن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به مشکل خوردن where a lot of people get tripped up is when try to think of some practical examples for the solution بسیاری از مردم در جایی که سعی می ...