outrun

/aʊˈtrən//ˌaʊtˈrʌn/

معنی: پیش افتادن، عقب گذاشتن، پیشی جستن، در دویدن جلو افتادن، پیشی جستنبر
معانی دیگر: تندتر یا بیشتر دویدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outruns, outrunning, outran, outrun
(1) تعریف: to run faster, farther, or longer than.
مشابه: outstrip

(2) تعریف: to elude by, or as though by, running.

- The thief outran the law.
[ترجمه گوگل] دزد از قانون پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان] دزد از قانون پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to go beyond; surpass.
مشابه: better, exceed

- His spending outruns his salary.
[ترجمه گوگل] مخارج او بیشتر از حقوقش است
[ترجمه ترگمان] پولش رو با حقوق خودش سپری می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There are not many players who can outrun me.
[ترجمه گوگل]بازیکنان زیادی وجود ندارند که بتوانند از من پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان زیادی وجود ندارد که بتوانند از من پیشی بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spending could outrun the capacity of businesses to produce the goods.
[ترجمه گوگل]هزینه‌ها می‌تواند از ظرفیت کسب‌وکارها برای تولید کالا پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]برای تولید کالا از ظرفیت کسب و کارها جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The occasional burst of speed is required to outrun real and imaginary predators.
[ترجمه گوگل]برای پیشی گرفتن از شکارچیان واقعی و خیالی، گاه به گاه سریع سرعت لازم است
[ترجمه ترگمان]استفاده گاه گاه از سرعت لازم است تا از شکارچیان حقیقی و خیالی پیشی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Criminals sometimes outrun the police.
[ترجمه گوگل]جنایتکاران گاهی از پلیس پیشی می گیرند
[ترجمه ترگمان]جنایتکار گاهی از دست پلیس فرار میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consumer demand has outrun our production capabilities.
[ترجمه ف. فریدونی] نیاز مصرف کنندگان، فراتر از قابلیت های تولیدی ما رفته است!
|
[ترجمه گوگل]تقاضای مصرف کننده از توانایی های تولید ما پیشی گرفته است
[ترجمه ترگمان]تقاضای مصرف کننده از توان تولیدی ما پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fire was moving so fast you couldn't outrun it.
[ترجمه ف. فریدونی] آتش، با چنان سرعتی داشت پیش میرفت که نمی توانستی جلو پیشروی اش را بگیری!
|
[ترجمه گوگل]آتش آنقدر سریع حرکت می کرد که نمی توانستی از آن غلبه کنی
[ترجمه ترگمان]آتش چنان سریع حرکت می کرد که تو نمی توانستی از آن فرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He couldn't outrun his pursuers.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست از تعقیب کنندگانش پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]نمی توانست تعقیب کننده ها را در بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those electrons with the highest energy begin to outrun the wake.
[ترجمه گوگل]آن دسته از الکترون‌هایی که بالاترین انرژی را دارند، شروع به پیشی گرفتن از پی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن الکترون های با بالاترین انرژی شروع به بهتر شدن از خواب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He let his zeal outrun discretion.
[ترجمه گوگل]او اجازه داد که غیرتش از اختیار پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان] اون به zeal اجازه داد که از discretion فرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Colonel: How's this? Let's see you outrun me now!
[ترجمه گوگل]سرهنگ: این چطوره؟ حالا ببینیم از من پیشی گرفتی!
[ترجمه ترگمان]این چطوره؟ بذار ببینم الان از دست من فرار می کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It knows it must outrun the slowest Gazelle or it will starve to death.
[ترجمه گوگل]می داند که باید از کندترین غزال پیشی بگیرد وگرنه از گرسنگی خواهد مرد
[ترجمه ترگمان]می داند که او باید با slowest غزال یا از گرسنگی در حال مرگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The electron therefore does not significantly outrun the plasma wave. Instead it surfs the wave, gaining energy all the way.
[ترجمه گوگل]بنابراین الکترون به طور قابل توجهی از موج پلاسما پیشی نمی گیرد درعوض موج سواری می کند و تا آخر راه انرژی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]بنابراین الکترون به طور قابل توجهی از موج پلاسما جان سالم به در نمی برد در عوض، موج، انرژی را در تمام طول مسیر جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In nightmares, while you can theoretically outrun or outfly any dangers you encounter, Dr. LaBerge recommends facing your fears instead.
[ترجمه گوگل]در کابوس‌های شبانه، در حالی که از نظر تئوری می‌توانید از هر خطری که با آن مواجه می‌شوید پیشی بگیرید یا از آن دور شوید، دکتر لابرژ توصیه می‌کند در عوض با ترس‌های خود روبرو شوید
[ترجمه ترگمان]در کابوس هایم، در حالی که شما می توانید از لحاظ نظری از هر خطری که با آن مواجه می شوید پیشی بگیرید، دکتر LaBerge توصیه می کند به جای آن با ترس های خود روبرو شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش افتادن (فعل)
forestall, outrun

عقب گذاشتن (فعل)
pass, outpace, outrun, leave behind, outdistance, outstrip

پیشی جستن (فعل)
outrun

در دویدن جلو افتادن (فعل)
outrun

پیشی جستنبر (فعل)
outrun

انگلیسی به انگلیسی

• classic racing video game (produced by sega)
run faster than; run past
if you outrun someone, you run faster than they do in order to escape from them, or to arrive somewhere before they do.
if one thing outruns another thing, it develops faster than the other thing.
see also outran.

پیشنهاد کاربران

۱. تندتر دویدن از. ۲. فراتر رفتن از ۳. پیش افتادن، پیشی جستن
مثال:
Nor may the night outrun the day
و نه ممکن است شب بر روز پیشی بگیرد.
�وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ�
جلو زدن از چیزی
فرار از چیزی، پیشی/سبقت گرفتن، تندتر/بیشتردویدن، پیش افتادن
فرار از چیزی
پیش افتادن
( فعل ) پیشی گرفتن ، سبقت گرفتن
سبقت گرفتن
راه رفتن سریع
سفر کردن سریع

بپرس